- عضویت
- 7/1/24
- ارسال ها
- 1,247
- امتیاز واکنش
- 4,631
- امتیاز
- 153
- سن
- 17
- محل سکونت
- دیار خیالات
- زمان حضور
- 56 روز 22 ساعت 8 دقیقه
نویسنده این موضوع
شماره ۸۴۱: رندان پاکباز که از خود بریدهاند
شماره ۸۴۲: لعل شکروشت که به جلاب شسته اند
شماره ۸۴۳: اهل خرد که دل به جهان در نبستهاند
شماره ۸۴۴: آن رهروان که گام به صدق و صفا زنند
شماره ۸۴۵: دریاب کز فراق تو جانم به لـ*ـب رسید
شماره ۸۴۶: باز آن شکار دوست، ز ابرو کمان کشید
شماره ۸۴۷: ای از فروغ روی تو خورشید رو سفید
شماره ۸۴۸: باد آمد و ز گمشده من خبر نداد
شماره ۸۴۹: دل جز ترا به سـ*ـینه درون جایگه نداد
شماره ۸۵۰: دل بی رخ تو در گل و گلشن نه ایستاد
شماره ۸۵۱: ما را شکنج زلف تو در پیچ و تاب برد
شماره ۸۵۲: خوبان گمان مبر که ز اولاد آدمند
شماره ۸۵۳: ای همرهان که آگه از آن رفته منید
شماره ۸۵۴: دل در هوایت، ای بت عیار، جان دهد
شماره ۸۵۵: دل باز سوی آن بت بدخو چه می رود؟
شماره ۸۵۶: عمرم در آرزوی تو رفتهست و میرود
شماره ۸۵۷: افسوس ازین حیات که بر باد میرود
شماره ۸۵۸: باز آن سوار سرخوش به نخچیر می رود
شماره ۸۵۹: چشم تو خفته ایست که در خواب می رود
شماره ۸۶۰: دل می بری به رفتن و هر کو چنان رود
شماره ۸۶۱: این دل که هر شبیش ز سالی فزون رود
شماره ۸۶۲: سودای دیدن تو ز دیدن نمی رود
شماره ۸۶۳: شبها اسیر دردم و خوابم نمیبرد
شماره ۸۶۴: سیمین زنخ که طره عنبرفشان برد
شماره ۸۶۵: آن نخل تر که آب ز جوی جگر خورد
شماره ۸۶۶: عشقت خبر ز عالم بیهوشی آورد
شماره ۸۶۷: ناگاه پیش ازان که کسی را خبر شود
شماره ۸۶۸: هر شب دلم ز دست خیالت زبون شود
شماره ۸۶۹: هر روز چشم من به جمالی فرو شود
شماره ۸۷۰: دل رفت و آرزوی تو از دل نمیشود
شماره ۸۷۱: کاری ست در سرم که به سامان نمی شود
شماره ۸۴۲: لعل شکروشت که به جلاب شسته اند
شماره ۸۴۳: اهل خرد که دل به جهان در نبستهاند
شماره ۸۴۴: آن رهروان که گام به صدق و صفا زنند
شماره ۸۴۵: دریاب کز فراق تو جانم به لـ*ـب رسید
شماره ۸۴۶: باز آن شکار دوست، ز ابرو کمان کشید
شماره ۸۴۷: ای از فروغ روی تو خورشید رو سفید
شماره ۸۴۸: باد آمد و ز گمشده من خبر نداد
شماره ۸۴۹: دل جز ترا به سـ*ـینه درون جایگه نداد
شماره ۸۵۰: دل بی رخ تو در گل و گلشن نه ایستاد
شماره ۸۵۱: ما را شکنج زلف تو در پیچ و تاب برد
شماره ۸۵۲: خوبان گمان مبر که ز اولاد آدمند
شماره ۸۵۳: ای همرهان که آگه از آن رفته منید
شماره ۸۵۴: دل در هوایت، ای بت عیار، جان دهد
شماره ۸۵۵: دل باز سوی آن بت بدخو چه می رود؟
شماره ۸۵۶: عمرم در آرزوی تو رفتهست و میرود
شماره ۸۵۷: افسوس ازین حیات که بر باد میرود
شماره ۸۵۸: باز آن سوار سرخوش به نخچیر می رود
شماره ۸۵۹: چشم تو خفته ایست که در خواب می رود
شماره ۸۶۰: دل می بری به رفتن و هر کو چنان رود
شماره ۸۶۱: این دل که هر شبیش ز سالی فزون رود
شماره ۸۶۲: سودای دیدن تو ز دیدن نمی رود
شماره ۸۶۳: شبها اسیر دردم و خوابم نمیبرد
شماره ۸۶۴: سیمین زنخ که طره عنبرفشان برد
شماره ۸۶۵: آن نخل تر که آب ز جوی جگر خورد
شماره ۸۶۶: عشقت خبر ز عالم بیهوشی آورد
شماره ۸۶۷: ناگاه پیش ازان که کسی را خبر شود
شماره ۸۶۸: هر شب دلم ز دست خیالت زبون شود
شماره ۸۶۹: هر روز چشم من به جمالی فرو شود
شماره ۸۷۰: دل رفت و آرزوی تو از دل نمیشود
شماره ۸۷۱: کاری ست در سرم که به سامان نمی شود
اشعار امیر خسرو دهلوی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com