خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
من گرفتار شبم در پی ماه آمده ام
سیب را دست تو دیدم به گنـ*ـاه آمده ام
مرغ شب ناله تلخی زد و بگريخت
اشك در چشم تو لرزيد
ماه بر عشق تو خنديد،
يادم آيد كه دگر از تو جوابي نشنيدم
پای در دامن اندوه كشيدم
نگسستم ، نرميدم


مشاعره با اشعار فریدون مشیری

 
  • تشکر
Reactions: ~BAHAR.SH~

~BAHAR.SH~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/10/20
ارسال ها
1,156
امتیاز واکنش
33,669
امتیاز
418
محل سکونت
...
زمان حضور
151 روز 7 ساعت 55 دقیقه
مرغ شب ناله تلخی زد و بگريخت
اشك در چشم تو لرزيد
ماه بر عشق تو خنديد،
يادم آيد كه دگر از تو جوابي نشنيدم
پای در دامن اندوه كشيدم
نگسستم ، نرميدم
مژده‌ی دیدار و بیداری
تو می‌آیی و همراهت
شمیم و شرم شبگیران
و لبخند جوانه‌ها


مشاعره با اشعار فریدون مشیری

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
مژده‌ی دیدار و بیداری
تو می‌آیی و همراهت
شمیم و شرم شبگیران
و لبخند جوانه‌ها
ای بسا انسان رنجور پریش
سخت پیچیده گلوی گرگ خویش
وی بسا زور آفرین مرد دلیر
هست در چنگال گرگ خود اسیر
هر که گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته می شود انسان پاک


مشاعره با اشعار فریدون مشیری

 
  • تشکر
Reactions: ~BAHAR.SH~

~BAHAR.SH~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/10/20
ارسال ها
1,156
امتیاز واکنش
33,669
امتیاز
418
محل سکونت
...
زمان حضور
151 روز 7 ساعت 55 دقیقه
ای بسا انسان رنجور پریش
سخت پیچیده گلوی گرگ خویش
وی بسا زور آفرین مرد دلیر
هست در چنگال گرگ خود اسیر
هر که گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته می شود انسان پاک
کنون وامانده از هر جا

دگر با خود کنم نجوا

يکي را دوست ميدارم

ولي افسوس او هرگز نميداند


مشاعره با اشعار فریدون مشیری

 

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,076
امتیاز واکنش
13,976
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 20 ساعت 45 دقیقه
در واژه واژه کلامش که چه زیبا می گفت
من درد مشترکم "مرا فریاد کن


مشاعره با اشعار فریدون مشیری

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
در واژه واژه کلامش که چه زیبا می گفت
من درد مشترکم "مرا فریاد کن
نور پنهانی بخشش را، در چشمه مهر
اهتزاز ابديت را می بينم
بيش از اين، سوی نگاهت، نتوانم نگريست
اهتزاز ابديت را يارای تماشايم نيست


مشاعره با اشعار فریدون مشیری

 
  • تشکر
Reactions: Ryhwn

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
تو از بلندی ایوان به باغ می نگری
درخت ها و چمن ها و شمعدانی ها
به آن تبسم شیرین
به آن تبسم مهر
به آن نگاه پر از آفتاب می نگرند



مشاعره با اشعار فریدون مشیری

 
  • تشکر
Reactions: Ryhwn

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
درد بی درمان شنیدی؟
حال من یعنی همین!
بی تو بودن، درد دارد!
می زند من را زمین
می زند بی تو مرا،
این خاطراتت روز و شب
درد پیگیر من است،
صعب العلاج یعنی همین!


مشاعره با اشعار فریدون مشیری

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
درد بی درمان شنیدی؟
حال من یعنی همین!
بی تو بودن، درد دارد!
می زند من را زمین
می زند بی تو مرا،
این خاطراتت روز و شب
درد پیگیر من است،
صعب العلاج یعنی همین!
نه بيمار است نه بردار است
نه درقلبش فروتابيده شمشيری
نه تا پر در ميان سينه اش تيری
کسی را نيست بر اين مرگ بی فرياد تدبيری


مشاعره با اشعار فریدون مشیری

 
  • تشکر
Reactions: Ryhwn

Ryhwn

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/3/20
ارسال ها
962
امتیاز واکنش
4,223
امتیاز
278
محل سکونت
Bookland
زمان حضور
80 روز 11 ساعت 24 دقیقه
نه بيمار است نه بردار است
نه درقلبش فروتابيده شمشيری
نه تا پر در ميان سينه اش تيری
کسی را نيست بر اين مرگ بی فرياد تدبيری
يکي را دوست دارم
ولي افسوس او هرگز نميداند
نگاهش ميکنم شايد
بخواند از نگاه من
که او را دوست مي دارم
ولي افسوس او هرگز نميداند
به برگ گل نوشتم من
تو را دوست مي دارم
ولي افسوس او گل را
به زلف کودکي آويخت تا او را بخنداند


مشاعره با اشعار فریدون مشیری

 
  • تشکر
Reactions: elaheh.1991 و moh@mad
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا