- عضویت
- 24/7/18
- ارسال ها
- 1,239
- امتیاز واکنش
- 26,385
- امتیاز
- 373
- زمان حضور
- 16 روز 13 ساعت 49 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
«گذشته»
با شنیدن حرفهای حاجی، مخم سوت میکشد. کیاوش زودتر از من واکنش داد، بلند شد و گفت:
- یعنی چی حاج بابا؟ این حرفا یعنی چی؟
صدایم درآمد:
- حاجی من خواستم پناهم بدید نه این که ...
صدایم خشدار شد:
- برچسب عقدای بهم بزنین.
قبل از حاجی طیبهخانم، رو به کیاوش کرد و گفت:
- ما که از اول هم میخواستیم...
«گذشته»
با شنیدن حرفهای حاجی، مخم سوت میکشد. کیاوش زودتر از من واکنش داد، بلند شد و گفت:
- یعنی چی حاج بابا؟ این حرفا یعنی چی؟
صدایم درآمد:
- حاجی من خواستم پناهم بدید نه این که ...
صدایم خشدار شد:
- برچسب عقدای بهم بزنین.
قبل از حاجی طیبهخانم، رو به کیاوش کرد و گفت:
- ما که از اول هم میخواستیم...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان من به برلین نمی روم | سناتور کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: