خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

maryamalikhani

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/18
ارسال ها
133
امتیاز واکنش
731
امتیاز
213
سن
26
زمان حضور
1 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
گاهی اوقات باور خیلی چیزها در عین تلخ بودن بسیار سخت است و برای من باور مرگ امیرحسین آن هم مثل یک سـ*ـاقی بی کس و کار گوشه پارکی که هیچ یک از کس و کارش خبری از آن نداشتند، برایم نا ممکن بود. اما مرگ امیرحسین معنای دیگری هم داشت، و آن بر باد رفتن کل دارای‌ام بود!
تمام پول‌های کثیفی را که از فروش مواد مخدر و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، !Shîma!، The unborn و 2 نفر دیگر

maryamalikhani

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/18
ارسال ها
133
امتیاز واکنش
731
امتیاز
213
سن
26
زمان حضور
1 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
به دستور علی آقا آواره شده‌ام. قرار است تبعید شوم تا از تمام محبت‌های ناکرده‌شان دور بمانم! علی همه چیز را آن طور که به صلاحش بود برای همه تعریف کرد و من متهم به ترک بستگانم شدم. مادرم نفرینم کرد و پدرم را مجبور کردند به فرمان علی تن دهد.
برایم خط و نشان کشیده است که حمیدرضا محال است طلاقم را بدهد. تهدیدم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، !Shîma!، The unborn و 2 نفر دیگر

maryamalikhani

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/18
ارسال ها
133
امتیاز واکنش
731
امتیاز
213
سن
26
زمان حضور
1 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
با حسرت از کنار آپارتمانی که به جای خانه حاج یوسف ساخته شده است رد می‌شوم و خودم را به امام زاده می‌رسانم. زیر ل**ب صلواتی می‌فرستم و قدم به صحن امام زاده می‌گذارم.
سید محمود متولی تنها کسی است که می‌تواند برای پیدا کردن امید و خانواده‌اش به من کمک کند. از خدام امام زاده چادر سفید گلداری می‌گیرم و کفش‌هایم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، !Shîma!، The unborn و 2 نفر دیگر

maryamalikhani

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/18
ارسال ها
133
امتیاز واکنش
731
امتیاز
213
سن
26
زمان حضور
1 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
شش ماه است که در خانه خاله ثریا مثل کلفتی بی جیره و مواجب زندگی می‌کنم. اندک پولی که با خود آورده‌ام در حال تمام شدن است و من به ناچار هرچه از پس اندازم باقی مانده بود به شوهر دختر عمه مادرم که در بازار تره بار حجره داشت، سپردم تا با آن کار کند و هر ماه مبلغی هم برای خرج و مخارج زندگی به من بدهد.
روزها آن...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، !Shîma!، The unborn و 2 نفر دیگر

maryamalikhani

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/18
ارسال ها
133
امتیاز واکنش
731
امتیاز
213
سن
26
زمان حضور
1 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
دلتنگم، لبخند دروغکی چرا؟ خوب نیستم. مثل قرصی که نیمه شب، بدون آب گیر می‌کند گیر کرده‌ام در گلوی زندگی. کاش می‌توانستم راحت حرف بزنم. چیزی بگویم از دلتنگی. میان آدم‌های این اتاق لعنتی، فقط می‌گویم دلتنگم. این سکوت را دوست دارم. لال بودن را ترجیح می‌دهم. وقتی کسی نیست عمق درد پنهان شده در حرف‌های مرا حس...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، !Shîma!، The unborn و 2 نفر دیگر

maryamalikhani

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/18
ارسال ها
133
امتیاز واکنش
731
امتیاز
213
سن
26
زمان حضور
1 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
سراسیمه تمام طول راه خانه تا امام زاده را می‌دوم. مغزم خالی از هر فکری است و تنها چیزی که می‌توانم حدس بزنم این است که برای بچه‌هایم اتفاق بدی افتاده که سید اینقدر برای رفتن من به امام زاده عجله دارد.
نزدیک در بزرگ و چوبی امام زاده که می‌شوم. تند تند صلوات می‌فرستم و سلام می‌دهم. روسری‌ام را که بر اثر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، !Shîma!، The unborn و 2 نفر دیگر

maryamalikhani

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/18
ارسال ها
133
امتیاز واکنش
731
امتیاز
213
سن
26
زمان حضور
1 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
بعضی‌ها را هرچقدر هم که بخواهی تمام نمی‌شوند همه‌اش به آ*غو*ششان بدهکار می‌مانی! حضورشان گرم است. سکوتشان خالی می‌کند دل ِآدم را؛ آرامش صدایشان را کم می‌آوری! هر دم هرلحظه کم می‌آوریشان و اینجا من کم دارمت. درد دارد امروز حرفی برای گفتن نداشته باشی با کسی که تا دیروز تمام حرف‌هایت را فقط به او می‌گفتی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، The unborn، Nirvana و یک کاربر دیگر

maryamalikhani

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/18
ارسال ها
133
امتیاز واکنش
731
امتیاز
213
سن
26
زمان حضور
1 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
امید زانوهای استخوانی‌ش را به شکم کشیده و در خود مچاله شده است و نگاهش را از پنجره کنار تختش به بیرون دوخته.
نگاهش می‌کنم و با هر نگاه، لرزه‌ای بر جانم می‌افتد، دلم می‌خواهد به جای تمام این سال‌ها نگاهش کنم. نگاهش می‌کنم و آن جسم نیمه جان در مقابل چشمانم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، !Shîma!، The unborn و یک کاربر دیگر

maryamalikhani

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/18
ارسال ها
133
امتیاز واکنش
731
امتیاز
213
سن
26
زمان حضور
1 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
انتهای حیاط بیمارستان نشسته‌ام وچشم‌هایم هنوز بر بی کسیم بی وقفه می‌بارد. تکیه گاهم فرو ریخته و طعم تلخ بی پناهی را با تمام وجود حس می‌کنم. لاله کنارم روی نیمکت نشسته است و مشغول کاوش گذشته‌هاست. برایم از روزهای رفتنم می‌گوید از بیماری امید و متارکه‌اش، از هزینه‌های کمر شکن درمان امید، از مبارزه‌اش با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، !Shîma!، The unborn و یک کاربر دیگر

maryamalikhani

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/18
ارسال ها
133
امتیاز واکنش
731
امتیاز
213
سن
26
زمان حضور
1 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
"عاقبت باید گفت
با لبی شاد و دلی غرقه به خون
كه خداحافظ تو
گر چه تلخ است ولی باید این جام محبت بشكست
گرچه تلخ است ولی باید این رشته...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، !Shîma!، The unborn و یک کاربر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا