شب است و بادیه و دل، فتاده از راه است
ز چپ و راست، مخالف، ز پیش و پس، چاه است
مقم تهلکه است این ولی منم، فارغ
ز کار دل، که به دلخواه یار دلخواه است
مرا سری است که دارم، بر آستانه تو
نهادهایم به پیش تو هرچه در راه است
به وصل قد تو دارم بسی امید و لیک
قبای عمر به قد امید، کوتاه است
به عکس طالب منصب، شویم خاک درت
از این رفیع ترا آخر چه منصب و راه است؟
که آورد به تو احوال دیده و دل من؟
که پیک دیده، سرشک و رسول دل، آه است
منور است به مهر تو، سـ*ـینه عشاق
بلی زجانب مهر است، هرچه در ماه است
پس از فراق تو گر بنده، زنده خواهد ماند
بحق وصل تو کان زیستن، به اکراه است
ز چپ و راست، مخالف، ز پیش و پس، چاه است
مقم تهلکه است این ولی منم، فارغ
ز کار دل، که به دلخواه یار دلخواه است
مرا سری است که دارم، بر آستانه تو
نهادهایم به پیش تو هرچه در راه است
به وصل قد تو دارم بسی امید و لیک
قبای عمر به قد امید، کوتاه است
به عکس طالب منصب، شویم خاک درت
از این رفیع ترا آخر چه منصب و راه است؟
که آورد به تو احوال دیده و دل من؟
که پیک دیده، سرشک و رسول دل، آه است
منور است به مهر تو، سـ*ـینه عشاق
بلی زجانب مهر است، هرچه در ماه است
پس از فراق تو گر بنده، زنده خواهد ماند
بحق وصل تو کان زیستن، به اکراه است
اشعار سلمان ساوجی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com