نویسنده این موضوع
خسته و افسرده زانوهایش را در آغـ*ـوش کشیده بود، موهای فر و حالتدارش دورش ریخته شده بودند که حالت شلختهای به او میداد. سرش را روی زانوهایش قرار داده بود و به حالش افسوس میخورد. ارکیده نبود. مهراد هم امروز دادگاهش بود. فقط او مانده بود و رادانی که خوب حس میکرد چیزی...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان استراتژی تلخ(جلد دوم ملکه مافیا) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com