خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Usage for hash tag: دیجور

  1. ~PARLA~

    بـــــــرگزیده رمان دیجور | ~PARLA~ کاربر انجمن رمان ٩٨

    ...حس می کردم، بشقاب شکسته شده در پایم رفته بود؟ کاش در قلبم می رفت، کاش در چشمم می رفت. کاش کور بودم، کر بودم و این روز را نمیدیدم. خدایا کودکم! چشمانم سیاه شد و دیگر نفهمیدم چه بر سرم آمد؛ شاید داشتم می مردم! صدای داد طلعت خانوم آخرین صدایی بود که بعد از جیغ هایم شنیدم: _خاکه می سر! *** #دیجور
  2. ~PARLA~

    بـــــــرگزیده رمان دیجور | ~PARLA~ کاربر انجمن رمان ٩٨

    ...به داخل خانه انداختم. درِ هال باز بود و یادم نمی آمد که موقع خروج سریعم، بازش گذاشته بودم یا نه! نکند کودکم به سمت در آمده، بازش کرده و سوسک دیده باشد؟ سعی کردم به خود مسلط شوم، به سمت طلعت خانوم برگشتم که گردنی به داخل کشیده و گفت: _ بچه‌ت نا آرامی می‌کنه خانوم جان؛ برو، برو به بچه‌ت برس...
  3. ~PARLA~

    بـــــــرگزیده رمان دیجور | ~PARLA~ کاربر انجمن رمان ٩٨

    انجمن رمان 98 * دانلود رمان مقدمه: کاش میشد که در این دیجور گاه گاهی یک نفر گه‌گاهی یک صدا از پشت غرش کلاغ ها با نوای سرد و تاریک این دیجور گاه گاهی هم صدا میشد... و یا شاید این کاش ها گاهی.. گهگاهی تمام شوند! #دیجور
  4. ~PARLA~

    بـــــــرگزیده رمان دیجور | ~PARLA~ کاربر انجمن رمان ٩٨

    بهترین انجمن رمان نویسی * دانلود رمان نام رمان: دیجور نام نویسنده: ~PARLA~ نام ناظر: *Z.A.H.R.A* ژانر: تراژدی، اجتماعی سطح: بــرگزیده خلاصه: احساسِ تلخِ از دست دادن را چشیده‌ای؟ تقابل اضطرار و اجبار را چه طور؟ گاهی خیال میکنم نشستن جوهر خودکار بر صفحه سفید کاغذ ، زندگانی ام بود؛ هم کاغذ را...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا