خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

maryamalikhani

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/18
ارسال ها
133
امتیاز واکنش
731
امتیاز
213
سن
26
زمان حضور
1 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
گاهی از همه چیز بیزاری. حتی از تمام چیزهایی که روزی به آن دلبستگی داشتی. نصف کوچه باغی که بهترین لحظات عمرم را در کنار امید گذرانده‌ام آسفالت شده است و به جای باغ‌های خرم و آبادش، آپارتمان‌های سنگی و زشت، مثل قارچ های سمی سر خاک برآورده‌اند. چند روزی ست که قلبم بنای ناسازگاری را الم کرده است و حالا که به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~BAHAR.SH~، * رهــــــا * و 4 نفر دیگر

maryamalikhani

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/18
ارسال ها
133
امتیاز واکنش
731
امتیاز
213
سن
26
زمان حضور
1 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
زیر اپن سنگی آشپزخانه امیرحسین نشسته‌ام و دست‌هایم را روی زانو، از مچ آویزان کرده‌ام. دلم برای بچه‌هایم تنگ شده است. امیرحسین گوشه حال نشسته و مشغول تمیز کردن سازش است. شماره زری را می‌گیرم و بعد از دو بوق جواب می‌دهد.
- جانم…
بلافاصله جوابش را می‌دهم.
- چطوری قلمبه من؟
غش غش می خندد.
- وای لیلا خدا تو رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~BAHAR.SH~، * رهــــــا * و 3 نفر دیگر

maryamalikhani

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/18
ارسال ها
133
امتیاز واکنش
731
امتیاز
213
سن
26
زمان حضور
1 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
غم‌زده به امیرحسین نگاه می‌کنم. به امیرحسینی که جز یک صدای گرم و آرام بخش چیزی از او باقی نمانده. دلم از این همه بی مهری روزگار پر از گلایه می‌شود.
- خودت چی امیر؟ تا کی می‌خوای اینجوری زندگی کنی؟
دستی روی سازش می‌کشد. از پس همان چشم فرورفته هم می‌توانم غمش را ببینم.
- من دیگه امیرحسین نیستم. یه نوازنده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~BAHAR.SH~، * رهــــــا * و 2 نفر دیگر

maryamalikhani

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/18
ارسال ها
133
امتیاز واکنش
731
امتیاز
213
سن
26
زمان حضور
1 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
تمام محتویات چمدانم را بیرون ریخته‌ام تا آن طلسم لعنتی را پیدا کنم. با دیدنش باز به یاد شب آخر آن خانه متروک می‌افتم و باز همان تصویر وحشتناک جلوی چشمانم جان می‌گیرد. طوق از دستم بر زمین می‌افتد و بدنم شروع به لرزش می‌کند. بعد از ترک آن مواد مرگ زا لرزش دست‌هایم آنقدر زیاد شده است که دیگر از آن کلافه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~BAHAR.SH~، * رهــــــا * و 2 نفر دیگر

maryamalikhani

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/18
ارسال ها
133
امتیاز واکنش
731
امتیاز
213
سن
26
زمان حضور
1 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
یک هفته است که همراه بچه‌هایم به خانه زری نقل مکان کرده‌ام. امیر روزها در کارگاه پایین آپارتمان دو طبقه مادرش کار می‌کند و شب‌ها همان جا می‌خوابد تا به قول خودش، من و بچه‌هایم در خانه راحت باشیم. روزهای اول، کنجکاوی‌های مادر و خواهر شوهرش هردویمان را کلافه کرده بود. اما زری با زیرکی ماجرای استراحت مطلق...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~BAHAR.SH~، * رهــــــا * و 3 نفر دیگر

maryamalikhani

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/18
ارسال ها
133
امتیاز واکنش
731
امتیاز
213
سن
26
زمان حضور
1 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
- زری تو رو خدا بیا برو اون ور. یه وقت قابلمه‌ای، چیزی برمی‌گرده روت، شر درست می‌کنی برامون!
زری در قابلمه خورشت را بر می‌دارد و حسابی بو می‌کشد و یک قاشق از آن در دهانش می‌گذارد و ملچ و ملوچ کنان جوابم را می‌دهد.
- لیلا ورپریده، هنوزم دست پختت حرف نداره! چی ریختی توی این خورشت قیمه که انقدر خوشمزه شده؟...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~BAHAR.SH~، * رهــــــا * و 3 نفر دیگر

maryamalikhani

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/18
ارسال ها
133
امتیاز واکنش
731
امتیاز
213
سن
26
زمان حضور
1 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
- به به، آزاده خانم! بفرمایید. خوش اومدی، صفا آوردی!
آزاده چشم و ابرویی برای مانی نازک می‌کند و بی سلام و علیک تا وسط پذیرایی می‌آید. حاج خانم هنوز اخم‌هایش در هم است و به هیچ کس نگاه نمی‌کند. روی مبل تکی که نزدیک میز ناهار خوری قرار دارد می‌نشیند و پا روی پا می‌اندازد. و بالاخره نطقش باز می‌شود.
- پسرهای...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~BAHAR.SH~، * رهــــــا * و 3 نفر دیگر

maryamalikhani

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/18
ارسال ها
133
امتیاز واکنش
731
امتیاز
213
سن
26
زمان حضور
1 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
تنهایی، گاه آنقدر آدم را تحت فشار می‌گذارد که هر دستی را که به سویت دراز می‌شود به گرمی می‌فشاری! لعنت به این حس مبهم که گرگ را بره می‌بیند و شب را روز!
دست زیر سر گذاشته‌ام و به پشت دراز کشیده‌ام و تمام اتفاقات چند ساعت قبل را در ذهنم مرور می‌کنم. اما همه لحظات را به سرعت عبور می‌دهم تا زودتر برسم به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~BAHAR.SH~، * رهــــــا * و 3 نفر دیگر

maryamalikhani

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/18
ارسال ها
133
امتیاز واکنش
731
امتیاز
213
سن
26
زمان حضور
1 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
پول؛ واژه‌ای که کثیف‌تر از آن در دنیا وجود ندارد و همین واژه کثیف با ماهیتی دوست داشتنی بودنش یک درد است و نبودنش هزار درد! تا وقتی پول داری آدم‌های اطرافت هریک نقابی خاص به صورت می‌زنند و برایت در نقش‌های مختلف بازی می‌کنند تا محبتت را برای خودشان بخرند و از داشته‌هایت بی نصیب نمانند. و وقتی پول نداری...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~BAHAR.SH~، * رهــــــا * و 3 نفر دیگر

maryamalikhani

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/8/18
ارسال ها
133
امتیاز واکنش
731
امتیاز
213
سن
26
زمان حضور
1 ساعت 0 دقیقه
نویسنده این موضوع
با سوگل شریک شده‌ام؛ چند وقتی است که دیگر آرایشگاه کوچک و ساده اش، مدرن و به روز شده و حالا دیگر به لطف پول‌هایی که خرج زرق و برق آن کرده‌ایم.
آرایشگاه هر روز پر از مشتری‌های رنگ و وارنگ است. سوگل چند نفر دیگر را هم استخدام کرده و به من نیز یک‌سری کارهای اولیه و ساده آرایشگری را آموخته و همگی حسابی سرمان...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، ~BAHAR.SH~، * رهــــــا * و 2 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا