خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
هر چی عشق و حال داریم مجازیه
ولی هر چی بدبختی همه واقعی
با وضوح فول اچ دی!
▧▨▧▨
ﺍﺯ ﻗﻠﺒﻢ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ : ﭼﻪ ﮐﻨﻢ ﻭﻗﺘﻰ ﺩﻟﻢ ﺗﻨﮓ
ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺳﺘﻢ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻭ ﺟﻔﺎﯼ ﯾﺎﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭ؟
ﮔﻔﺖ :ﺑﺒﯿﻦ ﮐﺎﺭ ﻣﻦ ﺧﻮﻥ ﺭﺳﺎﻧﻰ ﺑﻪ ﺑﺪﻧﻪ ،
ﺍﺯ ﻣﻦ ﭼﺮﺕ ﻭ ﭘﺮﺕ ﻧﭙﺮﺱ !!!!!!
ﺯﯾﺎﺩ ﺯﺭ ﺑﺰﻧﯽ ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﻭﺍﯾﻤﯿﺴﻢ ﺗﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ زرا نزنى!!!!!
اصولا قلبها چون ٢٤ ساعته كار ميكنن اعصاب ندارن


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: هلیا، MĀŘÝM، MacTavish و 2 نفر دیگر

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
زنه تو سردخونه با بادبزن
شوهر مرحومش رو باد میزد ،
مرد غسال متاثر شد گفت :
خواهر اون مرحوم دیگه گرما و سرما براش فرقی نمیکنه ،
خودتو اذیت نکن ...
زنه گفت :
آخه خدا بیامرز بهم گفته بود ،
بزار کفنم خشک شه ،
بعد شوهر کن ...
بنظرت الان خشک شده دیگه ....؟
▧▨▧▨
ﺑﺎ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎﮐﺳﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﻭﻟﯽﮐﺮﺍﯾﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﯾﻢ ﺑﺩﯾﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﯾﻢ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺸﯾﻢ ﻭﺍﻟﻔﺮﺍﺭ ! ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﭼﻬﺎﺭﺗﺎﻣﻮﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺩﺭﺍﯼ ﻣﺎﺷﯿﻨﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﭘﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺭ . ﺭﻓﺘﯿﻢﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﻫﯿﭽﮑﯽ ﻫﯿﭽﮑﯽ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺪﯾﺪ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﻨﺪﺗﻨﺪ ﺯﺩﻥ ﻧﻔﺴﻤﻮﻥ ﻣﯿﺎﺩ، ﺯﺩﻡ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺗﻢ : ﺣﺎﻻ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﻩ؟ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﻨﻢ ! ﻓﻘﻂ ﺑﮕﯿﺪ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ،خیلی ترسیدم!


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، MacTavish و mohamad_h

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﻧﯿﻤﺮﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻭ ﺍﺯ بقیه ﻣﯿﭙﺮﺳﯽ ﺷﻤﺎﻫﺎ ﻫﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﯾﻦ؟؟؟؟
ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻪ : ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺩﻭ ﻟﻘﻤﻪ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ ...
ﺍﺯ همون ﺑﺘﺮﺳﯿﻦ
ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺗﺮﺳﻨﺎﮐﯿﻪ
▧▨▧▨
انقدر بَدَم میاد اَزین پسرایی که تو پستاشون مینویسن یه دختر بیاد پی وی بحرفیم
واقعا ازین حرکت متنفرم
دخترایی که موافقن بیان پی وی در مورد این حرکته زشت بحرفیم
▧▨▧▨
برا اینکه مادر بزرگم نــره تو اتاقم و
دست به کامپیوتر نـــزنه ، بهش گفتم کامپیوتر وصله به اینترنت دست بزنی عکسات یهو تو اینترنت پخش میشه!!!
از اون موقع هر وقت میخاد بره تو اتاقم آرایش میکنه
▧▨▧▨
مامانم زنگ زده مغازه می‌گه :داداشت اونجاس هنوز؟
میگم :نه چن دقیقه پیش رفت.
میگه :یعنی کلاً رفت؟!
گفتم :نه هنوز نصفش اینجاست!


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: هلیا، MĀŘÝM، MacTavish و یک کاربر دیگر

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
بیا این اب پرتقال رو بخور!
چقد زیر چشمات گود افتاده!
الهی بمیرم برات
چقد لاغر شدیییی
از اون غذاهایی درست کردم که دوسداری!
مخاطب این جملات پسری هست که بدون زنش رفته خونه ی مادرش
▧▨▧▨
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﺁﺭﺯﻭﻱ ﻫﺮ ﺯﻧﻲ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣَﺮﺩﻩ ....
ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺁﺭﺯﻭﻱ ﻫﺮ ﺯﻧﻲ ﺍﻳﻨﻪ ﻛﻪ
ﻫﺮﭼﻲ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺨﻮﺭﻩ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭼﺎﻕ ﺷﻪ !!!
ﻭ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺨﺮﻩ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻣﻮﺟﻮﺩﯼ ﮐﺎﺭﺗﺶ ﺑﺎﺷﻪ!
ﺑﺪ ﻣﻴﮕﻢ ﺧﺎﻧﻮﻣﺎ؟؟؟
والا .... چه اعتماد به نفسی دارن این آقایون
▧▨▧▨
ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ پسرﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﺗﻮ
ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﻋﮑﺲ
ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ , ﻧﻮﺷﺘﻪ
ﻣﻨﻮ ﻣﺎﺷﯿﻨﻪ ﺟﺪﯾﺪﻡ یهویی!...
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺩﺯﺩﯼ ﺩﺭ ﺍﻭﻣﺪﻩ
ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍﺍﻻﻥ ﺯﻧﺪﺍﻧﻪ
برای آزادیش دعا کنید...


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • خنده
Reactions: هلیا، MĀŘÝM، MacTavish و یک کاربر دیگر

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
چشم و هم چشمی به سریالای ایرانی هم رسید……
به زور میخوان کیمیا رو بدبخت تر از ستایش نشون بدن!!
▧▨▧▨
خنگول میره سربازی تو صف بوده
سروان میگه: به چپ چپ به راست راست
سروانه می بینه خنگول همینجوری وایستاده و هیچ کاری نمیکنه
میگه تو چرا به فرمانم عمل نمی کنی؟
خنگول میگه:
جناب سروان شما اول تصمیم قطعی رو بگیر بعدش چشم من انجام میدم
▧▨▧▨
پسر داییم رفته سربازی
برای معرفی اولیه ازش پرسیدن مشکل "قضایی" که نداری؟
اینم برگشته گفته : نه جناب سروان ...
فقط نمیدونم چرا هرچی میخورم سیر نمیشم
هیچی دیگه بهش گفتن برگرد خونتون تو کلا معافی


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: هلیا، MacTavish و mohamad_h

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
این پسرایی که میگن با سربازی رفتن دو سال عمرمونو تلف میکنیم
انگار تا قبل سربازی در کتابخانه کنگره آمریکا مشغول پژوهش درباره انتگرال بوده
والا
▧▨▧▨
قدیما میرفتی سربازی برمیگشتی با کارت پایان خدمتت استخدام میشدی، گواهینامه میگرفتی، خونه و ماشین به نام میزدی، ویزا و پاسپورت میگرفتی و میرفتی سفر الان بری سربازی اون کار پاره وقتت رو هم از دست میدی
▧▨▧▨
حیف نون پسرش میره سربازی بهش میگه:
پسرم خوب کاراشونو یاد بگیر، اومدی یه پاسگاه واست میزنم…
▧▨▧▨
به حیف نون ميگن چرا ميري سربازي؟
ميگه والا فقط به خاطر مرخصي هاش


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: هلیا، شاهین، MacTavish و یک کاربر دیگر

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
هر روز تنگ غروب تو سربازی
صفا داره لـ*ـب مرز تیر اندازی
تا چهل چراغ پادگان روشن میشه
سر دیگ عدسی غوغا میشه
توی دیگ عس ، افتاده یک مگس
بخورم ، نخورم گرسنه می مونم
قدر آش ننم رو حالا می دونم
▧▨▧▨
حیف نون سربازیش تموم میشه، وقتی کارت پایان خدمتشو بهش میدن،
نگاه میکنه میگه: ای بابا، من که ازینا چهارتا دارم! …
▧▨▧▨
امروز رفتم کلانتری به یارو میگم شما سربازی؟!!
میگه نه بی بی خشتم
مردم اعصاب ندارن به خدا…


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: هلیا، شاهین و MacTavish

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
رفیق خوب کسیه که
مثل دمپایی های خوابگاه سربازی باشه هیچ وقت لنگش پیدا نشه!
▧▨▧▨
مورد داشتیم پسره میخواسته بره سربازی
از یه هفته قبل داشته جیب مخفی درست میکرده واسه
رژ ، موچین ، بند ، سفید کننده و خط چشمش
▧▨▧▨
من یادمه یکی دوبار با دختر همسایه سلام و احوال پرسی کرده بودم!
دختره رفت سربازی ابروهاش در اومد تازه فهمیدم پسر بود
▧▨▧▨
امروز تا تونستم گاز دادم و آلودگی ایجاد کردم
تا بتونم نقش کوچکی برای تعطیلی فردای فرزندان این مرز و بوم داشته باشم.
همچین آدمای مهربونی هستیم


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: هلیا، شاهین و MacTavish

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
یارو هر سه ماه یه بار میره سفر اروپا
ویزاش باطل نشه
اونوقت منم روزی یه پیام میدم تو گروه تا نندازنم بيرون
▧▨▧▨
بیست و خورده ای سالمه،واسه خودم مردی شدم
سیبیل دارم،میرم نون میگیرم واس خونه !
دورو برم کلی ادم ازم حساب میبرن
باز شیرینی و آجیلو رو ازم قایم میکنن ...!
▧▨▧▨
هم کف دستم می خواره هم کف پام ...!
خیلی دوست دارم به خودم بقبولونم که پول میاد دستم و میرم سفر ولی...
باید برم حموم !!!
▧▨▧▨
یه مراسم دعوت شدم که توی کارت نوشته بود فقط با کراوات مشکی
وقتی رفتم به مراسم رسیدم دیدم بقیه پیراهن و شلوار هم پوشیدن


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • قهقهه
Reactions: هلیا، شاهین و MacTavish

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
میگن پسری که با عشقش مثل یه پرنسس رفتار میکنه
معلومه تو دستای یه ملکه بزرگ شده...!!!!
والا هر کی به ما رسیـد ننش جادوگر شهر اوز بوده
▧▨▧▨
امروز يه دختره زنگ زد گفت:شماااااا؟!
منم گفتم:ببخشيد اشتباه برداشتم ...!!
خودش مُرد از خنده ....فردا تشييع جنازشه!!!
ايرانسلم زنگ زد گفت خيلي بات حال کردم،
يه هفته بهت اس نميدم حال کن
▧▨▧▨
طرف سوسک ببینه با دعای پدر و مادر از تو کما در میاد،
بعد مینویسه :
به من دل نبند وحشی تر از اونم که رامم کنی
مگه بوفالوئی که رام نمیشی لامصــــــب؟
▧▨▧▨
امان از دسته این مانکنای جلوی مغازه ها
امروز دماغ یکیشونو گرفتم بهم گفت مرض داری ؟
نگو صاحب مغازه بود!!


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: MacTavish
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا