خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

سميه سادات هاشمي جزي

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/11/19
ارسال ها
313
امتیاز واکنش
1,888
امتیاز
228
محل سکونت
اصفهان
زمان حضور
5 روز 10 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت نهم
پرویز شرمگین سربه‌ زیر گفت:
- یه دختر ایتالیایی تو شرکت داداش رسول هست، بدجور پاپیچشِ!
دختره‌‌ی بي‌اصل و نصب همش چشم و ابروی، اینم بگم زنگ زدم رسول هرچی فحش بود نثارش کردم! بهش گفتم آخه برادر من تو کارمند استخدام می‌کنی یا مانکن! امیرحسین احمق...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان همخونه شرقي | سمیه سادات هاشمی جزی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، * رهــــــا *، romina81 و 2 نفر دیگر

سميه سادات هاشمي جزي

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/11/19
ارسال ها
313
امتیاز واکنش
1,888
امتیاز
228
محل سکونت
اصفهان
زمان حضور
5 روز 10 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت دهم
- جناب پویان، خانم سعادت زنگ زدن گفتن نمی‌رسن امروز دیگه دادگاه بیان.
سعید که آماده برای رفتن به جلسه دادگاه بود با تعجب پرسید:
- چرا؟ چی شده؟
علی که در...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان همخونه شرقي | سمیه سادات هاشمی جزی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، * رهــــــا *، romina81 و 2 نفر دیگر

سميه سادات هاشمي جزي

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/11/19
ارسال ها
313
امتیاز واکنش
1,888
امتیاز
228
محل سکونت
اصفهان
زمان حضور
5 روز 10 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت یازدهم
چه فواره زیبا بالا می‌رود! چه زیباست پای‌کوبی آب در فراز! چه احساس خوبی دارد بلندی‌ها!یک آن بهار خیره به برگشتن فواره آب داخل حوض شد و با خود گفت «چه بد سرنگون می‌شود این اوج! چه محکم زمین می‌خورد! نردبان خلق این ما و منیست... عاقبت زین نردبان افتادنیست، هر که بالاتر رود...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان همخونه شرقي | سمیه سادات هاشمی جزی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، * رهــــــا *، romina81 و یک کاربر دیگر

سميه سادات هاشمي جزي

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/11/19
ارسال ها
313
امتیاز واکنش
1,888
امتیاز
228
محل سکونت
اصفهان
زمان حضور
5 روز 10 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت دوازدهم
بهار خجالت‌زده گفت:
- آقا جون اون... یعنی من... نه! وای آقاجون از این حرف‌ها نزنید خجالت می‌کشم!
اختر دستی به دستان گره‌ خورده بهار کشید. بهار از شرم سرش پایین بود.

- تو دیگه بزرگ شدی، خانم شدی عزیزم! خودت آرا رو رد کردی، پس حتماً...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان همخونه شرقي | سمیه سادات هاشمی جزی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، * رهــــــا *، romina81 و یک کاربر دیگر

سميه سادات هاشمي جزي

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/11/19
ارسال ها
313
امتیاز واکنش
1,888
امتیاز
228
محل سکونت
اصفهان
زمان حضور
5 روز 10 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سیزدهم
اما برای بهار این کلاس بسیار پربار بود و از تک‌تک لحظاتش استفاده می‌کرد او به هوش و ذکاوت آرا غبطه می‌خورد و ترجیح می‌داد با د قت تدریس استاد را زیر نظر بگیرد تا حرف‌های بیهوده بپرسد، تا روزی که احساس کرد که یک معادله توسط آرا اشتباه مطرح شد دستش را بالا برد.
- استاد اجازه می‌دین؟...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان همخونه شرقي | سمیه سادات هاشمی جزی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، * رهــــــا *، romina81 و یک کاربر دیگر

سميه سادات هاشمي جزي

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/11/19
ارسال ها
313
امتیاز واکنش
1,888
امتیاز
228
محل سکونت
اصفهان
زمان حضور
5 روز 10 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت چهاردهم
بهار ایستاد، وسایلش را جمع کرد. دلگرمی‌اش پرفسور بود. رو به هم‌گروهی‌های بهت‌زده کلاس با بغضی در گلو گفت:

- خیلی خوشحال شدم که درکنار بهترین‌ها در این سه هفته بودم، من به وجود تمام اعضای گروه افتخار می‌کنم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان همخونه شرقي | سمیه سادات هاشمی جزی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، * رهــــــا *، romina81 و یک کاربر دیگر

سميه سادات هاشمي جزي

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/11/19
ارسال ها
313
امتیاز واکنش
1,888
امتیاز
228
محل سکونت
اصفهان
زمان حضور
5 روز 10 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت پانزدهم
بهار برای حاج حسین توضیح داد که از این به بعد از طریق وب کم و ایمیل با استادها در ارتباط است
و حاج حسین از خوشحالی این‌که مجبور نیست هروز او را به تهران بیاورد، متوجه ناراحتی بهار نشد!
بهار یک ماه تمام...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان همخونه شرقي | سمیه سادات هاشمی جزی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، * رهــــــا *، romina81 و یک کاربر دیگر

سميه سادات هاشمي جزي

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/11/19
ارسال ها
313
امتیاز واکنش
1,888
امتیاز
228
محل سکونت
اصفهان
زمان حضور
5 روز 10 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت شانزدهم
***
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد
ای بوی آشنایی دانستم از کجایی
پیغام وصل جانان پیوند روح دارد
سودای عشق پختن عقلم نمی‌پسندد
فرمان عقل بردن عشقم نمی‌گذارد
مادر آرا دست آرا را...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان همخونه شرقي | سمیه سادات هاشمی جزی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، * رهــــــا *، romina81 و یک کاربر دیگر

سميه سادات هاشمي جزي

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/11/19
ارسال ها
313
امتیاز واکنش
1,888
امتیاز
228
محل سکونت
اصفهان
زمان حضور
5 روز 10 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هفدهم
آرا تعجب کرد.
- چی استاد؟!
پرفسور خندید به بهار اشاره کرد. آرا خواست منکر شود:
- نه پرفسور، چرا این فکر رو می‌کنید!
پرفسور گفت:
- باشه تو راست می‌گی، ولی پسرم به حرف من گوش کن. با بهار در مورد مشغولیات ذهنیت حرف نزن، روحیه‌اش رو به هم نریز! اون فقط هجده سالشه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان همخونه شرقي | سمیه سادات هاشمی جزی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، * رهــــــا *، romina81 و یک کاربر دیگر

سميه سادات هاشمي جزي

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/11/19
ارسال ها
313
امتیاز واکنش
1,888
امتیاز
228
محل سکونت
اصفهان
زمان حضور
5 روز 10 ساعت 37 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هجدهم
گفتند هراسی نیست چون دل بشکستی تو
وز عاقبت این کار، نادم ننشستی تو
گر میرِ غضب آید ما میر خراباتیم
من با دل رسوایی، تو باز که سرخوشی تو
برای شام همه سرحال و پرانرژی در سالن بزرگ غذاخوری هتل جمع بودند. آرا تمرکزی در خوردن غذایش نداشت و احساس می‌کرد با دیدن دوباره...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان همخونه شرقي | سمیه سادات هاشمی جزی کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، * رهــــــا *، romina81 و یک کاربر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا