مشاعره با حرف ت

niloofar.H · 7/11/20

تو شمع انجمنی یکزبان و یکدل شو

خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش

( حافظ )

تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم

تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم

( حافظ )

تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت

حالیا نیرنگ نقشی خوش بر آب انداختی

( حافظ )

parädox · 7/11/20

تا تو مراد من دهي كشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسي، من به خدا رسيده ام
رهي معيري
......................................................................
تا نگريد طفلك حلوا فروش
ديگ بخشايش كجا آيد به جوش
مولوی
..................................................................
تو مو می بینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو او اشارت های ابرو
وحشی بافقی

niloofar.H · 7/11/20

وو طبیبی و ما چنین بیمار
تو ملولی و ما چنین مشتاق

تا عهد تو در بستم عاد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نغز همه پیمان ها

تویی رزاق هر پیدا و پنهان
تویی خلاق هر دانا و نادان

moh@mad · 8/11/20

niloofar.H گفت:
وو طبیبی و ما چنین بیمار
تو ملولی و ما چنین مشتاق

تا عهد تو در بستم عاد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نغز همه پیمان ها

تویی رزاق هر پیدا و پنهان
تویی خلاق هر دانا و نادان

تو را چشمان این آیینه بی شک، هزاران بار با لبخند دیده
وگر صد ناروا کردی تحمل، کم و بیش از جهان خرسند دیده

فریدون مشیری

تاجهان باشدنخواهم درجهان هجران عشق
عاشقم بر عشق و هرگز نشکنم پیمان عشق
تا حدیث عاشقی و عشق باشد در جهان
نام مــن بادا نوشته بر سر دیوان عشق

سنایی

تا دل مسکین من در کار تست
آرزوی جان مـن دیدار تسـت
جان و دل در کار تـو کـــردم فـدا
کار مـن ایـن بــود دیگر کار تست

انوری

niloofar.H · 12/11/20

تو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری
بخواه جان و دل از بنده و روان بستان
که حکم بر سر آزادگان روان داری

تو عیب کسان هیچ‌گونه مجوی
که عیب آورد بر تو بر عیب‌جوی
وگر چیره گردد هـوا بر خر

moh@mad · 15/11/20

تو را هوای به آ*غو*ش من رسیدن نیست
وگرنه فاصله‌ی ما هنوز یک قدم است

فاضل

تو اگر به حسن دعوی بکنی گواه داری
که جمال سرو بستان و کمال ماه داری

سعدی

تو را چشمان این آیینه بی شک، هزاران بار با لبخند دیده
وگر صد ناروا کردی تحمل، کم و بیش از جهان خرسند دیده

فریدون مشیری

yeganeh yami · 24/11/20

*تو در آب گر ببینی حرکات خویشتن را
به زبان خود بگویی که به حسن بی‌نظرم

*تو به خواب خوش بیاسای و عیش و کامرانی
که نه من غنوده‌ام و نه مردم از نفیره‌ام

*تا مگر دیده ز روی تو بیاید اثری
هر زمان صد رهت اندر سر و پا می‌نگرم

«هر سه بیت از سعدی»

moh@mad · 24/11/20

yeganeh yami گفت:
*تو در آب گر ببینی حرکات خویشتن را
به زبان خود بگویی که به حسن بی‌نظرم

*تو به خواب خوش بیاسای و عیش و کامرانی
که نه من غنوده‌ام و نه مردم از نفیره‌ام

*تا مگر دیده ز روی تو بیاید اثری
هر زمان صد رهت اندر سر و پا می‌نگرم

«هر سه بیت از سعدی»

تا ترا از دور دیدم، رفت عقل و هوش من
می‌شود نزدیک منزل کاروان از هم جدا

صائب

تا سر زلف پریشان تو محبوب منست
روزگارم به سر زلف پریشان ماند
چه کند کشته عشقت که نگوید غم دل
تو مپندار که خون ریزی و پنهان ماند

سعدی

تا مهر توأم در دل شوریده نشست
وافتاد مرا چشم بدان نرگس سرخوش
این غم ز دلم نمی‌نهد پای برون
وین اشگ ز دامنم نمی دارد دست

عبید زاکانی

Saghár✿ · 7/1/21

تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که همی سپرم
حافظ
***
تو در آب اگر ببینی حرکات خویشتن را
به زبان خود بگویی که به حسن بی نظیرم
سعدی
***
تـــا بــدیــن جـــا بــهر دینــار آمـــدم
چـــون رســیدم مســت دیــدار آمـــدم
مولانا

Ryhwn · 14/1/21

تو طاعت حق کنی به امید بهشت نه نه تو نه عاشقی که مزدوری تو
شیخ بهایی
تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که همی سپرم
حافظ
تا نگريد طفلك حلوا فروش ديگ بخشايش كجا آيد به جوش
مولوي

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر نیمه حرفه‌ای

اخراج شده

کاربر نیمه حرفه‌ای

کاربر ممتاز

کاربر نیمه حرفه‌ای

کاربر ممتاز

کاربر نیمه حرفه‌ای

کاربر ممتاز

سرپرست بخش عمومی

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین