خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Kallinu

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/19
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
4,072
امتیاز
213
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
زمان حضور
3 روز 20 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
آرام و بی عجله گفت:
-سلام. بدموقع که زنگ نزدم؟
از روزهای شیرینمان یاد می‌کرد. زمانی که سر کلاس بودم و زنگ زد و حسابی توبیخش کردم که وسط ساعت درسی‌ام با من تماس نگیر!
خندیدم، کوتاه:
-نه، یه دو دقیقه دیگه زنگ می‌خوره. زود بگو!
خشدار گفت:
-خ...
دو بار سرفه کرد. با تعجب گوش می‌دادم. او که حالش خوب شده بود. آن آخرین باری که مریض شد، همان...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان پروانه‌ها هرگز نمی‌میرند | پرنده سار کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: فاطمـ♡ـه، . faRiBa .، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 3 نفر دیگر

Kallinu

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/19
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
4,072
امتیاز
213
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
زمان حضور
3 روز 20 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
خندید. خواست چیزی بگوید که موبایلم زنگ خورد. دلم نمی‌خواست جواب بدهم؛ اما از سکوت او، ناچار بودم. گوشی را که از کیف زرشکی‌ام بیرون کشیدم، نامش بر سرم آوار شد. به کل فراموش کرده بودمش. با عجله از آقای سعادت خداحافظی کردم و رفتم و ندیدم چشم‌هایش چه‌قدر پرحرف‌اند!
ماشین را که از در سبز رنگ مدرسه گذراندم، او را که دست در جیب شلوار...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان پروانه‌ها هرگز نمی‌میرند | پرنده سار کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: فاطمـ♡ـه، . faRiBa .، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 3 نفر دیگر

Kallinu

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/19
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
4,072
امتیاز
213
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
زمان حضور
3 روز 20 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
رو به او کردم. شال سیاهش را کمی از حالت عادی‌اش عقب‌تر کشیده بود و موهای بی‌حالت حنایی‌اش پیدا بودند، گردنش هم از بند شال رها کرده بود و از شیشه به بیرون نگاه می‌کرد. با لبخند گفتم:
-نرگسی، خوب نیست حالت؟
نگاهم کرد. در حالی که بی‌حالی در نی نی چشمانش بیداد می‌کرد، آرام گفت:
-نه. یکم که بگذره عادی می‌شه. تازه اولاشه. اذیت می‌کنه.
تعجب...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان پروانه‌ها هرگز نمی‌میرند | پرنده سار کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: فاطمـ♡ـه، . faRiBa .، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 3 نفر دیگر

Kallinu

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/19
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
4,072
امتیاز
213
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
زمان حضور
3 روز 20 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
نه؛ زنش هستم؟ مهم نیست. این جا یک «آدم» نشسته است که از مادرش دارد طعنه و کنایه می‌خورد. دارد خفه می‌شود؛ دلش شکسته. به خدا قسم که هر خری بود دلش می‌سوخت! رادمهر، ببخشید برای اولین مرتبه لفظ خر را برایت به کار می‌برم؛ اما تو واقعا مردی؟ حتی اگر یک غریبه بودم، یک بیگانه.
خود اوست که شرافت ندارد. اگر یک بار به مادرش می‌توپید که با من...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان پروانه‌ها هرگز نمی‌میرند | پرنده سار کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: فاطمـ♡ـه، . faRiBa .، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 3 نفر دیگر

Kallinu

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/19
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
4,072
امتیاز
213
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
زمان حضور
3 روز 20 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
جاوید این بار با چشم‌های گرد شده‌اش کنار نرگس ایستاد و شانه‌اش را گرفت.
-نرگس؟!
نرگس،
در حقیقت، سکه دو رو دارد. برای من همیشه خط می‌آمد. هیچ وقت نمی‌دانستم یک شیر هم وجود دارد. شانه‌اش را از دست جاوید به شدت بیرون کشید و رو به او، در حالی که با دست به من اشاره می‌کرد تشر رفت:
-نرگس چی؟! هان؟ نرگس چی؟ این زن آسایش واسه ما نذاشته. از...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان پروانه‌ها هرگز نمی‌میرند | پرنده سار کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: فاطمـ♡ـه، . faRiBa .، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 3 نفر دیگر

Kallinu

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/19
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
4,072
امتیاز
213
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
زمان حضور
3 روز 20 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
خواست چیزی بگوید که جیغ کشیدم:
-خفه شو! حرف نزن! از صدات بدم میاد! بی‌شعور. تو که من رو نمی‌خواستی، غلط کردی نگهم داشتی.
در حالی که با دو دستش فرمان را میان مشت‌هایش می‌فشرد، با فک منقبض شده و صدایی که بالا بود و تهدیدگر، گفت:
-درست صحبت کن ثریا! بار بعد جور دیگه برخورد می‌کنم، پس بشـ...
واقعا زده بود به سرم. از درون منفجر می‌شدم اگر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان پروانه‌ها هرگز نمی‌میرند | پرنده سار کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: فاطمـ♡ـه، . faRiBa .، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 3 نفر دیگر

Kallinu

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/19
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
4,072
امتیاز
213
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
زمان حضور
3 روز 20 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
و سکانس آخر فیلم، در سکوت اجرا می‌شود. بدون هیچ حرفی می‌رود. پا نمی‌کوبد، آرام و شکسته گام بر می‌دارد. در را هم نمی‌کوبد. خیلی آهسته و آرام می‌بنددش.
من هم، همان جا، خشک می‌مانم!
وقتی به زمین نگاه می‌کردم، تکه خرده‌های نگاه رادمهر را می‌دیدم که پخش شده‌اند. رادمهر، رادمهر با نگاهش زنده است. با نگاهش حرف می‌زند. نگاه او، دل اوست. وقتی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان پروانه‌ها هرگز نمی‌میرند | پرنده سار کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: فاطمـ♡ـه، . faRiBa .، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 3 نفر دیگر

Kallinu

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/19
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
4,072
امتیاز
213
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
زمان حضور
3 روز 20 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
صفحه‌ی یاهو مسنجر را باز کردم. با تمام وجود آرزو کردم وای فای داشته باشد این هتل خوش منظر که داشت و قفل هم نبود. وصل شدم. نگاه به آنلاین‌ها انداختم. تورنتو حالا که ساعت دو نیمه شب است، احتمالا عصر باشد. جز محمد کسی آنلاین نبود. برایش نوشتم:
-سلام محمد، خوبی؟ بابا کجاست؟
محمد همیشه آنلاین است. اوایل فکر می‌کردم چون لاگ اوت [1] نمی‌کند،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان پروانه‌ها هرگز نمی‌میرند | پرنده سار کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: فاطمـ♡ـه، . faRiBa .، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 3 نفر دیگر

Kallinu

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/19
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
4,072
امتیاز
213
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
زمان حضور
3 روز 20 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
خودش انگار که فهمیده بود تمایلی به ادامه دادن ندارم، گفت:
-باشه. فردا صبح می‌رم سفارت؛ ولی ثریا، تو حق نداری برای طرف مقابلت هم تصمیم بگیری.
باشد، باشد. تو راست می‌گویی.
لپ‌تاپ را بستم. دستانم می‌لرزید. تمام شد، همه چیز!
شالم را درآوردم و روی سرامیک انداختم. روی تـ*ـخت خوابیدم. دست‌هایم می‌لرزیدند، همچنان. چشمانم مبهوت و غمگین. آه، ثریا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان پروانه‌ها هرگز نمی‌میرند | پرنده سار کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: فاطمـ♡ـه، . faRiBa .، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 3 نفر دیگر

Kallinu

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/19
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
4,072
امتیاز
213
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
زمان حضور
3 روز 20 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
بارها گفته‌ام و می گویم، رادمهر پس از من حتما ازدواج خواهد کرد. من هم یک غلطی می‌کردم دیگر.
واقعا عصبی بودم. مدام از بالکن به خیابان خلوت غرب تهران خیره می‌شدم و با فکر به چیزهایی که نتیجه‌شان را می‌دانستم، خودم را عصبی‌تر می‌کردم. البته فراموش نکنیم که زنان بسیار رویا پردازاند. من هم بودم و به این فکر می‌کردم که چه قدر خوب می‌شود...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان پروانه‌ها هرگز نمی‌میرند | پرنده سار کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: فاطمـ♡ـه، . faRiBa .، Nirvana و 2 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا