رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
...ها در پی سیم هایی
که نوازشش کنند
گوش ها شده اند دروازه های بسته ای
که پشتش
صدای ضرب دائم آهنگران شنیده می شود
آه از چشم ها که لحظه ای امان نمی دهند
تا شاید آخرین نگاه کار خودش را بکند
دیگر مغز خسته تر از آن است
که دست به دامان تخیل شود
#موعود #دلنوشته #غمگین #دل_نوشته...
...من بنگار، که پای کوفتن بر پیکر مردهی دلدار بیدل بیگزند و پیروزمند است.
و این هنگامه، دواتها به کنار!
#تیرالین
#یخ_و_میخ
#تیغ_آفتاب_تیرالین
#دل_نوشته
#جوهر_هزارتو
1: باقیمانده
2: اشاره به نامآوران تاریخ که متعلق به عهد بسیار دور و باستانی هستند؛ چنانچه کمتر شواهدی از ایشان یافت...
...دادگاه از برمیکنم و جان را آزاد!
- و در دَم، شمشیر زلف پسافکن⁵، گلوی و جامهها درید.
پایان نامهی مرده/ نوک جوهر
#تیرالین
#یخ_و_میخ
#دل_نوشته
#جوهر_هزارتو
1: یکی پس از دیگری
2: ناعادلانه
3: گوگرد؛ مادهای که در عهد باستان در دادگاه به متهم میدادند.
4: معادل سرم برای این کارها درد...
...هرگزت از درب سرای رهگذر نباشم.
پس بیا و از تبار شاهان یگانه باش؛ هنگامهای که جگر پاره پارهام باز پس فرستادی، چون آن کاوشگر رسوای³ نگار زیر پای و خوراک دیگر سربازان لشکری.
#تیرالین
#یخ_و_میخ
#تیغ_آفتاب
#دل_نوشته
#جوهر_هزارتو
۱: به خاطرِ
۲: میراث قاجار؛ (اینجا): از نسل قاجار
۳: جاسوس...
...ابریشمِ باید رسیده و بر فراز بارگاه دادگاه، دادور چنین میراند:
- پایان یخ و میخ، سوگند³ به خَشا⁴.
#یخ_و_میخ
#تیرالین
#تیغ_آفتاب_تیرالین
#دل_نوشته
#جوهر_هزارتو
1: الماس
2: خارج
3: گوگرد؛ مادهای که در دوران باستان در دادگاه به متهم میداند.
4: خ: خونگر (خنجر)، ش: شمشیر، الف: افسون. خشا...
...خون⁴؛ آنان به خود مهر ندارند، بر ما چه کارش کنند؟
و نیز سپاس از زلف و سیمت، که مرا ز خود رانده، به خویش کشانده؛ زادهی اَمُرداد!
#تیرالین
#یخ_و_میخ
#تیغ_آفتاب_تیرالین
#جوهر_هزارتو
#دل_نوشته
1: دل ستمدیده، دل پاره پاره
2: دو صد سپاس
3: اشکهای پاک و ستمدیده
4: حداقل با آخرین قطرهی خون
...و سرانجام من نیز به واپسین دستخونت شناختم و باخت و گریز را برگزیدم. چرا که نه خواهان شیدایی کودک نیرنگم و نه رویارویی با دشمنی که در زندگی پیشین زهرها در جامش کردم و نوش جان.
#تیرالین
#یخ_و_میخ
#تیغ_آفتاب
#جوانان_تاریکی_فرزندان_سرنیزه
#دل_نوشته
#جوهر_هزارتو
1: جامهها
2: نیزه
3: استعاره از...
...ره گم کن!
تنها برو و تنی دیگر دریاب، تا شاید گنج مرواریدت³ پیشکش کند.
به زبانِ هزار⁴: بدرود، ای نادرود⁵!
#تیرالین
#یخ_و_میخ
#تیغ_آفتاب
#دل_نوشته
#جوهر_هزارتو
1: مدت زمان یک ماهه
2: اشاره به مسموم بودن یک ارتباط و آسیبهایش
3: خنده، شادی؛ برگرفته از در حیاط کوچک پاییز در زندان اخوان...
...پرستاناند، همان شِکوهگران که هرگز به هیچ و در هیچ روز از طوفان و بهار، سزاوار خند تو و دگر همراهان وارستهات نیستند، والای من!
و در پایان، اندیشه دارم که راستی سخن این است:
" نه هر کس سزاوار کلید گنج مروارید راستین نژادان. "
#تیرالین
#دل_نوشته
#جوهر_هزارتو
1: همه
2: ( اینجا ) گمان میکردم
...تیره غبار بوزد، تو تکان نخواهی. میتوانم دستخون جان به میان آورم!³
پس تو را سپاسگزار و سر فرودم، که کهنه دلی پسین را از سر گذراندی و خم کوی خویش را دنبال کردی؛ تیرای من!
#تیرالین
#یخ_و_میخ
#تیغ_آفتاب_تیرالین
#دل_نوشته
#جوهر_هزارتو
1: شکار
2: حرفهای داستان مانند و بیهوده
3: روی جانم شرط...
...در پی دلبر راستین خویش باشی! اینگونه مهتر نیست؟
و باری! اگر دلبری در میدانِ خون نبود، تیران، شمارش نزد تو به چند بود؟
#تیرالین
#یخ_و_میخ
#تیغ_آفتاب
#دل_نوشته
#جوهر_هزارتو
1: نیکاو (اینجا): صادق، روراست
2: این دیگر کدام قسمت بازیست.
3: صداقت مرا پیش تو نشان داد.
4: هر کسی به راه و روش...
...که چشمانم از زل زدن به ساعت خشک و سوزناک می شد الان فقط خاطره ای محو اند.
ذهن من هنوز درگیر پیچ و خم زمان است که چنان به بازی مان گرفته و فقط مارا ریشخند میکند.
اگر برای زمان تان تصمیم نگیرید ، او برای شما تصمیم خواهد گرفت.
#زمان #دل #دلنوشته #دل_نوشته #مرگ_واژه_غریبی_است #انگیزشی #کلمه #خط
...تیرالین... من دوست تو نیستم و نخواهم بود... دلت بهر من تنگ گشته؟... این سخن ها را از کدام سوی می آوری؟... میخواهی بر درب سرایتان آیم؟ نه.. به سرای میروی، به راستی؟... من از ساز بلند بیزارم. بردبار باش!... تو بهر من با مرگ دیداری!
#تیرالین
#یخ_و_میخ
#تیغ_آفتاب
#جوهر_هزارتو
#دل_نوشته...
...دیوانگیهایت درآمیخته نمیکردی، شاید، فرمانروای خِرد بارم میداد تا باری پسین دست بر سیم گردنت نهم و دل ببازم. ای افسوس که اگرت گام دویم بردارم، دستخونم از سر میگیری² و دگر بار آن بس اشک و آه و خم.
#تیرالین
#یخ_و_میخ
#تیغ_آفتاب
#دل_نوشته
#جوهر_هزارتو
1: ظاهری بود
2: دوباره مرا به بازی میگیری.
...تنها باید به تَخت و گاه خویش بگریزم و روزها از تیر دلدادگی گریزان باشم؛ و اگر نه... به راستی پسین کیست؟
#تیرالین
#یخ_و_میخ
#تیغ_آفتاب
#دل_نوشته
#جوهر_هزارتو
الماس: آرامش روان؛ خِرد.
شهر آرمانی: جایی که حد و مرز شخصیتی بدون باج عاطفی و تحقیرهایی مانند آن رعایت میشود.
میترا: الههی...
...زیبایی و درخشش خویش پذیرا باشید و به هیچ، از من نپرسید و یادم مکنید؛ تا مگر رویدادهای قاجاریان* در پیمان نیاید.
#تیرالین
#یخ_و_میخ
#تیغ_آفتاب
#Girl_at_home
#Taylor_Swift
#دل_نوشته
#جوهر_هزارتو
داو: ادعا
رویدادهای قاجاریان: اشاره به جنجال و تنشهای بانوان دربار قاجار برای به دست آوردن دل...
میان تمام غریبی هایم و دویدن در این هزارتوی بی پایان ، تنها امید توان نفس تازه کردنم است. حتی اگر رمقی نباشد ، نفسی می آید و می رود .
#امید #مرگ_واژه_غریبی_است #دل #دل_نوشته #غریب #نوشته
#خط
...پیوسته در نیمه شب دل از سینِه ام بیرون میکشیدی و زین آگاهی دلپذیر، میخواهم تا روزهای روز و از بهر خشنودی کوه و آفتاب، به تنهایی در آن بالماسکه پایکوبم و بدرخشم.
#تیرالین
#یخ_و_میخ
#تیغ_آفتاب
#دل_نوشته
#جوهر_هزارتو
شبگیر: صبح
بیش از این ریسمان و نخ درهم نپیچ: اوضاع را از آنچه هست، پیچیده تر...
...نِی توست، که از دور ما را خوشتر از انگبین* است، که نوای آمیختهی تیغ و زنگ راستی و نیروست!
#تیرالین
#یخ_و_میخ
#تیغ_آفتاب
#تاریخ_آرتدال
#جوهر_هزارتو
#دل_نوشته
گریخته از المیرا: کسی که شان و شخصیت خودش را زیر پا نهاده
به سخن: به اصطلاح
دستخون: شرط بندی احساسی
برش گراییدم: به آن تبدیل شدم
انگبین: عسل
...باشند و روزگار بس رهدار، تا دگر داستانهایش بخوانیم و از بر کنیم.
#تیرالین
#یخ_و_میخ
#تیغ_آفتاب
#تاریخ_آرتدال
#به_هیچ_کس
#پیچ_و_خم_دنج
#دل_نوشته
_______________________________________
۱. نمایشهای دستخون: بازیهای دروغینی که عواقب راستین دارند.
۲. ناباک: ترسو
۳. آیین پرست: پیرو یک فرقهی...