خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
دنیای من پر شده از آرزوهای خاکستری
چیشدتنها شدم کدوم خوبیه من شده بدی بخاطر رفتنه تو حتی باخدا حرفم شد
تنهایی وتنهایی وتنهایی;همدم قلبم شد روزای رقتنت داره به سال میکشه
با اونهمه وفاداری اخه دل این حقشه مگه بایداتفاقی بیفته که پیشم برگردی
رفتن تو ازاین خونه;توهینیه که به من کردی نظرت چیه? این جون دادن شبیه زندگیه
اشوبه حالم وقتی هرکسی یه حرفی برات میگه سختمه بیخبرباشم ازبودنت با یه آدم نو
ازمن که عاشقت بودم وبگذری و... بگی مزاحمم نشو


حرف دلم...

 

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
در آرزوی مرگم،در این دنیای واهی من عاشق جدایی،از این همه سیاهی در آرزوی روزی که بی خبر بیایی من عاشق سکوت،
لحظه ی دلربایی من عاشقم من اما،خسته از این جدایی در انتظار پرواز به سوی انتهایی یک چشم من به رفتن،به سوی آسمانی یک چشم من به فردا،
شاید کند نگاهی شاید که برق چشمت،روزی نصیب من شد شاید چشم کبودم،روزی به خنده واشد! شاید که عطر رویت،را روزی چشیدم شاید دل سیاهم،
روز به گچ بدل شد گر نه ما چه دانیم،شاید دلم بسوزد شاید که چشم خیسم،از ریشه خشک آید شاید که در نگاهت روزی غریبه باشد شاید اوست که عطر،
رویت رو می چشاید خسته شدم از اینها،شاید ولی و اما تا کی کنم خیالم سرگرم آرزوها حرف حسابم این است:جز تو کسی نخواهم من از تمام دنیا،دنیا رو هم نخواهم


حرف دلم...

 

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
بــعضی وقــتها ،مختـصوصا آخـــر شبا که خواب از چشمات می پره و زل می زنی به سقف و فقط و فقط خودتی با همه گذشته پشت سرت و آرزوهای پیش روت....
.یهو می بینی یه چیزی سخت داره گلوت رو فشار میده ....آره!بغضه حالا داری مرور می کنی عشقتو خاطره هاشو تکه کلام هاشو
صداشو گناهی که اون موقع واست مهم نبود رو جدایی رو و عذاب وجدانی که اون کار اشتباهتو حالا که اون رفته به یادت میاره و عین پتک می زنه تو سرت.....


انگار ازمن دور شدی! به وسعت قطره های جاری شده ی احساسم.
ومن هرشب کنار پنجره خیال به ورق های نیم سوخته ی باهم بودنمان خیره میمانم وازسرمیگیرم سطرهای سپیدبودنت را.
دلگیرم ازشب! کمی نزدیکتر بیا! کمی آ*غو*شم راپرکن از خلا نبودنت. کمی نزدیکتربیا. کمی نزدیکترازجدايى


حرف دلم...

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
اي کـاش تـنـهــا يـکــــنـفــر... هــم در ايــن دنـــــيــــا مـــرا يــاري کـنــد .. اي کـــاش مـــي تـــوانــستـــم ..
. بــا کـسـي درد دل کـنـــم تـــا بـگــويـــم کــه ... مــن ديــگــر خـســتـــه تـــر از آنـــم کـــه زنـــدگــي کـنـــم تـــا بـــدانـــد غــم شـبــهـــا يــــم را....
تــــا بــفــهــمـــد درد تــــن خــستـــه و بـيــمــــارم را ..... قــانـــون دنــيـــا تــنـــهــايـــي مـــن اســـت... تنهايي محض و تـنــهــــايــي مـــن قـــانـــون عــشـــق اســـت....
و عــشـــق ارمــغـــان دلــدادگــيــســت...... و ايـــن ســـرنــــوشـــت ســـادگـيــســـــت


حرف دلم...

 

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
کجایی مرگ؟ چرا دیگر سراغ از من نمی گیری؟ کجایی مرگ؟ مگـــر از مـن گــریزانی؟ چنان دلشوره دارم من. . .
چنان دلتنگ دیدارم! که گویی آسمان هم از حضورم شکوه ها دارد! دل من خواب می خواهد. . .
کمـے آرامش مـطلق. . . بیا ای مرگ. . . بیا از غـــــم رهـــایم کن. . .


کاش خودکشی گنـ*ـاه نبود الان چن سال پیش مرده بودم به قران دیگه طاقت ندارم اخه این چه زندگی هس که داریم
ما دلخوشیمون فقط شده شبا با اهنگ اونم با چشای خیس خوابیدن صبح ها هم با همون اهنگ بلند شدن باز منتظر شب شدن تا....
خوش به حال اونایی که با عشقشون هستن


حرف دلم...

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
رسم بازي عشق اين بود كه من بشمارم و تو قايم شوي .. به همان رسم هاي قديمي كودكانه (قايم باشك) هنوز نشمرده بودم كه رفتي و
چنان ناپيدا كه براي هميشه بدنبالت سرگردان و آواره شدم.. لعنت به اين بازي بچه گانه !!سعي كن تنها باشي زيرا تنها بدنيا امدي و تنها از دنيا خواهي رفت.
بگذار عظمت عشق را درك نكني.زيرا انقدر عظيم است كه تورا نابود خواهد كرد


ﺣﺎﻻ ﺩﯾﮕﻪ ﺗﻮﺭﻭ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺧﯿﺎﻟﻪ ﺩﻝ ﺍﺳﯿﺮ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼ ﻣﺤﺎﻟﻪ ﻏﺒﺎﺭ ﭘﺸﺖ ﺷﯿﺸﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﺭﻓﺘﯽ ﻭﻟﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﻟﻢ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ
ﺣﺎﻻ ﺭﺍﻩ ﺗﻮ ﺩﻭﺭﻩ ﺩﻝ ﻣﻦ ﭼﻪ ﺻﺒﻮﺭﻩ ﮐﺎﺷﮑﯽ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﻣﯿﺪﯾﺪﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﭼﻪ ﺳﻮﺕ ﻭ ﮐﻮﺭﻩ ﺁﺳﻤﻮﻥ ﺍﺯ ﻏﻢ ﺩﻭﺭﯾﺖ ﺣﺎﻻ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺐ ﻣﯿﺒﺎﺭﻩ
ﺩﯾﮕﻪ ﺗﻮ ﺫﻫﻦ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺟﺎ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻣﺜﻞ ﯾﻪ ﭘﯿﭽﮏ ﻣﯿﭙﯿﭽﻪ ﺭﻭ ﺗﻦ ﺧﺴﺘﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺩﻝ ﺑﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﺗﻮ ﺑﺴﺘﻢ


حرف دلم...

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
شب سیاه هستو منم بیدارم
چه کنم دل گرفتست هوای می مطرب دارم
یاد آن یار جفا کرده مرا داده به باد
آنقدر می خورم، سرخوش کنم، که دهم دیده به باد
آنقدر سرخوش کنان ره بروم تا که رسم
به امامی که کنم، شکوه از این صنم بی بنیاد
نه نگاهش به نگاهم نه جوابش به سوالم
نه که یادش که بیادم نه خیالش بخیالم
چه شدم بی کس و تنها در این شب چه باک
میروم سرخوش کنان تا دم صبح هر چه بادا باد


حرف دلم...

 

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
اولین روز دبستان بازگرد کودکی ها شادو خندان بازگرد بازگرد ای خاطرات کودکی بر سوار اسب های چوبکی خاطرات کودکی زیباترند یادگاران کهن داناترند درسهای سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود درس پند آموز روباه و خروس روبه مکار و دزد چاپلوس روزمهمانی کوکب خانم است سفره پرازبوی نان گندم است باوجودسوز و سرمای شدید ریزعلی پیراهن از تن میدرید تا درون نیمکت جا میشدیم پر ز تصمیم کبری میشدیم پاک کن هایی ز پاکی داشتیم یک تراش سرخ لاکی داشتیم کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت دوشمان از حلقه هایش درد داشت گرمی دستانمان از آه بود برگ دفترها به رنگ کاه بود همکلاسی های من یادم کنید بازهم درکوچه فریادم کنید کاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بود و هیچ تفریقی نبود کاش میشد باز کوچک میشدیم لااقل یک روز کودک میشدیم یاد آن آموزگارساده پوش یاد آن گچها که بودش روی دوش ای معلم نام و هم یادت بخیر یاد درس آب بابایت بخیر ای دبستانی ترین احساس من بازگرد این مشق ها را خط بزن...


حرف دلم...

 

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
ﺳﺮﺍﻍ ﺗﻮﺭﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﺳﺮﺍﻍ ﺗﻮﺭﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﺍﺯﯾﻦ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﯼ ﮐﻬﻨﻪ, ﺍﺯﯾﻦ ﺁﯾﻨﻪ ﯼ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺗﻮﺭﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﺍﺯ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺗﺮ ﺑﺎﺭﻭﻥ ﺍﺯ ﺁﻫﻨﮕﺎﯼ ﻗﺪﯾﻤﯽ,
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﭘﺮﯾﺸﻮﻥ ﺳﺮﺍﻍ ﺗﻮﺭﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﺑﯿﺎ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯽ ﮐﻦ ﺑﮕﯿﺮ ﺩﺳﺖ ﻣﻨﻮ ﺑﺎﺯﻡ ﺗﺎ ﺩﺭ ﭘﻨﺎﻩ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻗﻤﺎﺭ ﺩﻟﻮ ﺑﺒﺎﺯﻡ ﺑﯿﺎ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯽ ﮐﻦ ﺑﻤﻮﻥ
ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﯿﺸﻢ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺗﻮ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺯﺧﻤﻪ ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺗﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺭﯾﺸﻢ ﺗﻮ ﺍﻭﻥ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﯼ ﺧﯿﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺩﻩ ﺩﻝ ﺗﮕﺮﮔﻮ ﺗﻮ ﺍﻭﻥ ﺣﺲ ﯾﻪ ﻟﻄﯿﻔﯽ ﮐﻪ
ﺑﺴﺘﻪ ﺩﻫﻦ ﺑﺮﮔﻮ ﺗﻮ ﺍﻭﻥ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﯼ ﺳﺮﺧﯽ ﮐﻪ ﺭﺩﺕ ﺗﻮﯼ ﻏﺮﻭﺑﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺣﺎﻟﻪ ﻣﻨﻪ ﺧﺴﺘﻪ ﻓﻘﻂ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮﯾﯽ ﺧﻮﺑﻪ ﺑﻤﻮﻥ ﭘﯿﺶ ﺩﻝ ﺗﻨﮕﻢ ﺗﺎ ﻋﻄﺮ ﺗﻮﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﺑﺬﺍﺭ ﻋﺎﺷﻖ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺗﻮﻭ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﺑﻤﯿﺮﻩ
ﺑﯿﺎ ﺭﻭﺷﻨﯽ ﺷﺒﻬﺎﻡ ﺑﯿﺎ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎﯼ ﺗﻨﻬﺎﻡ ﺑﻤﻮﻥ ﺑﺎ ﻣﻨﻪ ﺗﮑﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺗﻮﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ


حرف دلم...

 

by_aSal_baek04

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/7/19
ارسال ها
512
امتیاز واکنش
1,128
امتیاز
178
محل سکونت
در انجا ک تنی میمیرد
زمان حضور
1 روز 20 ساعت 44 دقیقه
نویسنده این موضوع
ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺁﻫﻨﮕﯽ ﺭﺍ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ . . . ﺩﻧﯿﺎ ﺍﮔﻪ ﺗﻨﻬﺎﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﻣﻦ ﻭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻦ . . . ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺗﺮ ﺑﻬﺶ ﺷﺪﻡ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﻗﺪﻡ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺷﺖ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﭘﻮﺯ ﺧﻨﺪﯼ ﻣﯿﺰﺩ
ﻭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺸﺪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﺤﻮ ﺁﻫﻨﮕﺶ ﺷﺪﻡ: ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ﻭﻟﯽ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻏﺮﻭﺭ ﻣﻦ ﺷﮑﺴﺖ ﺍﮔﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﺮﯼ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻣﻦ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﺳﺖ ﺭﻓﺘﻢ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ
ﺻﻮﺭﺗﺶ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﯾﺎﺱ ﻭ ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﺭﻓﺘﻢ ﭘﯿﺶ ﺍﻭ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﺁﻥ ﺑﻨﺪﻩ ﻻﯾﻖ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺧﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﺪﺍﻥ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﺭﺷﺖ ﻭ ﭘﺮ ﺍﺷﮑﺖ ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺍﺳﺖ
ﺍﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﺮﻡ ﺩﺍﺭﺩ ﺷﺮﻡ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺳﻬﻢ ﻣﻦ ﮐﻦ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺎﺵ !! ﺗﻨﻬﺎ ﻫﺴﺘﯽ ﺍﻣﺎ ﺑﺪﺍﻥ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ . .


حرف دلم...

 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا