خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
بنام خدا :)

نام رمان: سجده‌ی شیطان
نویسنده: فاطمه شکرانیان
ژانر: علمی ـ تخیلی، فانتزی، عاشقانه
خلاصه‌ی رمان:
می‌گفت که اگر انسان تمام پنج حسش را از دست دهد، آنگاه می‌تواند با خدا صحبت کند. به خاطر این نظریه‌اش از دانشگاه اخراج شد. می‌خواست خودش این کار را عملی کند و به همه ثابت کند که نظریه‌اش درست است. دست به کار شد و بعد از یک روز طاقت فرسا دستیارش را انتخاب کرد. دستیاری که حتی چیزی عجیب‌تر از عجیب بود. می‌گفت: «کارت اشتباهه دختر! ولی یه روز این اشتباه باعث به وجود اوردن یه چیز جدید میشه. مثل شیطان که سجده نکرد و دنیا به وجود اومد. تو هم مثل اون سجده نمی‌کنی و یه چیز جدید خلق می‌کنی. البته با یه اشتباه!»
با سلام.
ناظر شما Vahide.s.shefakhah
منتظر زده شدن گفتگو باشید.
موفق و پایدار:گل:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Asal_Zinati، FaTeMeH QaSeMi، Vahide.s.shefakhah و یک کاربر دیگر

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
با سلام
نام رمان:بازی کثیف
نام نویسنده:1382bita,mobi
ژانر:پلیسی,جنایی,عاشقانه
خلاصه:
محل زندگی ام را خودم انتخاب نکردم...
خانواده ام را پدرم را هم خودم انتخاب نکردم...
اما دیگر نمیخواهم باچیز هایی زندگی کنم ک به انتخاب خودم نیست....
اینبار میخواهم زندگی ام را خودم بسازم...
دیگر نمیخواهم فقیر باشم,پس برای همین راه پدرم را پیش میگیرم....
میدانم اخر این راه سیاهی و پوچ است...
و روحم آلوده خواهد شد ....
اما دیگر برایم مهم نیست!!!
فقط برایم مهم است که پولدار شوم و از فقر و تهی دستی خلاص شوم...!

ناظر پیشنهادی:melika kakou
علت:با خودشان صحبت کردم و بر ژانر رمانم تسلط داشتند
سلام
با ناظر پیشنهادی شما موافقت شد!
ناظر شما Melika Kakou
موفق باشید:گل:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Asal_Zinati، FaTeMeH QaSeMi و Melika Kakou

Naninono

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/10/20
ارسال ها
1
امتیاز واکنش
81
امتیاز
83
زمان حضور
2 روز 5 ساعت 4 دقیقه
با سلام
نام رمان;اتفاقی دیدمت
نام ممکنه تغییر کنه
نویسنده:فاطمه نانکلی
ژانر:عاشقانه

خلاصه:داستان زندگی پسری به نام معینه که مدتی نامزدش رو برای تحصیل در خارج از کشور ترک میکنه و وقتی بر میگرده با اتفاقات مختلفی مواجه میشه.


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Asal_Zinati، ~PARLA~، FaTeMeH QaSeMi و 2 نفر دیگر

Armita.M

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
  
عضویت
5/10/20
ارسال ها
560
امتیاز واکنش
16,971
امتیاز
303
محل سکونت
!~شهر فراموشی~!
زمان حضور
70 روز 22 ساعت 25 دقیقه
نام رمان : تنها همچون ماه
نام نویسنده : Armita.m
ژانر: عاشقانه کمی طنز کمی تراژدی اجتماعی
خلاصه : زندگی گاهی سخت است گاهی اسان گاهی تلخ گاهی شیرین گاهی غمناک گاهی شاد گاهی خسته کننده گاهی هیجان انگیز اما تمام این گاهی ها به تو بستگی دارد اگر بخواهی شاد اگر بخواهی غمگین انتخاب با توست با گاهی ها زندگی من همراه باشید


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Asal_Zinati، ~PARLA~، Karkiz و 2 نفر دیگر

❀Sana

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
2
امتیاز واکنش
48
امتیاز
83
سن
20
زمان حضور
15 ساعت 36 دقیقه
نام رمان: پژمردگیِ نور
نویسنده: ثناء محمدی
ژانر: تراژدی، عاشقانه
خلاصه: رمان روایتگر زندگی دختری به نامِ بارین است که در کتابفروشی کوچکی کار می‌کند و یک روز وقتی برای تحویل گرفتن کتاب‌ها به یک انتشاراتی می‌رود، در آنجا یک سوء تفاهم مسیر زندگی‌ یکنواختش را تغییر می‌دهد.


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Asal_Zinati، ~PARLA~، Karkiz و 4 نفر دیگر

gomnam

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/10/20
ارسال ها
1
امتیاز واکنش
22
امتیاز
73
زمان حضور
10 ساعت 16 دقیقه
رمان:
بازی سرنوشتــ


ژانر:
غمگینــ . معمایی . داستانی نزدیک به واقعیتـــ



«لا تَنقطو مِن رحمتهِ اللّه ... :بنده من از رحمت من ناامید
نشو»

چه حس ناب و دوست داشتنیه وقتی بدونی تو دل تاریکی همیشه کور سوی امیدی وجود داره,اینکه مطمئنی یه نوری همیشه هست که تاریکیُ روشن کنه مطمئنی تو اوج ناامیدی تنها نیستی یکی هست که هیچ وقت امیدتو ناامید نکنه .پشتت گرمه,تکیه گاه داری.
روایت زندگی فردیو میخوام بگم که تو اوج سخت ترین شرایط ناامید نشد,مطمئن بود به خواسته اش میرسه, چون اطمینان داشت خدا هیچ وقت ناامیدش نمیکنه .ادمی که جنسیت واقعی شو , هیچ کس قبول نداشت,همه اونو به چشم دختری بی درد و غم می دیدند,دختری که پسر بود با کلی خرابه تو دلش,خرابه هایی که هر کدوم یادگاری از ادم های زندگیش بود. ادم هایی که بجای مرحم شدن روی دردها, با حرف هایشان نمک میشدند و می پاشیدند روی زخم ها.
اما سرنوشت بعضی اوقات اتفاقاتیو برای ادم ها رقم میزنه که قابل درک نیستند اما اونقدر تلخ هستند که همیشه تو یاد و خاطر بمونه ...
اونقدر تلخ که زندگی ادم داستان ماروبگیره تا جون یکی دیگه رو نجات بده...


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Asal_Zinati، ~PARLA~، Karkiz و 2 نفر دیگر

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
با سلام
نام رمان;اتفاقی دیدمت
نام ممکنه تغییر کنه
نویسنده:فاطمه نانکلی
ژانر:عاشقانه

خلاصه:داستان زندگی پسری به نام معینه که مدتی نامزدش رو برای تحصیل در خارج از کشور ترک میکنه و وقتی بر میگرده با اتفاقات مختلفی مواجه میشه.
با سلام،
ناظر شما *KhatKhati*
منتظر ایجاد گفتگو از طرف ناظر باشید!
زنده و پایدار:گل:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Asal_Zinati و Mahla_Bagheri

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نام رمان : تنها همچون ماه
نام نویسنده : Armita.m
ژانر: عاشقانه کمی طنز کمی تراژدی اجتماعی
خلاصه : زندگی گاهی سخت است گاهی اسان گاهی تلخ گاهی شیرین گاهی غمناک گاهی شاد گاهی خسته کننده گاهی هیجان انگیز اما تمام این گاهی ها به تو بستگی دارد اگر بخواهی شاد اگر بخواهی غمگین انتخاب با توست با گاهی ها زندگی من همراه باشید
با سلام،
ناظر شما DIANA_Z
منتظر ایجاد گفتگو از طرف ناظر باشید!
موفق و سرزنده:گل:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Asal_Zinati و DIANA_Z

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نام رمان: پژمردگیِ نور
نویسنده: ثناء محمدی
ژانر: تراژدی، عاشقانه
خلاصه: رمان روایتگر زندگی دختری به نامِ بارین است که در کتابفروشی کوچکی کار می‌کند و یک روز وقتی برای تحویل گرفتن کتاب‌ها به یک انتشاراتی می‌رود، در آنجا یک سوء تفاهم مسیر زندگی‌ یکنواختش را تغییر می‌دهد.
با سلام،
ناظر شما Ryhwn
منتظر ایجاد گفتگو از طرف ناظر باشید.
پاینده بمانید!:گل:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Asal_Zinati و Ryhwn

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
رمان:
بازی سرنوشتــ


ژانر:
غمگینــ . معمایی . داستانی نزدیک به واقعیتـــ



«لا تَنقطو مِن رحمتهِ اللّه ... :بنده من از رحمت من ناامید
نشو»

چه حس ناب و دوست داشتنیه وقتی بدونی تو دل تاریکی همیشه کور سوی امیدی وجود داره,اینکه مطمئنی یه نوری همیشه هست که تاریکیُ روشن کنه مطمئنی تو اوج ناامیدی تنها نیستی یکی هست که هیچ وقت امیدتو ناامید نکنه .پشتت گرمه,تکیه گاه داری.
روایت زندگی فردیو میخوام بگم که تو اوج سخت ترین شرایط ناامید نشد,مطمئن بود به خواسته اش میرسه, چون اطمینان داشت خدا هیچ وقت ناامیدش نمیکنه .ادمی که جنسیت واقعی شو , هیچ کس قبول نداشت,همه اونو به چشم دختری بی درد و غم می دیدند,دختری که پسر بود با کلی خرابه تو دلش,خرابه هایی که هر کدوم یادگاری از ادم های زندگیش بود. ادم هایی که بجای مرحم شدن روی دردها, با حرف هایشان نمک میشدند و می پاشیدند روی زخم ها.
اما سرنوشت بعضی اوقات اتفاقاتیو برای ادم ها رقم میزنه که قابل درک نیستند اما اونقدر تلخ هستند که همیشه تو یاد و خاطر بمونه ...
اونقدر تلخ که زندگی ادم داستان ماروبگیره تا جون یکی دیگه رو نجات بده...
با سلام،
ناظر شما ^~SARA~^
منتظر ایجاد گفتگو از طرف ناظر باشید.
(من هم به گفتگو اضافه بشم)
مانا بمانید!:گل:


درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

 
  • تشکر
Reactions: Asal_Zinati، Karkiz و gomnam
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا