خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

کدوم؟

  • فوبیا

    رای: 1 100.0%
  • راجیانا

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    1

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
زیر چشمی به داداش نگاه می‌کنم. بین ابروهاش خط افتاده و چهارزانو مشغول خوردن برنج و مرغه.
صدای آنیتا باز میاد:
- ولی بابا... .
داداش سرش‌و به سمت آنیتا می‌چرخونه. چشماش ترسناک بود. خط بین ابروهاش بیشتر شده بود و قاشقش وقتی محکم تو بشقاب پرت می‌کنه، هم من بالا می‌پرم و هم آنیتا:
- بهت گفتم سر سفره دهنت‌و ببند. نمی‌فهمی؟
آنیتا با سری...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان راجیانا | -FãTéMęH- نویسنده‌ی ویژه‌ انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Sajede Khatami، ZaHRa، MaRjAn و 2 نفر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
نگام تو حموم می‌چرخه و بالاخره یه سبد سفید پلاستیکی مقابل در ورودی می‌بینم. لباسای خیس‌و میندازم تو سبد و زیر دوش روی زمین می‌شینم. موهای خیس و به هم چسبیدم‌و از صورتم کنار می‌زنم و مامان اردکه رو از روی زمین برمی‌دارم. سه تا بچه‌ی کوچیکش‌و هم میارم‌. تشت صورتی کوچیکم‌و پر آب می‌کنم و همش‌و می‌ندازم تو آب. می‌خندم و مشغول بازی می‌شم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان راجیانا | -FãTéMęH- نویسنده‌ی ویژه‌ انجمن رمان ۹۸

 
  • تشویق
  • جذاب
  • عالی
Reactions: Sajede Khatami، ZaHRa، ریحانه صادق نژاد و یک کاربر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
مردمکام مدام می‌چرخه و پشمالو همچنان بین انگشتام فشرده میشه. ذهنم از مرور خاطرات وحشتناک، قفل کرده و چیزی تو سـ*ـینه‌م تند می‌زنه.
می‌گذره و کم‌کم خاطرات محو می‌شن و نفس کشیدن راحت‌تر می‌شه. پتو رو آروم از سرم می‌کشم و نگام تو اتاق تاریک می‌چرخه.
حس تشنگی مجبورم می‌کنه آروم از روی تـ*ـخت پایین بیام. موهام آزادانه دورم‌و گرفتن و از این...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان راجیانا | -FãTéMęH- نویسنده‌ی ویژه‌ انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Sajede Khatami، ZaHRa، ~MobinA~ و یک کاربر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
متوجه‌ی منظورشون نیستم و اصلا هم برام مهم نبود. چشم و مغزم فقط روی مورچه متمرکز شده بود که حالا داشت از مبل بالا می‌رفت. سر منم در امتداد اون بالا می‌رفت. بالاخره به دسته‌ی مبل می‌رسه و منم روی زانوهام می‌شینم و همون موقع صدای مهناز میاد:
- اگه بتونیم از چنگش... .
حرفش‌و با حین بلندی قطع می‌کنه و داداش می‌گه:
- چی شد؟
من حتی سرم‌و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان راجیانا | -FãTéMęH- نویسنده‌ی ویژه‌ انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
Reactions: Sajede Khatami، ZaHRa، ریحانه صادق نژاد و یک کاربر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
از نگرانی چهره‌‌م کاملاً توهم رفته و پاهام‌و محکم رو زمین می‌کوبیدم و راه می‌رفتم. با خودم بلند‌بلند حرف می‌زنم:
- موهام‌و قیچی نکنه، موهام‌و قیچی نکنه؛ باید بیندم.
وایمیستم و نگام باز روی کشو می‌شینه. سریع کنار کشو روی زمین می‌شینم و بیرون می‌کشونمش. کل وسایل کوچیک داخلش‌و می‌گردم و بالاخره پیداش می‌کنم. یه کش سیاه و باریک.
با اخم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان راجیانا | -FãTéMęH- نویسنده‌ی ویژه‌ انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Sajede Khatami، ZaHRa، ریحانه صادق نژاد و یک کاربر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
صدای مهناز میاد:
- از دستش خسته شدم. خیلی کثیف‌کاری می‌کنه.
تلفن‌و تو دستم می‌گیرم و صدای آنیتا میاد:
- مثل بچه‌های دو ساله‌ست.
تلفن‌و رو گوشم می‌زارم و می‌گم:
- سلام.
صدای مهربون عمو میاد:
- سلام حنانه خانم خودم. خوبی شما؟
مثل همیشه شروع به راه رفتن می‌کنم و می‌گم:
- ممنون، شما خوبی؟
عمو می‌گه:
- شکر خدا! چیکار می‌کنی؟
بدون توجه به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان راجیانا | -FãTéMęH- نویسنده‌ی ویژه‌ انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Sajede Khatami، ZaHRa، ریحانه صادق نژاد و یک کاربر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
روی تـ*ـخت می‌شینم و پشمالو رو باز می‌گیرم تو بـ*ـغلم. نمی‌دونم چند دقیقه تو اون حالت می‌مونم که صدای باز شدن در خونه، باعث میشه سریع سرجام بشینم. پشمالو رو میندازم رو تـ*ـخت و تند و سریع در اتاق‌و باز می‌کنم. از راهرو بیرون می‌رم و با دیدن داداش با اون پیرهن چهارخونه زرشکی و سرمه‌ای، سریع سمتش می‌رم و مقابلش وایمیستم. نگاه مهناز و آنیتا رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان راجیانا | -FãTéMęH- نویسنده‌ی ویژه‌ انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • گریه‌
Reactions: Sajede Khatami، ZaHRa، ریحانه صادق نژاد و یک کاربر دیگر

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
پشمالو رو محکم بین دستام گرفتم و همون‌طور که زیر لـ*ـبم شعر خرگوشه رو می‌خونم، کنار مبل روی زمین فرش شده، نشستم.
صدای داداش میاد که داره با تلفنش حرف می‌زنه:
- پس من مطمئن باشم؟
با صداش، سریع از جام بلند می‌شم و به سمت آشپزخونه می‌دوم. تا پاش‌و گذاشت تو سالن، منم پشت اپن روی زمین نشستم. ازش ناراحت بودم و اصلاً دوست نداشتم ببینمش.
به صورت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان راجیانا | -FãTéMęH- نویسنده‌ی ویژه‌ انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Sajede Khatami، ~MobinA~ و ریحانه صادق نژاد

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
با قدمام کل اتاق‌و می‌چرخم و هر چند لحظه یه‌بار، گوشم‌و به در می‌چسبونم تا شاید صدای باز شدن در اتاق داداش و مهنازو بشنوم. پشمالو رو محکم تو بـ*ـغلم گرفته بودم و منتظر بودم داداش بیدار بشه تا بریم بستنی بخوریم.
از ذوق، دیشب به زور خوابم برده بود و صبح زود، بیدار شده بودم تا از داداش جا نمونم.
با شنیدن باز شدن در اتاقی، با ذوق می‌خندم:
-...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان راجیانا | -FãTéMęH- نویسنده‌ی ویژه‌ انجمن رمان ۹۸

 
  • جذاب
  • عالی
Reactions: ریحانه صادق نژاد و ~MobinA~

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,345
امتیاز واکنش
15,923
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 6 دقیقه
نویسنده این موضوع
با شنیدن این حرف، گلوم می‌سوزه و مردمک چشمام شروع به تکون خوردن می‌کنه. دنیا رو سرم خراب میشه. نمی‌بره. اون من‌و نمی‌بره بستنی بخورم. من‌و بیرون نمی‌بره. باید شلوار بپوشم. اون شلوار سیاه بدرنگ رو باید بپوشم.
پشت سرم‌و می‌خارونم و شلوارو از مهناز می‌گیرم و به لبخند رو لـ*ـباش نگاه نمی‌کنم. شلوار رو می‌خوام روی شلوار صورتی بپوشم که مهناز...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان راجیانا | -FãTéMęH- نویسنده‌ی ویژه‌ انجمن رمان ۹۸

 
  • جذاب
  • عالی
Reactions: ریحانه صادق نژاد و ~MobinA~
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا