- عضویت
- 9/10/19
- ارسال ها
- 93
- امتیاز واکنش
- 2,440
- امتیاز
- 153
- زمان حضور
- 1 روز 2 ساعت 49 دقیقه
نویسنده این موضوع
انجمن رماننویسی|انجمن رمان ۹۸
عصمت دست مریم را گرفت و از پلهها پایین آمد.
-چی شد یهو سر از اتاق سمیرا در آوردی؟!
مریم یک دستش توی دست عصمت و دست دیگرش را به نرده گرفته بود و با احتیاط پایین میآمد.
-فکر کردم گلنار اونجا باشه.
عصمت پوزخندی به او زد و گفت...
عصمت دست مریم را گرفت و از پلهها پایین آمد.
-چی شد یهو سر از اتاق سمیرا در آوردی؟!
مریم یک دستش توی دست عصمت و دست دیگرش را به نرده گرفته بود و با احتیاط پایین میآمد.
-فکر کردم گلنار اونجا باشه.
عصمت پوزخندی به او زد و گفت...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان سکوت یک قلب | توران زارعی قنواتی کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: