خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,932
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 46 دقیقه
یک شب چو نام من بزبان آری
می خوانمت به عالم رؤیائی


مشاعره با اشعار فروغ فرخزاد

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad و MaRjAn

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,517
امتیاز واکنش
23,056
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 12 ساعت 29 دقیقه
یک شب چو نام من بزبان آری
می خوانمت به عالم رؤیائی
یک شب ز ماورای سیاهی ها
چون اختری بسوی تو می آیم
بر بال بادهای جهان پیما
شادان به جستجوی تو می آیم


مشاعره با اشعار فروغ فرخزاد

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

MēLįKąღ

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/4/22
ارسال ها
284
امتیاز واکنش
3,025
امتیاز
228
سن
18
محل سکونت
اردبیل
زمان حضور
26 روز 19 ساعت 25 دقیقه
دخترک خنده کنان گفت که چیست
راز این حلقه زر
راز این حلقه که انگشت مرا
این چنین تنگ گرفته است به بر
راز این حلقه که در چهره او
اینهمه تابش و رخشندگی است
مرد حیران شد و گفت
حلقه خوشبختی است حلقه زندگی است
همه گفتند: مبارک باشد
دخترک گفت: دریغا که مرا
باز در معنی آن شک باشد
سالها رفت و شبی
زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه زر
دید در نقش فروزنده او
روزهایی که به امید وفای شوهر
به هدر رفته هدر
زن
پریشان شد و نالید که وای
وای این حلقه که در چهره او
باز هم تابش و رخشندگی است
حلقه بردگی و بندگی است


مشاعره با اشعار فروغ فرخزاد

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,517
امتیاز واکنش
23,056
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 12 ساعت 29 دقیقه
دخترک خنده کنان گفت که چیست
راز این حلقه زر
راز این حلقه که انگشت مرا
این چنین تنگ گرفته است به بر
راز این حلقه که در چهره او
اینهمه تابش و رخشندگی است
مرد حیران شد و گفت
حلقه خوشبختی است حلقه زندگی است
همه گفتند: مبارک باشد
دخترک گفت: دریغا که مرا
باز در معنی آن شک باشد
سالها رفت و شبی
زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه زر
دید در نقش فروزنده او
روزهایی که به امید وفای شوهر
به هدر رفته هدر
زن
پریشان شد و نالید که وای
وای این حلقه که در چهره او
باز هم تابش و رخشندگی است
حلقه بردگی و بندگی است
تا به کی در عطشی دردآلود
به سر آرم همه شب هایم را
از تنم جامه برون آر و بنوش
شهد سوزنده ل...ب هایم را


مشاعره با اشعار فروغ فرخزاد

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-، MaRjAn و MēLįKąღ

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,932
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 46 دقیقه
تا به کی در عطشی دردآلود
به سر آرم همه شب هایم را
از تنم جامه برون آر و بنوش
شهد سوزنده ل...ب هایم را
آخر گشوده شد ز هم آن پرده های راز
آخر مرا شناختی ای چشم آشنا


مشاعره با اشعار فروغ فرخزاد

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,517
امتیاز واکنش
23,056
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 12 ساعت 29 دقیقه
آخر گشوده شد ز هم آن پرده های راز
آخر مرا شناختی ای چشم آشنا
امشب از آسمان دیدهٔ تو
روی شعرم ستاره می‌بارد

در سکوت سپید کاغذها
پنجه‌هایم جرقه می‌کارد


مشاعره با اشعار فروغ فرخزاد

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH- و MaRjAn

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,932
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 46 دقیقه
امشب از آسمان دیدهٔ تو
روی شعرم ستاره می‌بارد

در سکوت سپید کاغذها
پنجه‌هایم جرقه می‌کارد
دست مرا که ساقه ی سبز نوازش است
با برگهای مرده هماغوش می کنی

ای ماهی طلائی مرداب خون من
خوش باد مستیت که مرا نوش می کنی


مشاعره با اشعار فروغ فرخزاد

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,517
امتیاز واکنش
23,056
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 12 ساعت 29 دقیقه
دست مرا که ساقه ی سبز نوازش است
با برگهای مرده هماغوش می کنی

ای ماهی طلائی مرداب خون من
خوش باد مستیت که مرا نوش می کنی
یاد تو یاد عشق نخستین است
یاد تو آن خزان دل‌انگیزیست
کو را هزار جلوه‌ی رنگین است
بگذار زاهدان سیه دامن
رسوای کوی انجمنم خوانند


مشاعره با اشعار فروغ فرخزاد

 
  • تشکر
Reactions: MaRjAn

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,190
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
یاد تو یاد عشق نخستین است
یاد تو آن خزان دل‌انگیزیست
کو را هزار جلوه‌ی رنگین است
بگذار زاهدان سیه دامن
رسوای کوی انجمنم خوانند
دلم می خواست های ﻣﻦ ﺯﯾﺎﺩﻧﺪ
ﺑﻠﻨﺪﻧﺪ
ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺍﻧﺪ
ﺍﻣﺎ مهم ترین ﺩﻟﻢ می خواست ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ:
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻤﺎﻧﻢ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺤﺸﻮﺭ ﺷﻮﻡ
ﭼﻘﺪﺭ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻭﻗﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻬﺮ ﺑﻮﺭﺯﻡ
ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﻢ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ
ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﻡ همه ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ


مشاعره با اشعار فروغ فرخزاد

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,517
امتیاز واکنش
23,056
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 12 ساعت 29 دقیقه
دلم می خواست های ﻣﻦ ﺯﯾﺎﺩﻧﺪ
ﺑﻠﻨﺪﻧﺪ
ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺍﻧﺪ
ﺍﻣﺎ مهم ترین ﺩﻟﻢ می خواست ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ:
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻤﺎﻧﻢ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺤﺸﻮﺭ ﺷﻮﻡ
ﭼﻘﺪﺭ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻭﻗﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻬﺮ ﺑﻮﺭﺯﻡ
ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﻢ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ
ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﻡ همه ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ
از سیاهی چرا حذر کردن
شب پر از قطره‌های الماس است

آنچه از شب به جای می‌ماند
عطر سکرآور گل یاس است


مشاعره با اشعار فروغ فرخزاد

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH- و MaRjAn
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا