خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,295
امتیاز واکنش
12,804
امتیاز
373
زمان حضور
52 روز 17 ساعت 55 دقیقه
تو چه دانی که ما چه مرغانیم
هر نفس زیر لـ*ـب چه می خوانیم
تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل
هر جا گذشت جلوه جانانه تو بود

- شهریار


مشاعره با حرف ت

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,053
امتیاز واکنش
22,186
امتیاز
423
زمان حضور
47 روز 10 ساعت 39 دقیقه
تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل
هر جا گذشت جلوه جانانه تو بود

- شهریار
تا کی بدرت آیم و دیدار نبینم
صد بار ترا جویم و یک بار نبینم

گویا حرم کوی تو کعبه است و در آنجا
هر چند روم جز در و دیوار نبینم

دانی که مرا بزمگه عیش کدامست
جایی که ترا بینم و اغیار نبینم

هلالی


مشاعره با حرف ت

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH- و YeGaNeH

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
معاونت سایت
کاربر ویژه انجمن
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
8,449
امتیاز واکنش
39,333
امتیاز
473
زمان حضور
287 روز 3 ساعت 37 دقیقه
‌تو گر گناہِ من شوی، توبه نمیکنم ز تو
جامِ لـ*ـبت بنوشم و باز گناہ میکنم...!

- مولانا‌‌


مشاعره با حرف ت

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH- و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,053
امتیاز واکنش
22,186
امتیاز
423
زمان حضور
47 روز 10 ساعت 39 دقیقه
‌تو گر گناہِ من شوی، توبه نمیکنم ز تو
جامِ لـ*ـبت بنوشم و باز گناہ میکنم...!


- مولانا‌‌


تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من

بی‌پا و سر کردی مرا بی‌خواب‌ وخور کردی مرا
سرمست و خندان اندرآ ای یوسف کنعان من

مولانا


مشاعره با حرف ت

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,295
امتیاز واکنش
12,804
امتیاز
373
زمان حضور
52 روز 17 ساعت 55 دقیقه
تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من

بی‌پا و سر کردی مرا بی‌خواب‌ وخور کردی مرا
سرمست و خندان اندرآ ای یوسف کنعان من

مولانا
ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻭ ﺩﺭﺵ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻨﻢ ﻋﻬﺪ ﻗﺪﯾﻢ

ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﮔﺬﺭﻡ

شهریار


مشاعره با حرف ت

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,053
امتیاز واکنش
22,186
امتیاز
423
زمان حضور
47 روز 10 ساعت 39 دقیقه
ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻭ ﺩﺭﺵ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻨﻢ ﻋﻬﺪ ﻗﺪﯾﻢ

ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﮔﺬﺭﻡ

شهریار
ترا گزید دل من مرا گزید غم تو
به حال من نظری کن که مردم از ستم تو

متاب روی و سر از من مباش بی‌خبر از من
که روز و شب دل و چشمم در آتشست ونم تو


مشاعره با حرف ت

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا