خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
آرزومند توام، بنمای روی خویش را

ور نه، از جانم برون کن آرزوی خویش را

جان در آن زلفست، کمتر شانه کن، تا نگسلی

هم رگ جان مرا، هم تار موی خویش را

خوبرو را خوی بد لایق نباشد، جان من

همچو روی خویش نیکو ساز خوی خویش را

چون بکویت خاک گشتم، پایمالم ساختی

پایه بر گردون رساندی خاک کوی خویش را

آن نه شبنم بود ریزان، وقت صبح، از روی گل

گل ز شرمت ریخت بر خاک آبروی خویش را

مرده ام، عیسی دمی خواهم، که یابم زندگی

همره باد صبا بفرست بوی خویش را

بارها گفتم: هلالی، ترک خوبان کن، ولی

هیچ تأثیری ندیدم گفتگوی خویش را


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
یار، چون در جام می بیند، رخ گل فام را

عکس رویش چشمه خورشید سازد جام را

جام می بر دست من نه، نام نیک از من مجوی

نیک نامی خود چه کار آید من بد نام را؟

ساقیا، جام و قدح را صبح و شام از کف منه

کین چنین خورشید و ماهی نیست صبح و شام را

فتنه انگیزست دوران، جام می در گردش آر

تا نبینم فتنهای گردش ایام را

از خدا خواهد هلالی دم بدم جام نشاط

کو حریفی، تا بساقی گوید این پیغام را؟


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
یک دو روزی می گذارد یار من تنها مرا

وه! که هجران می کشد امروز، یا فردا مرا

شهر دلگیرست، تا آهنک صحرا کرد یار

میروم، شاید که بگشاید دل از صحرا مرا

یار آنجا و من این جا، وه! چه باشد گر فلک

یار را این جا رساند، یا برد آنجا مرا

ناله کمتر کن، دلا، پیش سگانش بعد ازین

چند سازی در میان مردمان رسوا مرا؟

غیر بدنامی ندارم سودی از سودای عشق

مایه بازار رسواییست این سودا مرا

می کشم، گفتی: هلالی را باستغنا و ناز

آری، آری، می کشد آن ناز و استغنا مرا


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
بی تو، چندان که محنتست مرا

با تو چندان محبتست مرا

مردم و سوی من نمی نگری

بنگر کین چه حسرتست مرا

رخ نهفتی، ولی بدیده دل

در جمال تو حیرتست مرا

نسبت من چه می کنی برقیب؟

با رقیبان چه نسبتست مرا؟

خوار شد بر درت هلالی و گفت:

این نه خواریست، عزتست مرا


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
شوق درون بسوی دری می کشد مرا

من خود نمیروم، دگری میکشد مرا

با آن مدد که جذبه عشق قوی کند

دیگر بجای پر خطری میکشد مرا

تهمت کش صلاحم وزین لعبتان مدام

خاطر بلعب عشوه گری میکشد مرا

صد میل آتشین بگناه نگاه گرم

در دیده تیزی نظری میکشد مرا

خاکم مگر بجانب خود میکشد؟ که دل

بیخود بخاک رهگذری میکشد مرا

من آنقدر، که هست توان، پای میکشم

امداد دوست هم قدری میکشد مرا

از بار غم، چو یکشبه ماهی، بزیر کوه

شکل هلالی کمری میکشد مرا


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
گفتگوی عقل در خاطر فرو ناید مرا

بنده سلطان عشقم، تا چه فرماید مرا؟

بسکه کردم گریه پیش مردم و سودی نداشت

بعد ازین بر گریه خود خنده میآید مرا

بسته زلف پریرویان شدن از عقل نیست

لیک من دیوانه ام، زنجیر میباید مرا

وعده وصل توام داد اندکی تسکین دل

تا رخ خوبت نبینم دل نیاساید مرا

وه! که خواهد شد، هلالی، خانه عمرم خراب

جان غم فرسوده چند از غم بفرساید مرا؟


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
ای شهسوار حسن، سر افراز کن مرا

ای من سگت، بسوی خود آواز کن مرا

تا با تو راز گویم و فارغ شوم دمی

بهر خدا، که همدم و همراز کن مرا

لطف تو معجزیست، که بر مرده جان دهد

لطفی نما و زنده ز اعجاز کن مرا

چون کاکل تو چند توان گشت بر سرت؟

تیغی بگیر و از سر خود باز کن مرا

سـ*ـاقی، هلاکم از هـ*ـوس پای بـ*ـو*س تو

در پای خویش سرخوش سرانداز کن مرا

نازی بکن، که بی خبر افتم بخاک و خون

یعنی که: نیم کشته آن ناز کن مرا

جانا، بغمزه سوی هلالی نظر فگن

وز جان هلاک غمزه غماز کن مرا


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
زان پیشتر که عقل شود رهنمون مرا

عشق تو ره نمود بکوی جنون مرا

هم سـ*ـینه شد پر آتش و هم دیده شد پر آب

در آب و آتشست درون و برون مرا

شوخی که بود مردن من کام او کجاست؟

تا بر مراد خویش ببیند کنون مرا

خاک درت ز قتل من آغشته شد بخون

آخر فگند عشق تو در خاک و خون مرا

چشمت، که صبر و هوش هلالی بغمزه برد

خواهد فسانه ساختن از یک فسون مرا


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
هست آرزوی کشتن آن تند خو مرا

گر او نکشت، می کشد این آرزو مرا

جان من از جدایی آن مه بلب رسید

ای وای! گر فلک نرساند باو مرا

با ذوق جستجوی تو آسوده خاطرم

آسودگی مباد ازین جستجو مرا

ننگست عاشقان جهان را ز نام من

عاشق مگوی، هر چه توانی بگو مرا

گفتی که: آبروی هلالی سرشک اوست

رسوای خلق میکند این آب رو مرا


اشعار هلالی جغتایی

 

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
25,243
امتیاز واکنش
64,123
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
272 روز 9 ساعت 46 دقیقه
ز سوز سـ*ـینه، هر دم، چند پوشم داغ هجران را؟

دگر طاقت ندارم، چاک خواهم زد گریبان را

بزن یک خنجر و از درد جان کندن خلاصم کن

چرا دشوار باید کرد بر من کار آسان را؟

نمی خواهم که خط بالای آن لـ*ـب سایه اندازد

که بی ظلمت صفای دیگرست آن آب حیوان را

بزلفت بسته شد دلهای مشتاقان، بحمدالله

عجب جمعیتی روزی شد این جمع پریشان را!

کسی چون جان برد زین کافران سنگدل، یارب؟

که در یک لحظه میریزند خون صد مسلمان را

طبیبا، تا بکی بر زخم پیکانش نهی مرهم؟

برو، مگذار دیگر مرهم و بگذار پیکان را

هلالی، دل منه بر شیوه آن شوخ عاشق کش

سخن بشنو و گرنه بر سر دل می کنی جان را


اشعار هلالی جغتایی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا