![75 Messages](/styles/XENTR/ReputationSystem/fullstar-1.png)
- عضویت
- 22/11/20
- ارسال ها
- 75
- امتیاز واکنش
- 2,706
- امتیاز
- 153
- سن
- 22
- زمان حضور
- 11 روز 2 ساعت 45 دقیقه
![حالت: نویسنده](/data/addonflare/moods/uploads/68.gif?1599243281)
شنبه
00/1/21
صبح از سرما بیدار شدم، نمیدانم سرمای بیرونی بود یا قلبم یخ کرده بود.
گوشی را در دست گرفتم، استرس بند بند وجودم را میلرزاند،
صدایش آرام و مهربان بود، متوجه استرس صدایم شد و کمی دلداریم داد و گفت در هفته آینده شورای تصمیم گیری برگذار میشه، انشالله خیره.
باید دست به کار بشم و برای فرار از فکرهای جورواجور پلنر 1400 رو درست کنم،
روزهای بعدی روزهای بهترین به امید خدا![heart :aiwan_light_heart: :aiwan_light_heart:](/styles/default/xenforo/smilies/aiwan/light/heart.gif)
00/1/21
صبح از سرما بیدار شدم، نمیدانم سرمای بیرونی بود یا قلبم یخ کرده بود.
گوشی را در دست گرفتم، استرس بند بند وجودم را میلرزاند،
صدایش آرام و مهربان بود، متوجه استرس صدایم شد و کمی دلداریم داد و گفت در هفته آینده شورای تصمیم گیری برگذار میشه، انشالله خیره.
باید دست به کار بشم و برای فرار از فکرهای جورواجور پلنر 1400 رو درست کنم،
روزهای بعدی روزهای بهترین به امید خدا
![heart :aiwan_light_heart: :aiwan_light_heart:](/styles/default/xenforo/smilies/aiwan/light/heart.gif)
■♡♧|•°دفتر خاطراتمون :) °•|♧♡■
![forum.roman98.com](https://forum.roman98.com/styles/default/xenforo/Roman98.png)
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
![roman98.com](https://roman98.com/wp-content/uploads/34.png)