دل نوشته‌های عاشقانه

~ZaHrA~ · 14/10/19

شده آن لحظه که باید انتخابت بکنم

محرمانه نظری به عشق نابت بکنم

بردن اسم تو با واژه‌ی بانو کافی است

«همسرم» باید از این لحظه خطابت بکنم

~ZaHrA~ · 14/10/19

تـو دلیل لبخندهای مـن هستی

اگر مـن هم دلیل لبخندهای تـو هستم

پس هرگز از خندیدن دست بر ندار

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ--

می خواستم بگویم

چـه اندازه دوستت دارم

اما برای بیانش

واژه‌هاي مناسبی پیدا نمی کنم

PAr · 14/10/19

ازدیواانه ای پرسیدن چگونه. دیوانه شدی؟
گفت عاشق شدم
گفتن مگر دیووانه هاعاشق بودن بلدن
گفت اگرعاشق نبودم نامم دیگر دیووانه نبود

PAr · 14/10/19

زندگی شیرین تنها بایه نفر کامل میشه
تنها بابودن اون حس رهایی. تنها با حس کردن نفس هاش
تنهاباتپیدن دونه دونه ضربانش
تنهاوجودش
باعث میشه جریان این شیرینی تو جریان خونت پخش بشه وهمه جای تنت فقط باوجود اون حس گرما پیدامیکنه

PAr · 14/10/19

نمیدونم فقط من اینجوریم که
وقتی کنارم هل میکنم
قلبمم تندترازهرزمانی میزنه
به چشاش نگاه میکنم زمان برام ثابت
حرفاش میشنوم انگار قشنگ ترین اواز جهان داره خونده میشه
دستام یخ میکنه ؛نزدیکم میشه میشم بخاری
فقط من این جوریم یا حس عشق همینه *..*

PAr · 14/10/19

زندگیم یه نفر
نفسم یه فرد
عمرم یه صدا
قلبم به سندیکی دیگس
فکرم به یادش
لـ*ـبام هرلحظه ذکر اسمش
تپیدن قلبم بانفس کشیدن های اون

PAr · 14/10/19

راه های زندگی دشوار اما با بودن یه نفر بقیش خود به خود راحت میشه ...*

Fatemeh14 · 15/10/19

عاشقم یک نفس..
باتو دنیا خوبه وبس..
دستات یه چیز دیگس..
با تو میرم تا دور دس..

هوا را میطلبم گر تو باشی
آشنا میشوم گر تو غریبه باشی
دوست میدارمت گر عشق تو باشی
سرخوش میشوم امشب ..گرتو شرابم باشی

میگویند دنیا پوچ است و یک مشت هـ*ـوس..
عشق را بـ*ـو*سه زنم یارا!که این دنیایی است دیگر...

دستانت حکم دقایقیست که سکوت را در آ*غو*ش گرفته..من محتاج این حکمم ای معشوق به دادم رس!

خوشه ای انگور اشک چشمانم..تلخ تر از هزاران زهر است..
چون به سبب تو میریزند!عشق همین است!

Fatemeh14 · 15/10/19

شاید..
انگشتانم بر این ساز عاشقانه،یخ زده اند!
چراکه زمستانم از راه رسید!
من بخاطر تو کنار این پیانو نشستم و مینوازم!
شدم آدمی یخی..که هیچ گرمایی مرا دیگر آب نمیکند!
شاید...دلم گرفته..شاید زندگی سهمش را از من گرفته..شاید دیگر بازنگردم به این عاشقانه..میروم از کنج دلت بی آشیانه!

SAEEDEH.T · 19/10/19

دوستت دارم
و پنهان کردن آسمان
پشت میله‌های قفس
آسان نیست
آن چه که پنهان می‌ماند خون است
خون است و عسل
که به نیش زنبوری
آشکار می‌شود
دوستت دارم
و نقشه‌ایی از بهشت را می‌بینم
دورادور
با دو نهر از عسل
که کشان کشان
خود را به خانه من می‌رسانند

شمس_لنگرودی

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

عضو تازه وارد انجمن

نویسنده انجمن

نویسنده انجمن

مدیر بازنشسته رمان۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین