خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
تا فراموش كنی، چندی از این شهر سفر كن!
با تو گفتم:‌ حذر از عشق!؟ ندانم
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم، نتوانم!
من گرفتار شبم در پی ماه آمده ام
سیب را دست تو دیدم به گنـ*ـاه آمده ام
سیب دندان زده از دست تو افتاد زمین
باغبانم که فقط محض نگاه آمده ام


مشاعره با اشعار فریدون مشیری

 
  • تشکر
Reactions: niloofar.H

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,076
امتیاز واکنش
13,976
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 20 ساعت 45 دقیقه
من امشب هفت شهر آرزوهایم چراغان است!
زمین و آسمانم نورباران است!
کبوتر های رنگین بال خواهش ها
بهشت پرگل اندیشه ام را زیر پر دارند


مشاعره با اشعار فریدون مشیری

 
  • تشکر
Reactions: *KhatKhati*

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
دست من و آ*غو*ش تو، هیهات، که یک عمر
تنها نفسی‌ با تو نشستن هوسم بود
در این رواق نیاز پرنده ساکت و غمگین
ستاره بیمارست دو چشم خسته من
در این امید عبث
دو شمع سوخته جان همیشه بیدارست


مشاعره با اشعار فریدون مشیری

 

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,076
امتیاز واکنش
13,976
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 20 ساعت 45 دقیقه
درد بی درمان شنیدی؟ حال من یعنی همین!
بی تو بودن، درد دارد! می زند من را زمین


مشاعره با اشعار فریدون مشیری

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
درد بی درمان شنیدی؟ حال من یعنی همین!
بی تو بودن، درد دارد! می زند من را زمین
ناتوانی در مصاف گرگ پير
مردمان گر يکدگر را مي درند
گرگ هاشان رهنما و رهبرند
وآن ستمکاران که با هم محرم اند


مشاعره با اشعار فریدون مشیری

 
  • تشکر
Reactions: *KhatKhati*

*KhatKhati*

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/20
ارسال ها
2,693
امتیاز واکنش
9,215
امتیاز
233
محل سکونت
گلنمکستان
زمان حضور
63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
ناتوانی در مصاف گرگ پير
مردمان گر يکدگر را مي درند
گرگ هاشان رهنما و رهبرند
وآن ستمکاران که با هم محرم اند
در نهانخانۀ جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید، عطر صد خاطره پیچید


مشاعره با اشعار فریدون مشیری

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
در نهانخانۀ جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید، عطر صد خاطره پیچید
در جوانی جان گرگت را بگیر!
وای اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیری، گر که باشی هم چو شیر
ناتوانی در مصاف گرگ پیر


مشاعره با اشعار فریدون مشیری

 
  • تشکر
Reactions: *KhatKhati*

*KhatKhati*

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/20
ارسال ها
2,693
امتیاز واکنش
9,215
امتیاز
233
محل سکونت
گلنمکستان
زمان حضور
63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
در جوانی جان گرگت را بگیر!
وای اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیری، گر که باشی هم چو شیر
ناتوانی در مصاف گرگ پیر
روز اول، كه دل من به تمنای تو پر زد،
چون كبوتر، لـ*ـب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم


مشاعره با اشعار فریدون مشیری

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
روز اول، كه دل من به تمنای تو پر زد،
چون كبوتر، لـ*ـب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم
من مناجات درختان را هنگام سحر
رقص عطر گل یخ را با باد
نفس پاک شقایق را در سـ*ـینه کوه
صحبت چلچله ها را با صبح
بغض پاینده هستی را در گندم زار
گردش رنگ و طراوت را در گونه گل
همه را میشنوم


مشاعره با اشعار فریدون مشیری

 
  • تشکر
Reactions: *KhatKhati*

*KhatKhati*

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/20
ارسال ها
2,693
امتیاز واکنش
9,215
امتیاز
233
محل سکونت
گلنمکستان
زمان حضور
63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
من مناجات درختان را هنگام سحر
رقص عطر گل یخ را با باد
نفس پاک شقایق را در سـ*ـینه کوه
صحبت چلچله ها را با صبح
بغض پاینده هستی را در گندم زار
گردش رنگ و طراوت را در گونه گل
همه را میشنوم
مرغ شب، نالۀ تلخی زد و بگریخت
اشک در چشم تو لرزید،
ماه بر عشق تو خندید!
یادم آید كه: دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه كشیدم.
نگسستم، نرمیدم.


مشاعره با اشعار فریدون مشیری

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا