خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Kallinu

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/19
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
4,072
امتیاز
213
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
زمان حضور
3 روز 20 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
تعارف کردم. سینی حاوی یک لیوان آب، که پایینش شربت خوش رنگ آلبالو ته نشین شده بود را روی میز آبی رنگ و پارچه‌ای ست مبل‌ها قرار دادم و لیوان خودم را برداشتم. دست رادمهر همچنان پشت سرم جا خوش کرده بود. شربتش را هم زده و آرام می‌نوشید. من چه طور این شربت را بخورم؟
از سکوت عجیب جمع متوجه شدم که همه تشر الهه خانم را شنیده‌اند. سرم را...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان پروانه‌ها هرگز نمی‌میرند | پرنده سار کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: فاطمـ♡ـه، . faRiBa .، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 9 نفر دیگر

Kallinu

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/19
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
4,072
امتیاز
213
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
زمان حضور
3 روز 20 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
همان دم که لقمه‌ی اول را فرو بردم، حسی به من گفت حتما یک تکه پرانی روی شاخش است. همان هم شد که انتظار داشتم. نرگس از ماکارونی‌مان کمی کشید توی بشقابش و خورد. صورتش را جمع کرد و رو به من گفت:
-چرا این قدر بی‌نمکه؟
پیش از آن که چیزی بگویم، رادمهر با لبخند نمکدان را به سمتش گرفت و گفت:
-ثریا میونه‌ی خوبی با نمک نداره.
بحث مزخرفمان تمام...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان پروانه‌ها هرگز نمی‌میرند | پرنده سار کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: فاطمـ♡ـه، . faRiBa .، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 10 نفر دیگر

Kallinu

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/19
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
4,072
امتیاز
213
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
زمان حضور
3 روز 20 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
کیف کرم رنگم را که نسخه‌ی زنانه‌ی کیف‌های اداری چرم مردانه بود، از کنارم برداشتم و به شانه آویختم. به سمت دانشکده‌مان به راه افتادم.
در راهروی سفید رنگ و خلوت راه می‌رفتم تا رسیدم به دفتر کار آقای ابراهیمی. نفس عمیقی کشیدم. خیلی کم پیش آمده بود که بخواهم با استادی خصوصی صحبت کنم که آن هم، هر چه بود مربوط به اوایل لیسانسم بود.
چند...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان پروانه‌ها هرگز نمی‌میرند | پرنده سار کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: فاطمـ♡ـه، . faRiBa .، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 10 نفر دیگر

Kallinu

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/19
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
4,072
امتیاز
213
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
زمان حضور
3 روز 20 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
جدی پرسید:
-اسمت چیه؟
احساس کردم کل حواس آن مرد که روبه‌رویم نشسته و با موبایلش سرگرم بود، به من جمع شد.
-طاهری، ثریا طاهری هستم!
ابراهیمی سر تکان داد و اندکی شرمنده گفت:
-به خاطر نمیارم. ببخشید!
لبخندم کم رنگ بود؛ حدس می‌زدم چنین باشد!
-خواهش می‌کنم.
عینکش را بالا زد.
-خب، تو که الان تازه ترم دومی، هنوز فرصت داری. چرا از حالا؟
-آخه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان پروانه‌ها هرگز نمی‌میرند | پرنده سار کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: فاطمـ♡ـه، . faRiBa .، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 10 نفر دیگر

Kallinu

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/19
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
4,072
امتیاز
213
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
زمان حضور
3 روز 20 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
در همین حین آن مرد ناشناس و ابراهیمی در حال گفت‌وگو بودند. خواستم کاغذ را تحویل ابراهیمی دهم که یک موضوع جالب دیگر، ناگهان به ذهنم رسید و نوشتمش «ایرادات سیستم آموزشی زبان انگلیسی در ایران».
کاغذ را از دستم گرفت و نگاهی به موارد نامبرده انداخت. خودکار آبی‌ای که پیش خودش بود، برداشت و روی کاغذ در حالی که چیزی می‌نوشت گفت:
-سارا طاهری؟...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان پروانه‌ها هرگز نمی‌میرند | پرنده سار کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: فاطمـ♡ـه، . faRiBa .، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 10 نفر دیگر

Kallinu

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/19
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
4,072
امتیاز
213
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
زمان حضور
3 روز 20 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
نفسی کشید و ادامه داد:
-نظر خود من رو موضوع آخره؛ البته اگه نخوای خیلی تند و تیز پیش بری. چون اون جوری نتیجه عکس می‌ده و زحماتت به باد می‌ره هیچی، تازه باید توبیخ هم بشی و ممکنه واسه دانشکده هم دردسر درست کنی.
آرام خندیدم:
-نه.
کاغذ را در یک سررسید کوچک قرار داد و با لبخند گفت:
-من فقط روزهای دوشنبه و شنبه دانشگاه نیستم. بقیه روزها هر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان پروانه‌ها هرگز نمی‌میرند | پرنده سار کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: فاطمـ♡ـه، . faRiBa .، Nirvana و 8 نفر دیگر

Kallinu

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/19
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
4,072
امتیاز
213
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
زمان حضور
3 روز 20 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
به شدت جا خوردم! چشم‌های زیبا و براق رادمهر کجا و چشم‌های سبز رنگ سعادت کجا؟!چه طور دو نفر می‌توانند یک طرز نگاه خاص داشته باشند؟
-خواهش می‌کنم.
سمت خانم مهربان که کنارم نشسته بود، رفت. رادمهر...
زمانی که من و رادمهر به تازگی صمیمی شده بودیم و من تازه آن روی عجیب و پنهان ذاتی‌اش را کشف می‌کردم، این نگاهش را هم شناختم. رادمهر کلا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان پروانه‌ها هرگز نمی‌میرند | پرنده سار کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: فاطمـ♡ـه، . faRiBa .، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 9 نفر دیگر

Kallinu

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/19
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
4,072
امتیاز
213
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
زمان حضور
3 روز 20 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
نگاهی به فضای روشن سرویس انداختم و سه در سه دستشویی را از نظر گذراندم.
-پیش گوشیم نبودم. سرایدارمون آوردش برام، چی‌شده؟
عجیب بود، نه؟ به شوهرم که با من تماس گرفته می‌گویم: «چی‌شده» که تماس گرفتی!
-هیچی، این خانواده‌هه بود که گفته بودم؟
کمی فکر کردم؛ خانواده‌ای که رادمهر گفته بود؟
-کدوما؟
بلافاصله گفت:
-همون عروس که خودکشی کرد...
انگار...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان پروانه‌ها هرگز نمی‌میرند | پرنده سار کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: فاطمـ♡ـه، . faRiBa .، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 9 نفر دیگر

Kallinu

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/19
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
4,072
امتیاز
213
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
زمان حضور
3 روز 20 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
سرم را بالا آوردم و به تصویر زن مقنعه به سر توی آینه نگاه کردم. چشم‌های میشی‌اش متعجب و گنگ بودند. چیزی به زبانم نریخت. خودش مکالمه را پایان برد:
-ساعت یک بیا خونه.
-خداحافظ!
حتی نرسیدم بگویم: «خداحافظ».
آه! من حقیقتا به مکتب رادمهریسم ایمان آورده‌ام.
موبایلم را که دیگر اسم Rãdmehr رویش نبود، در جیبم گذاشتم. یادش به خیر! سال‌ها قبل با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان پروانه‌ها هرگز نمی‌میرند | پرنده سار کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: فاطمـ♡ـه، . faRiBa .، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 9 نفر دیگر

Kallinu

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/19
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
4,072
امتیاز
213
محل سکونت
حُـزْنـِ مُبـارَکْـ...❀
زمان حضور
3 روز 20 ساعت 1 دقیقه
نویسنده این موضوع
زنگ کلاس خورد و بچه‌ها آمدند. سارا قربانی هم بود.
من شش سالی می‌شد که تدریس می‌کردم به طور رسمی؛ اما هیچگاه، هیچ کدام از شاگردهایم این اندازه برایم پراهمیت نبودند. پر اهمیت که... سارا قربانی هیچ کاری نمی‌کرد و در ذهنم نقش بسته بود. یک شاگرد کاملا عادی. کسی که گاهی کامل می‌گیرد، گاهی نیم نمره یا حتی گاهی دو نمره کم دارد! کسی که سر کلاس...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



رمان پروانه‌ها هرگز نمی‌میرند | پرنده سار کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: فاطمـ♡ـه، . faRiBa .، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 8 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا