خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

استفاده هشتگ

  1. -FãTéMęH-

    بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

    #پارت270 با صدای بسته شدن در شاگرد، تکان ریزی می‌خورم و سرم را می‌چرخانم. اردلان همان طور که موهای بلند و فرفری‌اش را عقب می‌داد، به جلو اشاره می‌کند: - برو دیگه، دیر شد. لبخند می‌زنم و خاطره را عقب می‌دهم و استارت می‌زنم و در دل می‌گویم: - امروز تنها نیستم. به سمت خانه می‌رانم و نیم نگاهی به...
  2. مبینا گوهری

    در حال تایپ رمان هاتور | مبینا گوهری کاربر انجمن رمان ۹۸

    #پارت۲ با سکوتش به او فهماند که علاقه‌ای به ادامه آن بحث ندارد. با این پا و آن پا کردن شایان، چشم‌هایش چند لحظه بسته شد و لبانش جنبید: - بگذریم، من چیزی لازم ندارم؛ می‌تونی بری. چشم گفتنش هم‌زمان شد با بسته شدن در، نفسش را به بیرون فرستاد و بی‌حوصله پوشه را روی میزش انداخت. دیگر حال چک کردن...
  3. مبینا گوهری

    در حال تایپ رمان هاتور | مبینا گوهری کاربر انجمن رمان ۹۸

    #پارت۱ نگاه خشمگینش را به چشمان قهوه‌ای رنگ و درشت مرد دوخت که با لبخندی مضحک خیره‌اش بود. اگر موقعیتش را داشت قطعا گردنش را میزد: - فکر کردی از جونم سیر شدم که وارد همچین دم و دستگاه مزخرفی بشم؟ با این حرفش لبخند از صورت صاف و گرد مرد پر کشید و کمی از آتش درونش را خنثی کرد، خوب می‌دانست که...
  4. همراز س

    نقد و بررسی رمان سودای خیال | crying_lollipop کاربر رمان ۹۸

    "به نام خالق زیبایی" "داستان خوب یعنی زندگی منهای قسمت‌های خسته کننده‌اش" #آلفرد هیچکاک از آن‌جایی که اسم نمای اولیه‌ی رمان هست و هنگام انتخاب خیلی مورد توجه قرار می‌گیرد، باید از نام رمان تا حدی متوجه موضوع و ژانر بشویم. اسم "سودای خیال" و خلاصه بیشتر نشان دهنده‌ی ژانر عاشقانه و بیشتر حالت...
  5. -FãTéMęH-

    بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

    #پارت269 چشمان ریز شده‌ی اردلان با صدای شاد آرام یکی می‌شود: - کجایی؟ نگاه از چشمان مشکوک اردلان می‌گیرم و جواب می‌دهم: - دانشگاه، البته دیگه تمومه. صدای همیشه شادش بار دیگر در گوشم می‌پیچد: - چه بهتر، ببین می‌خوایم با بچه‌ها بریم دریاچه چیتگر، میای دیگه نه؟! لـ*ـبم را می‌جوم و مردد می‌گویم: -...
  6. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_۱۱۶ با آسانسور طبقات را بالا رفتیم و آوا در آپارتمان را باز کرد. چراغ‌هایی که خاموش بود روشن کرد و دست من را رها کرد. - آهو جونم بشین من برم جعبه‌ی کمک‌های اولیه رو بیارم زخمتو ضد عفونی کنم... سروش حواست بهش هست؟ سروش سوییچ‌ ماشین را روی اپن دستمال کشی شده‌ی...
  7. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_۱۱۵ هیچ نگفت و حرکت کرد. دست خودم نبود که بغض چنبره زده به گلویم بزرگ و بزرگتر می‌شد. درد زخم ایجاد شده روی گونه‌ام تازه نمایان شده بود و تا مغز استخوانم را می‌سوزاند. آوا دستمالی از جعبه‌ی روی داشبورد کند و به طرفم گرفت. - آهو جونم، بیا زخمتو با این پاک کن تا بریم...
  8. Tiralin

    منتخب جوهر هزارتو (جلد دوم پیچ و خم دنج) | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    چون بانویی پاکدامن از تبار مریم پاک‌سرشت، با جامه‌ای از نیایش بر سر و تَن در برابر بارگاهی ایزدی زانو زده و چشم بر روزنه‌های سپیدی دوخته‌ام، که شاید نویدی از یاری ایزدمهر باشند. پس از آن بس پایکوبی بی‌پروا در دشت دل،‌ بـ*ـو*سه بر ماه تابان فروردین و گذر از سیاهی اندوه آبان، تیغ و شکافم راهی داده...
  9. Tiralin

    ✺اختصاصی رمان دم نیک پی | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    بر پلکان سوی چپ روانه شد و در آن میان، به زخمی‌ بی‌مهر ملورین را بر دیوار بکوفت. - چه برای بانوی لغزیده گستاخ لیدیان روی داده... چنگ از بازوی بانو افکند و اینبار بر گریبانش رساند. - که دیگر به دیدار آن سام‌نیای نفرینی نمی‌روی؟! به امید و گوشه‌ی چشم پروردگار، آن دیوانه‌ی موبد جامه¹ به دیو مرگ...
  10. -FãTéMęH-

    بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

    #پارت268 با چشمانی گرد شده، همان طور که از سراشیبی پایین می‌رفتم، با استرس و و‌حشت داد می‌زنم: - وای خدا، وای خدا! صدای سرخوردن چرخ‌های اسکیت آرام از پشت سرم می‌آید و بعد صدای خودش: - پاشنه پای راستتو بزار زمین تا سرعتت کم شه. همان طور که دستانم را از هم باز کرده و با چشمانی گرد شده به درختی که...
  11. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_۱۱۴ سیاهی شب گم شده بود و او، به فاصله‌ی چند قدمی‌ام، با کت و شلوار یکدست سفید ایستاده بود. گویا که شب دامادی‌اش بود. چشمانم او را از بالا تا پایین کاوید. چاق تر شده بود، رژیم و تناسب اندامی که همیشه سودایش را داشت با لیوانی آب سرکشیده بود؛ اماموهای خاکستری...
  12. خورشید حقیقت

    در حال تایپ رمان روز‌های ‌بی‌پناهی | خورشید حقیقت کاربر انجمن رمان ۹۸

    #پارت_هشت پناه با تفریح ابرو بالا داد و صورتش از میان سـ*ـینه‌‌ی شایان بیرون آورد. چشمانش را میخ چشمانش کرد و با لحن آرامی لـ*ـب زد: - می‌تونم بپرسم، خانم خوش شانس شما، کدوم شاهزاده‌اس؟ شایان چهرهی متفکری به خود گرفت و در حالی که در دل قربان چشمان پناه می‌رفت با لحن طنزی گفت: - خب من پنج تا خانم ترگُل...
  13. Tiralin

    منتخب جوهر هزارتو (جلد دوم پیچ و خم دنج) | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    گمان می‌کنم پروردگار آسمان مرا با آن دستان کوچک و خز شانه‌نشین تَر و تباهم چون شاهدختی بر درگاهش گرامی داشته است. این بار تیرالین از جای آنکه زخم‌زبان بی‌خردان را بر جان خَرَد و از جای آنکه کیسه‌ی زرّ مهربانی‌اش را یکجا نزد دلبری بَرَد و خون به چشم بازگردد؛ خز شاهدختانِ شکاری را بر شانه نشاند،...
  14. reyhan banoo

    در حال تایپ رمان صدای ناله‌های ویولن | reyhan banoo کاربر انجمن رمان ۹۸

    #صدای_ناله_های_ویولن #پارت_۱۱۳ نه اعصاب مخالفت داشتم و نه وقتش را، به ناچار تن به این اجبار هم دادم. شالم را روی موهای گیس شده‌ام انداختم و بعد از برداشتن کیف فانتزی پولک دوزی شده‌ام از اتاق خارج شدم. پاهایم یاری‌ام نمی‌کرد و توان وزن بدنم را نداشت که بین راه، هراز گاهی سکندری می‌خوردم و...
  15. Tiralin

    منتخب جوهر هزارتو (جلد دوم پیچ و خم دنج) | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    چه جامه بر رنگ آسمان به تن کنی، چه خوی خود را به چاشنی خم ابروی کودکانه بر رنگ جوهرِ شب درآویزی و چه مردم بیگانه‌ات طبل توخالی بنامند؛ هنوز خریدار دل و نگاهت باشم، دلبر! شاید روزهای روز گواه جنگی سخت در درون باشم و غبار تیره‌اش خم و گام در این گیهان را برایم به سختی جان کندن کند؛ ولی بدان که...
  16. -FãTéMęH-

    ویژه رمان۹۸ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

    #پارت159 با فریادی بلند از جا بلند می‌شود. نفس نفس زنان به درخت مقابلش خیره می‌شود. چشمانش گشاد شده و موهای مقابل دهانش، با هر بازدم نفسش، تکان می‌خورد. کم کم به خود می‌آید و به جای خالی هامان نگاه می‌کند و با وحشت از جا بلند می‌شود و دور و اطرافش را نگاه می‌کند. کابوسش در ذهنش پررنگ می‌شود و...
  17. -FãTéMęH-

    بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

    #پارت267 صدای پر از خنده‌ی آرام نگاهم را سمت خود می‌کشد: - میزو ول کن. میز را بیشتر می‌فشارم و درمانده می‌گویم: - آخه چطوری؟ اگه ول کنم که پخش زمین می‌شم. به سمتم می‌آید و می‌گوید: - باید ول کنی تا یاد بگیری دیگه. تا موقعی که میزو گرفته باشی که نمی‌تونی حرکت کنی و یاد بگیری. با دیدن نگاه مرددم،...
  18. bitter sea

    دل نوشته خلسه | bitter sea کاربر انجمن رمان ۹۸

    عاقبت دیدی تمامش حرف بود؟ عاقبت دیدی کلامت زهر بود؟ صد هزار بار گفتمت؛ نگذر ز ما صدهزار بار خندیدی و سوزاندی مرا کلامی پرسیدم ز تو معشوق چیست؟ گفتی همه اش درد‌ است؛ کین دل دیوانه را معبود نیست! #خلسه
  19. -FãTéMęH-

    بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

    #پارت266 از پاساژ بیرون می‌زنیم و به سمت ماشین می‌رویم. سوار می‌شویم و ساک کفش‌ها را روی صندلی عقب می‌گذارم. صاف می‌نشینم و استارت می‌زنم و می‌‌گویم: - کجا برم حالا؟ با لبخندی بزرگ که نشان از ذوقش است، می‌گوید: - بریم پارکی که همین نزدیکی‌هاست. عقبم را می‌پایم و ماشین را از پارک بیرون می‌آورم و...
  20. Tiralin

    منتخب جوهر هزارتو (جلد دوم پیچ و خم دنج) | Tiralin کاربر انجمن رمان ۹۸

    من تو را در پرده‌ی نهانی دوست می‌دارم. و تو را ای دلبرم، ای از من تیغ و از تو شکافی ژرف بر پهنای دل و ای که دست‌کم بهر دوستان بازاری‌ات سخن به زبان دلدادگان خوش‌سخن می‌گویی! آیا پیغامت به شست آمد که امروز با آن جثه‌ی کوچک، خز شانه‌نشین و دستان کوچکی که بهر باران گشوده و بسته می‌شد؛ در دل...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا