- عضویت
- 8/8/19
- ارسال ها
- 1,681
- امتیاز واکنش
- 15,266
- امتیاز
- 323
- محل سکونت
- همدان
- زمان حضور
- 62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
-پس کجا رفت؟ جسدش کو؟
شارلوت سر کمان را پایین گرفت و برای بررسی پیش ریچارد رفت. ریچارد گیج شده بود و با عصبانیت لا به لای علفها را نگاه میکرد. دستش را روی شانهاش گذاشت و گفت:
-خودت رو خسته نکن. بیا از این جا بریم تا زودتر به مقصدمون برسیم. این جا موندن زیاد امن نیست.
ریچارد هم فکری کرد و دست از جستجوی...
شارلوت سر کمان را پایین گرفت و برای بررسی پیش ریچارد رفت. ریچارد گیج شده بود و با عصبانیت لا به لای علفها را نگاه میکرد. دستش را روی شانهاش گذاشت و گفت:
-خودت رو خسته نکن. بیا از این جا بریم تا زودتر به مقصدمون برسیم. این جا موندن زیاد امن نیست.
ریچارد هم فکری کرد و دست از جستجوی...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
داستان کوتاه دُچار | نگار 1373 کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: