خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه

دوستت دارم
تو را به عنوان چیزهای تاریکی که باید دوست داشت دوست دارم
در خفا، بین سایه و روح.
دوستت دارم
به عنوان گیاهی که هرگز نمی شکوفد
اما نور گلها را در خود پنهان کرده است
ممنونم بابت رایحه ای که در من پنهان است
که از عشق است که از زمین بلند می شود.
دوستت دارم
بی آنکه بدانم چگونه، کی و چرا
تو را بی شایبه دوست دارم
بی هیچ پیچیدگی و غروری
چرا که راهی جز این نیست

پابلو_نرودا


دل نوشته‌های عاشقانه

 
  • تشکر
Reactions: PAr و ^Roya^

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
"عشق باید درخور معشوق باشد"
یک قاعده ی کلی در مورد هرگونه عشقی وجود دارد،
چه عشق به زندگی باشد،
چه عشق به یک انسان دیگر،
و یا یک گل...
من هنگامی میتوانم دوست بدارم که عشق من «درخور» معشوق باشد و
با نیازها و طبیعت او «همخوانی» داشته باشد.
عشق من به گیاهی که به آب کم نیاز دارد، خود را در این نشان می‌دهد که تنها همانقدر که نیاز دارد
به آن آب بدهم.
اگر درباره ی «آنچه که برای گیاهان سودمند است» یک پیش باوری دارم، مثلا این که همه‌ی گیاهان به آب فراوان نیاز دارند، گیاه را خراب خواهم کرد و
از بین خواهم برد،
چون نمی‌توانم آن را چنان که بایسته‌یِ اوست دوست بدارم.
پس فقط دوست داشتن و
بهترین آرزوها را برای یک موجود زنده‌ی دیگر داشتن، كافی نيست.
تا ندانم «نیاز» یک گیاه ،
یک کودک،
یک مرد،
و یا یک زن چیست،
و تا نتوانم خود را از پیش فرض‌ام در این باره، که بهترین چیز برای دیگران چیست و از «میل‌ام به کنترل دیگران»،
رها کنم،
عشق من ویرانگر است.

اریک_فروم


دل نوشته‌های عاشقانه

 
  • تشکر
Reactions: PAr، مرسانا و ^Roya^

haniye anoosha

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/7/19
ارسال ها
940
امتیاز واکنش
2,339
امتیاز
248
زمان حضور
5 روز 6 ساعت 13 دقیقه
نویسنده این موضوع
آدم های کمی هستند که می دانند،
تنهایی ِ یک نفر حرمت دارد.
همین طور بی هوا سرشان را پایین نمی اندازند
و بپرند وسط تنهایی آن فرد..!
چون خوب می دانند که اگر آمدند،
باید بمانند؛ تا آخرش باید بمانند؛
آنقدر که دیگر تنهایی وجود نداشته باشد.
و گرنه مسافرها همیشه موقع خداحافظی،
تنهایی را هزار برابر می کنند .


دل نوشته‌های عاشقانه

 
  • تشکر
Reactions: PAr

haniye anoosha

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/7/19
ارسال ها
940
امتیاز واکنش
2,339
امتیاز
248
زمان حضور
5 روز 6 ساعت 13 دقیقه
نویسنده این موضوع
کودکانه…
دوستم بدار
مثلا وقتی
مادرت گفت:”این نه”
همان جا…
بنشین
و برایم گریه کن…!


دل نوشته‌های عاشقانه

 
  • تشکر
Reactions: PAr

haniye anoosha

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/7/19
ارسال ها
940
امتیاز واکنش
2,339
امتیاز
248
زمان حضور
5 روز 6 ساعت 13 دقیقه
نویسنده این موضوع
فدای سرت اگر آنچه میخواستی نشد . اگر چرخ دنیا با چرخ تو نمیچرخد .
تو چایت را بنوش .
روی ایوان خانه مادربزرگت بنشین و با او گپ بزن.
میتوانی غرور را کنار بگذاری و عشق زندگیت را به یک شام دونفره دعوت کنی.
برای پرنده ها دانه بریزی و بعد، از دیدن نوک زدن آنها به دانه های گندم لـ*ـذت ببری.
میشود دقایقی را برای مادرت کنار بگذاری و چند لحظه را در آ*غو*ش او سپری کنی میبینی که چقدر آرامش بخش است.
میشود از زندگی لـ*ـذت برد .
میشود از ثانیه ها نهایت استفاده را کرد.
مگر چقدر عمر میکنیم که بخواهیم آن را هم صرف سروکله زدن با این و آن بکنیم و از شکل راه رفتن همراهمان تا آبی بودن رنگ آسمانو گردی زمین ایراد بگیریم… چه خوب میشد اگر میتوانستیم به زمین و زمان گیر ندهیم و سخت نگیریم.
خوب میشد اگر زندگی میکردیم نه فقط نفس میکشیدیم !


دل نوشته‌های عاشقانه

 
  • تشکر
Reactions: PAr

haniye anoosha

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/7/19
ارسال ها
940
امتیاز واکنش
2,339
امتیاز
248
زمان حضور
5 روز 6 ساعت 13 دقیقه
نویسنده این موضوع
وقتی یک زن موفق را می بینم که
خستگی ناپذیر کار می کند..
اغلب گوشه ی لـ*ـبش؛
لبخندی نامحسوس وجود دارد..
و با اعتماد به نفس و مطمئن گام بر می دارد..
با خود می گویم : ” بی شک این زن در گوشه ای از این دنیا یک مردِ عاشق دارد! ”
تنها نیرویی عظیم؛ چون عشق، قدرتی شکست ناپذیر به زن ها می دهد


دل نوشته‌های عاشقانه

 
  • تشکر
Reactions: PAr

haniye anoosha

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/7/19
ارسال ها
940
امتیاز واکنش
2,339
امتیاز
248
زمان حضور
5 روز 6 ساعت 13 دقیقه
نویسنده این موضوع
پشت ویترین ساعت فروشی ایستاده بودم، ساعتها رو که نگاه میکردم…

دیدم هیچ ساعتی به قشنگی ساعتی که دور هم هستیم نیست

تو این روزا قدر با هم بودنها را بیشتر بدونیم


دل نوشته‌های عاشقانه

 
  • تشکر
Reactions: PAr

haniye anoosha

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/7/19
ارسال ها
940
امتیاز واکنش
2,339
امتیاز
248
زمان حضور
5 روز 6 ساعت 13 دقیقه
نویسنده این موضوع
خسته،

خودخواه،

بی شکیب،

از این جهان،

فقط همین ها را برایم باقی گذاشته اند!

با من مـــدارا کن،

بعدها …

دلت برایم تنگ خواهد شد.


دل نوشته‌های عاشقانه

 
  • تشکر
Reactions: PAr

haniye anoosha

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/7/19
ارسال ها
940
امتیاز واکنش
2,339
امتیاز
248
زمان حضور
5 روز 6 ساعت 13 دقیقه
نویسنده این موضوع
دفتر عمر مرا

با وجود تو شگوهی دگر است.

میتوانی تو به من

زندگانی بخشی،

یا بگیری از من

آنچه را میبخشی…

« حمید مصدق »


دل نوشته‌های عاشقانه

 
  • تشکر
Reactions: PAr

haniye anoosha

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/7/19
ارسال ها
940
امتیاز واکنش
2,339
امتیاز
248
زمان حضور
5 روز 6 ساعت 13 دقیقه
نویسنده این موضوع
حضور تو کافی است

تا همه جا بی مکان شود

آمدن تو کافیست

تا همه ی لحظه ها بی زمان شود.


دل نوشته‌های عاشقانه

 
  • تشکر
Reactions: PAr
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا