خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
(آریا)
- سروان احمدی؟
سروان با همون نگاه سرد و جدیش گفت:
- بفرمایید قربان؟
نفسم رو فوت کردم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ملکه مافیا(جلد اول) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: The unborn، سوگند.د و ☙zAHRa❧

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
(دلسا)
- وای حالا چیکار کنیم؟
به جسدا نگاه کردم. راست میگه! الان چی کار کنیم؟ ارکیده زیر بغـ*ـل یاسین رو گرفت و گفت:
- یاخدا! این که به گودزیلا گفته...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ملکه مافیا(جلد اول) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: The unborn، سوگند.د و ☙zAHRa❧

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
(سوم شخص)
موهای بلند و خوش حالتش از شال مشکی رنگش بیرون بود. با خنده و کمی عشـ*ـوه با دوست‌هایش حرف میزد و دست‌هایش را در هوا تکان می‌داد. بعد از چند ثانیه خنده‌اش شدت گرفت و عشـ*ـوه‌اش بیشتر شد. نفسش را فوت کرد و زیر لـ*ـب زمزمه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ملکه مافیا(جلد اول) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: The unborn، سوگند.د و ☙zAHRa❧

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
دستش را روی سرش گذاشت و زمزمه کرد:
- چه‌قدر حرف می‌زنی فرزان!
فرزان چشم غره‌ای بهش رفت و گفت:
- خیلی پروییا! دارم درباره اعضای گروه بهت میگم، اون وقت تو می‌گیـ...نچ نچ نچ نچ! قدر من رو نمی‌دونی دیگه.
چشم‌هایش را بست و با حالت ناله ادامه داد:
- وای خدا!
چشم‌هایش را درشت کرد و با بهت...​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ملکه مافیا(جلد اول) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: The unborn، سوگند.د و ☙zAHRa❧

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
کوله را از روی دوشم پایین آوردم و به در و دیوارهای خانه خیره شدم. خالی و خالی! سکوت داخلش موج میزد. قدم‌های بابا روی سرامیک‌های سرد انگار روی اعصاب من راه می‌رفت. مامان بی‌حوصله و پریا بی‌هیچ حسی به دیوارهای گچی خیره شده بود. پروانه با بی‌میلی به آشپزخونه نگاه کرد و در گوشم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ملکه مافیا(جلد اول) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: The unborn، سوگند.د و ☙zAHRa❧

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
چادر سیاه رنگ را سرم کردم و به سمت در اتاق حرکت کردم. صدای گریه‌های مامان از اتاق بـ*ـغلی که نزدیک به انباری بود گوشم را آزار می‌داد. کار هر روزش بود، برای نبودن معظمه گریه می‌کرد. ای کاش بابا درک می‌کرد! کیفم را روی شانه‌ام درست کردم و وارد حال شدم. همه چیز پر از خاک بود. دیگه حتی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ملکه مافیا(جلد اول) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: The unborn، سوگند.د و ☙zAHRa❧

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
آب دهانم را قورت دادم و به حیاط نگاه کردم. پروانه جارو را دستم داد و گفت:
- حیاط با تو! من اتاقا رو تمیز می‌کنم.
نفسم را فوت کردم و به سمت حیاط رفتم. خوبی این ویلا این بود که حیاطش کوچک‌تر بود و همین‌طور جمع و جورتر؛ هرچند که آن حوض دوست داشتنی‌ام نبود؛ اما پر بود از درخت و در فصل...​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ملکه مافیا(جلد اول) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: The unborn، سوگند.د و ☙zAHRa❧

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
ورقه امتحان را به دست مراقب دادم و از سالن بیرون رفتم. پشت سرم شهلا ورقه‌اش را داد و از سالن بیرون رفت. دستم را گرفت و گفت:
- معصومه! واستا دختر.
به سمتش برگشتم و خیره و بی‌حس نگاهش کردم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ملکه مافیا(جلد اول) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: The unborn، سوگند.د و ☙zAHRa❧

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
از پنجره غبار گرفته اتوبوس به رفت و آمدهای مردم خیره شدم. مردمی که هر کدوم یک جور زندگی داشتند. با نشستن شخصی کنارم نگاهم رو از پنجره گرفتم و به فرد کنارم خیره شدم. دختر حدود بیست ساله که به شدت نفس نفس میزد. موهای قهوه‌ای رنگش از شال مشکی رنگش بیرون ریخته بود. کیف قهوه‌ای رنگ...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ملکه مافیا(جلد اول) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: The unborn، سوگند.د و ☙zAHRa❧

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
پیاز ها را داخل ماهیتابه کردم و اشکای ریخته شده از چشم‌هایم را پاک کردم، مهراد لیوانش را داخل سینک گذاشت و گفت:
- فکر نمی‌کردم آشپزیت خوب باشه!
ماهیتابه را روی گاز گذاشتم و روغن را داخلش ریختم.
- ای بدک نیست؛ ولی به پای غذاهای عمه نمی‌رسه.
خندید و گفت:
- اون که صد البته! مامان...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ملکه مافیا(جلد اول) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: The unborn، سوگند.د و ☙zAHRa❧
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا