مشاعره با حرف ت

M O B I N A · 14/5/23

تو خود وصال دگر بودی ای نسیم وصال

خطا نگر که دل امید در وفای تو بست

( حافظ )

M O B I N A · 14/5/23

تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را

چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی را

( یغمایی )

M O B I N A · 14/5/23

تجلی گه خود کرد خدا دیده ی ما را

در ایــن دیـده در آیید و ببینید خدا را

صفای اصفهانی

M O B I N A · 14/5/23

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست

دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

M O B I N A · 14/5/23

تو در آب اگر ببینی حرکات خویشتن را

به زبان خود بگویی که به حسن بی نظیرم

( سعدی )

M O B I N A · 14/5/23

تا کی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

( شیخ بهایی )

M O B I N A · 14/5/23

تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است

همواره مرا کوی خرابات مقام است

( حافظ )

M O B I N A · 14/5/23

تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز

هزار بازی از این طرفه‌تر برانگیزد

( حافظ )

M O B I N A · 14/5/23

تو شمع انجمنی یکزبان و یکدل شو

خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش

( حافظ )

M O B I N A · 14/5/23

تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم

تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم

( حافظ )

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی