خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

"zhina"

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/7/20
ارسال ها
236
امتیاز واکنش
9,808
امتیاز
263
زمان حضور
60 روز 19 ساعت 25 دقیقه
همشون یبار میرن کما یا تصادف میکنن ولا بخدا
به اینم میگن رمان ؟


تکراری ترین صحنه در رمان ها

 
  • خنده
  • تشکر
  • قهقهه
Reactions: MēLįKąღ، Tiralin، Morteza Ali و 7 نفر دیگر

VIDA VAHED

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/4/20
ارسال ها
134
امتیاز واکنش
1,921
امتیاز
163
محل سکونت
غرب
زمان حضور
18 روز 5 ساعت 9 دقیقه
پسره میاد دختر رو شكنجه میده، فحش كشش می كنه، ازش به اندازه یه برده افریقایی كار می كشه، بعد دختره روز به روز شعله عشقش سركش تر می شه و با همین شخص ازدواج میكنه و صاحب دوتا بچه دوقلو ناهمسان میشه. :/

آخه به اینم میگن رمان؟


تکراری ترین صحنه در رمان ها

 
  • قهقهه
  • تشکر
  • خنده
Reactions: MēLįKąღ، Tiralin، برگزیده۱۴ و 9 نفر دیگر

VIDA VAHED

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/4/20
ارسال ها
134
امتیاز واکنش
1,921
امتیاز
163
محل سکونت
غرب
زمان حضور
18 روز 5 ساعت 9 دقیقه
دختر داستان همیشه ملكه زیبایی و عفت و نجابته و همیشه با دوستاش اكیپ خنگ ترین و لوس ترین موجودات روی كره زمین رو می سازن. دیده شده این دخترها حتی نمی تونن دست راستشونو از چپشون تشخیص بدن و فقط دومتر زبون برای كل كل دارن.

پسر داستان همیشه مغروره ولی دوستای پسره همیشه دلقك ترین مذكرهای خاورمیانه ان كه باید به سیرك معرفیشون كرد.

اخه به اینم میگن رمان؟


تکراری ترین صحنه در رمان ها

 
  • قهقهه
  • خنده
  • تشکر
Reactions: MēLįKąღ، برگزیده۱۴، Morteza Ali و 14 نفر دیگر

VIDA VAHED

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/4/20
ارسال ها
134
امتیاز واکنش
1,921
امتیاز
163
محل سکونت
غرب
زمان حضور
18 روز 5 ساعت 9 دقیقه
پسر داستان یا مهندسه یا پلیس.

اگر مهندس باشه كه از ده سالگی یه شركت بیست طبقه و سه كارخونه رو مثل فرفره روی انگشتش می چرخونده و یه تنه درامدملی كشورو جابه جا می كنه.
اگه پلیس باشه كه دیگه صددرصد یه ماموریت توی حوزه قاچاق اعضا و مواد براش پیش میاد كه حتما باید با دختر توی داستان محرم بشه كه بتونه به كشورش خدمت كنه و مارو از چنگال اهریمنان قاچاقچی نجات بده. توی ماموریت هم قطع به یقین باید یه مهمونی با دختره برن و برقصن.
حالا موندم این پلیس محترم توی كدوم مرحله از زندگیش وقت كرده انواع رقص های فرنگی و اجنبی رو یاد بگیره /:

به اینم میگن رمان؟


تکراری ترین صحنه در رمان ها

 
  • قهقهه
  • تشکر
  • خنده
Reactions: MēLįKąღ، برگزیده۱۴، Morteza Ali و 18 نفر دیگر

VIDA VAHED

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/4/20
ارسال ها
134
امتیاز واکنش
1,921
امتیاز
163
محل سکونت
غرب
زمان حضور
18 روز 5 ساعت 9 دقیقه
طرف اسم ژانرو نوشته ماكانی!
منم با این تصور كه لابد یه ژانر جدید اومده و من از دنیای ادبیات عقبم، رفتم رمانو خوندم.
دیدم شخصیتای رهام و امیر كه خواننده های ماكان بندن رو اورده و باهاشون رمان نوشته.
موضوع هم این بود كه رهام و امیر با كلی دختر میرن شمال كه ویدیو درست كنن ولی از اول تا اخر سفر، دنبال خرید لباس برای دوست دخترای نچسبشون بودن یا داشتن با همكاراشون لاو می تركوندن. یعنی دریغ از یه ذره كارهنری كردن...

یه رمان دیگه هم دیدم با همین ژانر فاخر(!) كه رهام بخاطر عشقش به یه دختر، قتل كرده بود. اخرشم حمیدصفت وار از زندون دراومد و رفت با دختره ازدواج كرد :/

خواهشمندم یكی بره به ماكان بند خبر بده كه خودشون موسیقی رو ببوسن و بذارن كنار تا بیشتر از این شرف و ابروشون مضحكه خاص و عام نشده!

اخه به اینم میگن رمان؟
به اینم میگن ژانر؟
اخه ژانر ماكانی؟؟؟


تکراری ترین صحنه در رمان ها

 
  • قهقهه
  • تشکر
  • خنده
Reactions: MēLįKąღ، -FãTéMęH-، برگزیده۱۴ و 23 نفر دیگر

Anya

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/8/20
ارسال ها
40
امتیاز واکنش
304
امتیاز
133
زمان حضور
2 روز 8 ساعت 38 دقیقه
همه،شون پسره مغرور و سرد دختره خیلی خوشگل و شیطون
یه رقیب عشقی لوس هم همیشه هست که می‌چسبه به پسره و اونی که دوستش داره حرص میخوره
به اینم میگن رمان؟


تکراری ترین صحنه در رمان ها

 
  • تشکر
  • قهقهه
  • تشویق
Reactions: MēLįKąღ، برگزیده۱۴، Morteza Ali و 11 نفر دیگر

_MAHAN_

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/7/20
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,500
امتیاز
163
زمان حضور
7 روز 19 ساعت 56 دقیقه
معمولا استاد دانشگاه دختره همسایشونم هست، عه چه جالب! پسر دوست باباشم هست! وای از این جالب تر نمیشه! همون پسر عموی گمشده اشه؟
وای همون رئیس گند اخلاقس که پیشش کار میکنه؟
همونی حرف زدن بلد نیست، همونی که نمیدونم چجوری پولش از پارو بالا میره!
به اینم میگن رمان آخه؟؟؟
فانتزیاتون رو کاهش بدید!


تکراری ترین صحنه در رمان ها

 
  • قهقهه
  • خنده
  • تشکر
Reactions: MēLįKąღ، برگزیده۱۴، Morteza Ali و 12 نفر دیگر

_MAHAN_

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/7/20
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,500
امتیاز
163
زمان حضور
7 روز 19 ساعت 56 دقیقه
امکان نداره یه دور سفر شمال یا در اوج خلاقیت یا دور سفر کیش دیگه خیلی بخوان خلاقیت به خرج بدن مشهد نرن! اونم یا از طرف شرکت دختره اس یا اردو دانشگاهی که دست بر قضا عشق عزیزشون هم تشریف میارن
این عشق یا رئیس شرکته یا در اوج هنر نویسنده همکارشه
در حالت دوم هم یا استاد دختره اس یا همکلاسیش
در هر صورت همسایشه که اگه رئیس شرکتش باشه کمک میکنه دختر گل و پاکمون بیاد مشقاشو بنویسه (چه جالب جفتشون مهندسن)
اگه استادشم باشه همیشه قالش میذاره، دختره هم دیر میرسه سر کلاس و خلاصه کلی کل کل!
مورد داشتیم طرف هم رئیس شرکت بود هم استاد دانشگاه هم همسایه خانم محترمه هم کلی وقت داشت کا با دوست دخترای رنگ و وارنگش میگذروند.
#به_اینم_میگن_رمان؟


تکراری ترین صحنه در رمان ها

 
  • تشکر
  • قهقهه
  • خنده
Reactions: MēLįKąღ، برگزیده۱۴، Morteza Ali و 7 نفر دیگر

_MAHAN_

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/7/20
ارسال ها
113
امتیاز واکنش
1,500
امتیاز
163
زمان حضور
7 روز 19 ساعت 56 دقیقه
دختره از زمین میره یه دنیا دیگه. خیلیییی اتفاقی شاهزاده اون سرزمین در میاد که قراره همه رو نجات بده. دقت کنید، دختره! فنون رزمی رو همه رو از بره و فوری هم به قدرت های چهار عنصرش مسلط میشه
۲ حالت داره یا عاشق یه شاهزاده ی شیطان میشه یا عاشق شاهزاده ی سرزمین دشمن
از اونجایی که فداکاره باهاش ازدواج میکنخ تا به جنگ دو ملت پایان بده :/
#به_اینم_میگن_رمان؟


تکراری ترین صحنه در رمان ها

 
  • تشکر
  • قهقهه
  • خنده
Reactions: MēLįKąღ، برگزیده۱۴، Morteza Ali و 10 نفر دیگر

. faRiBa .

مدیر آزمایشی مجله خبری رمان ۹۸
مدیر آزمایشی
کپیست انجمن
  
عضویت
3/8/20
ارسال ها
632
امتیاز واکنش
12,721
امتیاز
303
زمان حضور
54 روز 1 ساعت 54 دقیقه
رمانایی که ازدواج اجباری داره پسرودختر بعدازیک زندگی اجباری عاشق هم میشن واصلا هم جدایی نداره
اخه اینم شد رمان؟


تکراری ترین صحنه در رمان ها

 
  • تشکر
  • قهقهه
  • خنده
Reactions: MēLįKąღ، ✧آیناز عقیلی✧، Morteza Ali و 6 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا