مشاعره با اشعار خودمون

* رهــــــا * · 6/9/20

همه‌ی هستی تو پر شده از حسرت‌ها
که در اعماق دلت بود فقط نفرت‌ها

!MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! · 7/9/20

آه که می‌رفتی و گویا جانم برفت...
باورم نشد آن روز رفتنت را هنوز...
همچنان در خیالم در یاد توام...
باورم نشد حتی این رسیدن محال را هنوز...

حنانه سادات میرباقری · 7/9/20

زنهار ای خفته در برف و مانده در بحر
هشیار باش که مدهی به باد خود را و بمانی در بر
روزگار نباشد جز برهم زدنی و جز دو روزی
خواه و ناخواه خواهد گذر لیک‌ بخواه که گذرد به خوشی

Fatemeh14 · 7/9/20

یاران همه رفتند و من ماندم تنها
باشد که تنهایی من، به شیرینی یلدا

* رهــــــا * · 8/9/20

اندوهِ بزرگی‌ست سراپای وجودم...
من در همه‌ی عمر، عزادارِ تو بودم

yeganeh yami · 8/9/20

می‌شد که تو باشی و تو باشی و تو باشی
افسوس که چون نقطه شده کل وجودم!

* رهــــــا * · 8/9/20

می‌شد که نباشم که نبینم که نباشی
ای عشق کجایی که ببینی چه صبورم

yeganeh yami · 8/9/20

مرگ من و تو ،عشق نباشد خبر موت
گر رفت منم راهی زندان قُبورم

* رهــــــا * · 8/9/20

مرگ من هر روز تکراری شده
سرنوشتم گریه و زاری شده

yeganeh yami · 8/9/20

هر کسی کنج دلش ماند یک عمر هوسی
چه کنم کنج دلم عشق کسی زندانیست؟!

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدير بازنشسته

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر نیمه حرفه‌ای

نویسنده انجمن

مدير بازنشسته

کاربر نیمه حرفه‌ای

مدير بازنشسته

کاربر نیمه حرفه‌ای

مدير بازنشسته

کاربر نیمه حرفه‌ای

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین