![1239 Messages](/styles/XENTR/ReputationSystem/fullstar-4.png)
- عضویت
- 24/7/18
- ارسال ها
- 1,239
- امتیاز واکنش
- 26,386
- امتیاز
- 373
- زمان حضور
- 16 روز 13 ساعت 49 دقیقه
نویسنده این موضوع
با لبخندی که از دیدن ساختمان هتل به ل**بهایم چسبیده بود و قصد خلاصی نداشت، به دسک نزدیک میشوم. دختر سرش را بلند میکند. تا نگاهم به چشمهایش میافتد، انگار وحی منزل بر من الهام میشود که بلند میگویم:
- مهرانا.
و یک ثانیه نگذشته، دستم روی ل**بهایم قرار میگیرد. چرا سوتی دادم باز؟ اصلا چرا تا خودم را...
- مهرانا.
و یک ثانیه نگذشته، دستم روی ل**بهایم قرار میگیرد. چرا سوتی دادم باز؟ اصلا چرا تا خودم را...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان من به برلین نمی روم | سناتور کاربر انجمن رمان ٩٨
![forum.roman98.com](https://forum.roman98.com/styles/default/xenforo/Roman98.png)
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
![roman98.com](https://roman98.com/wp-content/uploads/34.png)
آخرین ویرایش توسط مدیر: