- عضویت
- 22/11/20
- ارسال ها
- 75
- امتیاز واکنش
- 2,705
- امتیاز
- 153
- سن
- 22
- زمان حضور
- 11 روز 2 ساعت 45 دقیقه
شنبه
00/1/21
صبح از سرما بیدار شدم، نمیدانم سرمای بیرونی بود یا قلبم یخ کرده بود.
گوشی را در دست گرفتم، استرس بند بند وجودم را میلرزاند،
صدایش آرام و مهربان بود، متوجه استرس صدایم شد و کمی دلداریم داد و گفت در هفته آینده شورای تصمیم گیری برگذار میشه، انشالله خیره.
باید دست به کار بشم و برای فرار از فکرهای جورواجور پلنر 1400 رو درست کنم،
روزهای بعدی روزهای بهترین به امید خدا
00/1/21
صبح از سرما بیدار شدم، نمیدانم سرمای بیرونی بود یا قلبم یخ کرده بود.
گوشی را در دست گرفتم، استرس بند بند وجودم را میلرزاند،
صدایش آرام و مهربان بود، متوجه استرس صدایم شد و کمی دلداریم داد و گفت در هفته آینده شورای تصمیم گیری برگذار میشه، انشالله خیره.
باید دست به کار بشم و برای فرار از فکرهای جورواجور پلنر 1400 رو درست کنم،
روزهای بعدی روزهای بهترین به امید خدا
■♡♧|•°دفتر خاطراتمون :) °•|♧♡■
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com