- عضویت
- 9/6/19
- ارسال ها
- 117
- امتیاز واکنش
- 4,072
- امتیاز
- 213
- محل سکونت
- حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
- زمان حضور
- 3 روز 20 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
تعارف کردم. سینی حاوی یک لیوان آب، که پایینش شربت خوش رنگ آلبالو ته نشین شده بود را روی میز آبی رنگ و پارچهای ست مبلها قرار دادم و لیوان خودم را برداشتم. دست رادمهر همچنان پشت سرم جا خوش کرده بود. شربتش را هم زده و آرام مینوشید. من چه طور این شربت را بخورم؟
از سکوت عجیب جمع متوجه شدم که همه تشر الهه خانم را شنیدهاند. سرم را...
از سکوت عجیب جمع متوجه شدم که همه تشر الهه خانم را شنیدهاند. سرم را...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان پروانهها هرگز نمیمیرند | پرنده سار کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: