خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
یعنی این روغنی که از لقمه کوکو میریزه تو دست ادم از دمپایی خیس دستشویی دردناک تره
▧▨▧▨
دقت کردین اونایی که میخوان برن دندون پزشکی۶-۷ برابر از قبل بیشتر مسواک میزنن که نشون بدن دندوناشون تمیزه !؟
یا دقت کردید !یه مغز گردو میخوری اندازه ۳ تا مغز گردو لا دندونت گیر میکنه؟!
▧▨▧▨
یارو پدرش تو بسـ*ـتر مرگ بوده می گه بیا بشین کنارم -
بعد یه چوب می ده دست پسرش. پسره هم که می خواسته ذکاوتش رو نشون بده قبل از حرف زدن پدرش چوب رو می شکنه. پدره سکته می کنه درجا می میره.
مامانش می گه خاک تو سرت اینساز نی از هفت نسل قبل دست به دست به پدرت رسیده بود!


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MacTavish

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
یه سوال داشتم. این چیتوز که نوشته رو چیپسش با طعم نمک دریایی
یعنی قبلا نمک هوایی میریخته؟ زمینی؟ زیرزمینی؟ زیر دریایی؟ مسئولین توضیح بدن
▧▨▧▨
دقت کردین اول صبحی که خوابالو سوار تاکسی می شی
این مجریان رادیو چقدر سرحال و پر انرژی ان؟ آدم دوس داره بگیره بزنتشون!
▧▨▧▨
ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﺮﺷﯽ ﻣﺨﻠﻮﻁ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻩ
ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺩﻣﭙﺎﯾﯽ ﻫﺎﯼ ﺣﻤﻮﻡ ﺑﻘﯿﻪ ﭼﯿﺰﺍ ﺭﻭ ﺳﺎﻃﻮﺭﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺗﻮﺵ!
▧▨▧▨
واحدهای پولی ایران :
.ریال ، تومان ، چسب زخم ، رنگارنگ ، آدامس خرسی و خورده ندارم !
▧▨▧▨
ما یه بار گازمون قطع بود
مجبور شدیم سماور رو عصبانی کنیم که جوش بیاره، بعد چایی خوردیم!
▧▨▧▨
فانتزی من اینه که یه روز صبح ساعت هفت یکی بهم زنگ بزنه بر ندارم گوشی رو بعد بیام تلویزیون رو روشن کنم ببینم داره قرعه کشی میلیاردی رو نشون میده بعد مجریه میگه برنده جایزه میلیاردی گوشی رو برنمیداره یه بار دیگه قرعه کشی میکنیم
تو فانتزیامون هم شانس نداریم


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MacTavish

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
یه بز هم دورو برمون نیست بهش ثابت کنیم چه علف شیرینی هستیم!
▧▨▧▨
من اگه دو دقیقه به پایان عُمرم مونده باشه، یه سر میرم تو خونه ی این همسایه بـ*ـغلیمون
ببینم تو این چند سال با دریل رو دیوار داشته چیکار میکرده!
▧▨▧▨
دوستان واقعی پشت سر هم غیبت نمیکنن
بلکه باهم پشت سر دیگران غیبت میکنند!
▧▨▧▨
دیشب خواب دیدم مازراتی خریدم!
بیرونش مازراتی بود توش اما مثل پراید بود!!
ناخودآگاهم از داخل مازراتی ایده ای نداشت
تصویر پراید پخش می کرد!
▧▨▧▨
این آهنگ معروفه هست که جیپسی کینگ خونده، توش می گه:
آمامیو و فلان، یک کلمه اش رو هم نمی فهمم چی می گه
اما به خدا راست میگه، دنیا خیلی نامرده


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MacTavish

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
ﺩﺧﺘﺮ داییم ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ:
ﭼﺮﺍ ADSL ﻣﻦ ﻧﯿﻤﯿﺮﻩ ﺗﻮ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ؟ ﺑﺶ ﻣﯿﮕﻢ: ﮐﺪﻭﻡ ﭼﺮﺍﻏﺎ ﺭﻭﺷﻨﻪ؟
ﻣﯿﮕﻪ: ﭼﺮﺍﻍ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﻭ ﻣﻬﺘﺎﺑﯽ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ... خدااااااا
▧▨▧▨
از کودک فال فروشی پرسیدم چه میکنی؟
گفت مگه کوری دارم فال میفروشم
▧▨▧▨
امروز ۲ نفر بخاطره من دعواشون شده بود
ﻫﺮﺩﻭﺷﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻦ ﻣﻨﻮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ
ﺍﺻﻦ ﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﻡ ﺟﻤﻊ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﻣﻬﻢ ﺑﺎﺷﻢ
ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻋﻮﺍ ﺑﯿﻦ ۲ ﺗﺎ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺑﻮﺩ…
ﻭﺍسم اصلا مهم نیست
▧▨▧▨
من دیگه عادت کردم که بعضیا به سوراخ میگن سولاخ
یا به قفل میگن قلف، یا به سطل میگن سلط!
اما امروز دچار نوسان مغزی شدم، وقتی یکی به کرفس گفت گَلَبـز!


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MacTavish

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﻃﺮﻑ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﺑﻮﺩﻩ
ﻭﺍﺳﻪ ﮔﻮﺷﯿﺶ ﻗﻔﻞ ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ
ﺑﺪﻭﻥ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﻗﻔﻠﺶ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯿﺸﺪﻩ!
▧▨▧▨
مورد هم داشتیم:
طرف عینِ سگ از سوسک میترسه، بعد رفته اژدها تاتو کرده!
▧▨▧▨
من اگه انقدی پولدار شم که پول دیه یه نفرُ بتونم تقبل کنم
اولین نفری که بگه پول خوشبختی نمیاره رو می‌کشم دیه شُ میدم
▧▨▧▨
امروز پشه هه اومد ازم خدافظی کرد گفت:
حلالمون کن هوا سرد شده داریم میریم از اینجا!


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MacTavish

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
داشتم تلویزیون می دیدم یهو داداشم داد زد کمک کمک …
پریدم تو آشپزخونه دیدم از ماکروویو آتیش میزنه بیرون
نگو این شاهکاره خلقت داشته تو ماکروویو جورابشو خشک میکرده؟
فک و فامیله داریم؟
▧▨▧▨
مامانم اومده میگه سرویس بهداشتی رو الان جرم گیری کردم و برقش انداختم
ببینم یه نفر رفته دسشویی قلم پاشو می شکنم
فک و فامیله داریم
▧▨▧▨
وه عموم ۱سالشه دو هفته پیش برای اولین بار ۸قدم متوالی بدون اینکه بخوره زمین راه رفته
مامان و باباش احساساتی شدن از خوشحالی چنان جیغ و دادی زدن که طفلکی شوکه شده دیگه سـ*ـینه خیز هم نمیره
اونوقت من به مامانم میگم من راه رفتم تو چیکار کردی؟
میگه هیچی اولین کاری که کردم در کابینتارو با کش بستم!
تفاوت فک و فامیلارو می بینید؟
▧▨▧▨
ﺑﺎﺑﺎﻡ زنگ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺯﺩه ﻣﻴگم ﺑﻠﻪ؟
میگه بیا ﺩم ﺩﺭ!
ﺭﻓﺘﻢ ﺩم ﺩﺭ میگه ﺑﺮﻭ ﺍﺯ ﺑﺎﻻ سوییچ ﻣﺎشینو وردار ﺑﻴﺎﺭ!
این فک و فامیل ما داریم


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MacTavish

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
بعد عمری یه خبرنگار اونم خانوم داشت باهام مصاحبه میکرد تو محلمون
منم بادی به غبغب انداخته بودم و خیلی شیک داشتم جوابشو میدادم
یهو یکی از اون طرف خیابون داد زد با این مصاحبه نکنید بابا این اسگله !
نیگا کردم دیدم داداشمه !
این فک و فامیل ما داریم
▧▨▧▨
دیشب داداشم تو خواب هذیان می گفت و جیغ می کشید …
رفتم اتاق می بینم بابام بالا سرشه !
میگم خوب بیدارش کن !
میگه بذار کابوسشو ببینه
اینهمه پول دی وی دی میده فیلم ترسناک می گیره
بزار سه بعدیشم ببینه
این فک و فامیل ما داریم
▧▨▧▨
با داداشم رفتیم بوتیک اون مدلی که می خواستم نبود
به فروشنده میگم ببخشید ما یه دور بزنیم برمیگردیم
دادشم برگشته به فروشنده میگه :
دروغ میگه از صب به ده نفر دیگه هم همینو گفته شما منتظر ما نباشین
این فک و فامیل ما داریم


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MacTavish

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
به بچه پسرخالم میگم اسم بابات چیه؟ میگه : گاو!
میگم: عیبه، مگه آدم به باباش میگه گاو؟
میگه خودش همیشه بهم میگه گوساله پس حتما خودش گاوه دیگه!
فک و فامیل منطقی داریم ما؟
قدرت استدلالش منو کشته!
▧▨▧▨
جلو تلویزیون نشسته بودم داشتم تلویزیون میدیدم
گوشیمم دستم بود داشتم با صدای بلند “انگری بیرد” بازی میکردم
یهو مامانم برگشت بی مقدمه گفت:
نگاه کن توروخدا 25 سال بچه بزرگ کردیم که یا تو اتاقش بشینه
مانیتورو نگاه کنه لبخند بزنه واسه خودش یا گوشیشو دستش بگیره با گوشیش کفتر بازی کنه!
▧▨▧▨
یه قانون نانوشته تو همه کارتون ها اینه که،
تا وقتی که به پایین نگاه نکنی نیروی جاذبه کار نمیکنه
▧▨▧▨
دیگه کار از کلیپس گذشته برخی از دخترا در حال ساخت مسکن مهر رو سرشون هستند…!
▧▨▧▨
یه وختایی نمیرم دمه یخچال که پیشه من شرمنده نشه... خدا هیچ یخچالی رو شرمنده صاحبش نکنه.


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MacTavish

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
دو ماهه دارم هر شش ساعت یه بار دوتا آنتی هیستامین میندازم تو جیبام
ولی بازم جیب ما به پول حساسیت داره!
▧▨▧▨
از امتحان برمیگردیم ، بابا مامانمون میپرسن چطور بود ؟
میگیم عالی بود قبول میشم ! میگن بروووووووو... راستشو بگو !
بعدش میگیم افتضاح بود خراب کردم ؛
میگن مسخره بازی درنیار راستشو بگو !
ما باید به کدوم سازشون برقصیم؟
▧▨▧▨
اومدم خونه به مامانم میگم گشنمه، میگه عزیزم نون هس ،تخم مرغ هس، روغنم هس،
برو هر چى دوس دارى درست کن بخور!
▧▨▧▨
پسر خالم آیپدشو گذاشته بود رو زمین
منم فک کردم از این ترازو دیجیتالاس رفتم روش وایسادم
هیچی دیگه بیچاره کور شد از بس گریه کرد


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: mohamad_h و MacTavish

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
تو کز نجابت صدها بهار لبریزی٬ چرا به ما که رسیدی همیشه پاییزی؟
ببین! سراغ مرا هیچ‌کس نمی‌گیرد٬
مگر که نیمه شبی، غصه‌ای، غمی، چیزی...
▧▨▧▨
زمان مدرسه هم اینایی که اتود نوک هفت دهم داشتن
همیشه توی ذهنم تو یه دسته‌بندی جدا قرار می‌گرفتن
اینایی که به ما نمی‌خورن!
▧▨▧▨
رﮊﯾﻢ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻓﻘﻂ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻟﺶ ﺳﺨﺘﻪ
ﭼﻮﻥ ﺭﻭﺯ ﺩﻭﻣﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻣﻌﻤﻮﻻ
مگه نه؟
▧▨▧▨
یه تفریح سالمی که داشتیم تو نوجوونی این بود که شبا با بچه های محل میشستیم
راجب جن و روح صحبت میکردیم و هممون از ترس زهر ترک میشدیم!
کی یادشه؟
▧▨▧▨
بابام ﻣﯿﮕﻪ ﺍﻭﻝﮔﻮﺵ ﮐﻦ ﺑﺒﯿﻦ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻢ
ﺑﻌﺪ ﯾﺎ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻦﯾﺎ ﺑﺮﻭ ﻓﮑﺮﺍﺗﻮ ﮐﻦ ﺑﻌﺪ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻦ !
▧▨▧▨
بچه که بودم فکر میکردم زمان قدیم همه جا سیاه سفید بوده


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: mohamad_h و MacTavish
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا