نویسنده این موضوع
(دلسا)
پوفی کشیدم و به سیزده نفری که مسئولیتشون با من بود نگاه كردم. سیزده؛ چه عدد نحسی! از این سیزده نفر ده نفرشون پسرای جوون بودن و سه نفرشون دختر. قدم!هام رو آروم آروم برداشتم و دور هر کدومشون گشتم. روبه روی اولین نفر ایستادم. یه پسر...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان ملکه مافیا(جلد اول) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com