خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
از پله‌های دانشگاه به سرعت پایین اومدم. کیفم را که داشت از شانه‌ام می‌افتاد را درست کردم و به سرعت به سمت در خروجی دانشگاه حرکت کردم. دوباره به پیامی که مهراد برایم فرستاده بود خیره شدم.​
«زود بیا پایین. باید بریم بیمارستان.»
در دلم انگار...​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ملکه مافیا(جلد اول) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: !Shîma!، The unborn و سوگند.د

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
(دلسا)​
دستام رو با استرس به هم قلاب کردم و گفتم:
-یعنی هیچی؟
بهراد سری به علامت منفی تکون داد و گفت:
-اصلا هیچ اثری از اُری نیست.
بهمن دوباره سرش رو توی لـ*ـب تاپ مشکی رنگ کرد و گفت
-حتی اون آدرسایی رو که ردیاب نشون می‌داد هم رفتن؛ اما هیچ...​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ملکه مافیا(جلد اول) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: !Shîma!، The unborn و سوگند.د

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
(آریا)​
کلاه مشکی رنگی رو که برای شناسایی نشدنم روی سرم بود رو جلوتر کشیدم. بهش خیره شدم که مشغول حرف زدن با دختر بچه هشت ساله‌ای بود، دختر بچه که رفت پشت سرش راه افتادم. قد بلندش در کنار مردم دیگه به راحتی قابل تشخیص بود، کنارش ایستادم و...​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ملکه مافیا(جلد اول) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: !Shîma!، The unborn و سوگند.د

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
(دلسا)​
بهراد چایی رو روی میز گذاشت و گفت:
- پس که این‌طور!
بهمن سرش رو از داخل لـ*ـب تاپ مشکی رنگش در آورد و گفت:
-آره! دلسا تو چیزی پیدا نکردی؟
به مانیتور خیره شدم و گفتم:
-اگه در مورد فرامرز و ساحره می‌پرسی چرا! ساحره دوباره قتلاش رو شروع...​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ملکه مافیا(جلد اول) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: !Shîma!، The unborn و سوگند.د

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
(سوم شخص)​
دستش را محکم به سمت کیسه برد و صدمین ضربه را به کیسه زد. آن‌قدر محکم که حس می‌کرد انگشت‌هایش دارند می‌شکنند؛ اما اهمیت نداد و محکم‌تر ضربه زد. با صدایی به خودش آمد و به سمت صدا برگشت.
-چیکار می‌کنی؟
دوباره محکم به کیسه زد و گفت...​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ملکه مافیا(جلد اول) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: !Shîma!، The unborn و سوگند.د

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
(معصومه)​
معظمه روی تـ*ـخت نشست و گفت:
- خیلی خسته شدم!
خریدها را داخل کمد سفید رنگ گذاشتم و گفتم:
- خرید خیلی وقت گیر و خسته کننده‌اس! چهارساعت میری و می‌گردی آخرش همش میشه چهارتا مانتو.
معظمه دراز کشید و گفت:
- دلم می‌خواد فقط بخوابم.
باشه‌ای زیر لبی گفتم و از اتاق...​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ملکه مافیا(جلد اول) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: !Shîma!، The unborn و سوگند.د

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
(معصومه)​
- صبر کن! واستا ببینم!
پروانه با چرخش پاشنه پایش به سمتم چرخید و گفت:
- چی شد؟ فهمیدی که داری اشتباه می‌کنی؟
دستم را مشت کردم و گفتم:
- این عکس‌ها رو از کجا آوردی؟
خندید و گفت:
- بالاخره من یه کسایی رو دارم که غلام حلقه به گوشم...​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ملکه مافیا(جلد اول) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: !Shîma!، The unborn و سوگند.د

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
(دلسا)​
لـ*ـبم رو کج کردم و به صفحه مانیتور خیره شدم. خب...یه خبر خیلی توپ! من هک شدم! هه! یا بهتره بگم بدبخت شدم رفت! بهراد نگاهی به لپ تاپ بیچاره‌ام کرد و گفت:
- چی بگم والا! من که سردر نیاوردم.
خب خودم هم سر در نیاوردم؛ فقط می‌دونم که بدبخت...​

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ملکه مافیا(جلد اول) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: !Shîma!، The unborn و سوگند.د

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
(سوم شخص)

نگاهی به دختر انداخت و گفت:
- من واقعا منطورت رو نمی‌فهمم دریا!
دریا خندید و گفت:
-اذیت نکن دیگه! من که چیز بدی نگفتم، فقط گفتم سریع‌تر ازدواج کنیم.
اخمی کرد و گفت:
- دریا من سی سالمه و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ملکه مافیا(جلد اول) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: !Shîma!، The unborn و سوگند.د

DENIRA

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
21/7/19
ارسال ها
615
امتیاز واکنش
4,656
امتیاز
198
محل سکونت
تهران
زمان حضور
0
نویسنده این موضوع
(معصومه)
فنجون چای را جلوی مامان گذاشتم. مامان همان‌طور که دندون‌هایش را از شدت حرص می‌سایید گفت:
- این دختر احمقه، احمق! با این کارش آبرو نذاشته توی محل برامون. ای کاش خبر مرگش برام...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان ملکه مافیا(جلد اول) | DENIRA کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: The unborn و سوگند.د
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا