- عضویت
- 24/7/18
- ارسال ها
- 1,239
- امتیاز واکنش
- 26,385
- امتیاز
- 373
- زمان حضور
- 16 روز 13 ساعت 49 دقیقه
نویسنده این موضوع
روی نیمکت مینشینم. خدا میداند با چه خفت و خواری از هتل خارج شدم. نگاه خانمهایی که مشغول تمیزکردن راهرویی بودند که اتاق دماوند در آن بود. چرخیدن نگاهشان روی لباسی که متعلق به خودم نبود؛ احتمالا از برای روژین عزیز بود. لباس خودم پاره و خونی بود، وگرنه به چنین خفتی که مجبور شوم لباس دیگری را تن بزنم، هرگز،...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان من به برلین نمی روم | سناتور کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: