خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,631
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 22 ساعت 7 دقیقه
نویسنده این موضوع
شماره ۳۰۳: زیر کله نمونه روی تو مه نداشت

شماره ۳۰۴: ای باد، ازان بهار خبر ده که تا کجاست

شماره ۳۰۵: آن ترک نازنین که جهانی شکار اوست

شماره ۳۰۶: ماییم کافتاب غلام جمال ماست

شماره ۳۰۷: ای پیر، خاک پای تو نور سعادت است

شماره ۳۰۸: از لعل آتشین تو دل کان آتش است

شماره ۳۰۹: از بند زلف غمزدگان را سبب فرست

شماره ۳۱۰: باز آن حریف بر سر سودای دیگرست

شماره ۳۱۱: یارب، که این درخت گل از بـ*ـو*ستان کیست

شماره ۳۱۲: لعل لـ*ـبت به چاشنی از انگبین به است

شماره ۳۱۳: گر باغ پر شکوفه و گلزار خرم است

شماره ۳۱۴: آن خط پر بلا که در آغاز رستن است

شماره ۳۱۵: از عشق اگر دلت چو کبابی به تابه ایست

شماره ۳۱۶: من کیستم که این غم تو با چو من کسی ست

شماره ۳۱۷: ای آفتاب تافته از روی انورت

شماره ۳۱۸: گیرم که نیست پرسش آزادگان فنت

شماره ۳۱۹: ز آنگهی که دل من به سوی یار من است

شماره ۳۲۰: ز بس که گوش جهانی پر از فغان من است

شماره ۳۲۱: ز خون دل که به رخسار ماجرای من است

شماره ۳۲۲: رخت ولایت چشم پر آب را بگرفت

شماره ۳۲۳: مهی گذشت که آن مه به سوی ما نگذشت

شماره ۳۲۴: مرا کرشمه آن ترک گلعذار بکشت

شماره ۳۲۵: چو خشم سرخوش تو در خوابگاه ناز بخفت

شماره ۳۲۶: شب فراق سیاه و مرا سیاه تر است

شماره ۳۲۷: هنوز آن رخ چون ماه پیش چشم من است

شماره ۳۲۸: کسی که عشق نبازد نه آدمی سنگ است

شماره ۳۲۹: شکوفه غالیه بو گشت و باغ گل رنگ است

شماره ۳۳۰: چه داغهاست که بر سـ*ـینه فگارم نسیت


اشعار امیر خسرو دهلوی

 
  • تشکر
Reactions: daryam1، YeGaNeH، -FãTéMęH- و یک کاربر دیگر

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,631
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 22 ساعت 7 دقیقه
نویسنده این موضوع
شماره ۳۳۱: مرا به عشق دل خویش نیز محرم نیست

شماره ۳۳۲: بیا بیا که مرا طاقت جدایی نیست

شماره ۳۳۳: کدام سنگدلت شیوه جفا آموخت

شماره ۳۳۴: سپیده دم که زمانه ز رخ نقاب انداخت

شماره ۳۳۵: چه تیر بود که چشم تو ناگهان انداخت؟

شماره ۳۳۶: رخ تو رشته زلف از برای آن آویخت

شماره ۳۳۷: کجاست دل که غمت را نهان تواند داشت

شماره ۳۳۸: نگار من که ز جنبیدن صبا خفته ست

شماره ۳۳۹: ترا به دین و دیانت درون بپاید راست

شماره ۳۴۰: هلال عید جهان را به نور خویش آراست

شماره ۳۴۱: بیا که بی تو دل خسته غرق خوناب ست

شماره ۳۴۲: بهار غالیه در دامن صبا سوده ست

شماره ۳۴۳: بر آن لبی که شکر با حلاوتش شوراست

شماره ۳۴۴: مرا به سوی تو پیوند دوستی خام است

شماره ۳۴۵: رسید فصل گل و باد عنبر افشان است

شماره ۳۴۶: هنوز آن که نشینیم با تو در سـ*ـینه ست

شماره ۳۴۷: شوق توام باز گریبان گرفت

شماره ۳۴۸: جان که چنین تب کش سودای تست

شماره ۳۴۹: آنکه دلم شیفته روی اوست

شماره ۳۵۰: حسن تو کاندیشه به کارش گم است

شماره ۳۵۱: شاخ گل از نسیم جلوه گر است

شماره ۳۵۲: دامن گل ز ابر پر گهر است

شماره ۳۵۳: شب گذشته ست و اول سحر است

شماره ۳۵۴: موی را نیست این میان که تراست

شماره ۳۵۵: هر که در پیش چشم روشن ماست

شماره ۳۵۶: عشق اگر چه نشان بخت بد است

شماره ۳۵۷: با غمت شادی جهان هـ*ـوس است

شماره ۳۵۸: این جفا کارییت که نو به نو است

شماره ۳۵۹: رخ تو نور دیده قمر است

شماره ۳۶۰: تن پاکت که زیر پیرهن است


اشعار امیر خسرو دهلوی

 
  • تشکر
Reactions: daryam1، YeGaNeH، -FãTéMęH- و یک کاربر دیگر

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,631
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 22 ساعت 7 دقیقه
نویسنده این موضوع
شماره ۳۶۱: روی نیکوی تو ز مه کم نیست

شماره ۳۶۲: سرو را با قد تو هستی نیست

شماره ۳۶۳: یار ما دل ز دوستان برداشت

شماره ۳۶۴: ترک مستم که قصد ایمان داشت

شماره ۳۶۵: از رخت ارغوان نمودار است

شماره ۳۶۶: ترک من دی سخن به ره می‌گفت

شماره ۳۶۷: آنچه بر جان من ز غم رفته‌ست

شماره ۳۶۸: گل ز رخساره تو بی آب است

شماره ۳۶۹: هر که روی تو دید جان دانست

شماره ۳۷۰: بنده را با تو دوستداری خوست

شماره ۳۷۱: سر زلف تو تا بجنبیده‌ست

شماره ۳۷۲: نگار من امشب سر ناز داشت

شماره ۳۷۳: دلم برد و بوی وفایی نداشت

شماره ۳۷۴: گلستان نسیم سحر یافته ست

شماره ۳۷۵: دل من به جانانی آویخته ست

شماره ۳۷۶: صبا کو به بوی تو جان پرور است

شماره ۳۷۷: کجا دولت وصلش آرم به دست

شماره ۳۷۸: بتی کز ویم رو به دیوانگی ست

شماره ۳۷۹: خم تهی گشت و هنوزم جان ز می سیراب نیست

شماره ۳۸۰: صد بلا افتاد و صد فتنه بخاست

شماره ۳۸۱: گر ترا ناز و بدخویی این است

شماره ۳۸۲: بهار آمد و گلهای بـ*ـو*ستان بشکفت

شماره ۳۸۳: یار چون با ماست بهر دیدنش تعجیل چیست

شماره ۳۸۴: بدان بهانه که حسنی ست بس فراوانت

شماره ۳۸۵: باز سرخوش آمدنش نازکنان از جایی ست

شماره ۳۸۶: کسی را به دور حسن تو پروای خواب نیست

شماره ۳۸۷: از من آن کامیاب را چه غم است

شماره ۳۸۸: هر عاشقی که ترسد از طعنه و ملامت

شماره ۳۸۹: یارب، چه شد کان ترک ما ترک محبان کرده است

شماره ۳۹۰: زلف مشکینش که گویی را به چوگان یافته ست

شماره ۳۹۱: خنده هرگز دهنی همچو دهان تو نیافت


اشعار امیر خسرو دهلوی

 
  • تشکر
Reactions: daryam1، YeGaNeH، -FãTéMęH- و یک کاربر دیگر

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,631
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 22 ساعت 7 دقیقه
نویسنده این موضوع
شماره ۳۹۲: یک سخن گر من ازان جان و جهان خواهم یافت

شماره ۳۹۳: یا رب، آن زلف تو هیچ اشکنه بی دل هست؟

شماره ۳۹۴: دردا که با من آن بت نامهربان نساخت

شماره ۳۹۵: با این جمال روی صنم دیدنم خطاست

شماره ۳۹۶: خیال روی تو چون در ناب در نظر است

شماره ۳۹۷: رخت کز آتش تبها به تاب در عرق است

شماره ۳۹۸: جمال دوست مرا تا به چشم دیده شده ست

شماره ۳۹۹: دو اسپه پیک نظر می دوانم از چپ و راست

شماره ۴۰۰: لطافت تو چنان در خیال ما بنشست

شماره ۴۰۱: بیا که دل بشد از انتظار آمدنت

شماره ۴۰۲: چه وزن ماه سما را برابر رویت

شماره ۴۰۳: به خود مبین که چو روی من آفتابی هست

شماره ۴۰۴: رخش بدیدم و گفتم که بـ*ـو*ستان این است

شماره ۴۰۵: دو زلف تو که سر اندر زمین رسانیده‌ست


اشعار امیر خسرو دهلوی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH- و MaRjAn

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,631
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 22 ساعت 7 دقیقه
نویسنده این موضوع
شماره ۴۰۶: ای داشته به سر ز رعونت کلاه کج

شماره ۴۰۷: توانگری به دل است، ای گدای با صد گنج
شماره ۴۰۸: به غیر جام دمادم مجوی همدم هیچ
شماره ۴۰۹: ای دستت از نگار سفید و سیاه و سرخ
شماره ۴۱۰: ز من در هجر او هردم فغان زار می‌آید

شماره ۴۱۱: شد از عشقت دلم خون و جگر افگار و جان بر باد

شماره ۴۱۲: ندانم تا چه باد است این که از گلزار می‌آید

شماره ۴۱۳: نگارم در گلستان رفت و خارم پیش می‌آید

شماره ۴۱۴: صبا می‌جنبد و آن سرخوش ما را خواب می‌آید

شماره ۴۱۵: زمستان می‌رود، ایام گل‌ها پیش می‌آید

شماره ۴۱۶: مگر غنچه ز روی یار من شرمنده می‌آید؟

شماره ۴۱۷: مرا باز از طریق سـ*ـاقی خود یاد می‌آید

شماره ۴۱۸: چه شد کان سرو سیم‌انـ*ـدام سوی من نمی‌آید

شماره ۴۱۹: به گل گشت چمن چون گلستان من برون آید

شماره ۴۲۰: چه فرخ ساعتی باشد که یار از در درون آید

شماره ۴۲۱: مبادا کز شکار آن خیره کش یکسر درون آید

شماره ۴۲۲: سحرگاهان که باد از سوی گل عنبرفشان آید

شماره ۴۲۳: مرا هر شب زدیده خون دل غلتان فرود آید

شماره ۴۲۴: که می آید چنین، یارب، مگر مه بر زمین آمد


اشعار امیر خسرو دهلوی

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، MaRjAn و -FãTéMęH-

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,631
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 22 ساعت 7 دقیقه
نویسنده این موضوع
شماره ۴۲۵: پس از ماهیم دوش از وعده دیدار خواب آمد

شماره ۴۲۶: نه از نقاش چین هرگز چنین صورتگری آمد

شماره ۴۲۷: چه پنداری که من از عاشقی بیگانه خواهم شد

شماره ۴۲۸: به پیران سر به کوی عاشقی رندانه خواهم شد

شماره ۴۲۹: من از جور و جفای دلبران دیوانه خواهم شد

شماره ۴۳۰: مرو زینسان که هر سو جامه جان چاک خواهد شد

شماره ۴۳۱: شبی، ای باد، سوی آن رخ گلگون نخواهی شد

شماره ۴۳۲: سخن می گفتم از لبهاش در کامم زبان گم شد

شماره ۴۳۳: ز عارض، طره بالا کن که کار خلق در هم شد

شماره ۴۳۴: کسی را کاین چنین زلف و بناگوش آن چنان باشد

شماره ۴۳۵: ترا از وجه دل بردن ورای حسن آن باشد

شماره ۴۳۶: مرا تا آشنایی با بتان دل ربا باشد

شماره ۴۳۷: مبارک بامدادی کان جمال اندر نظر باشد

شماره ۴۳۸: سخن در پرده می گویی، زبان دانی همین باشد

شماره ۴۳۹: خوشم کردی به دشنامی توقع بیش می‌باشد

شماره ۴۴۰: به چشمم تا خیال لعل آن قصاب می‌گردد

شماره ۴۴۱: هنوزت ناز گرد چشم خواب‌آلود می‌گردد

شماره ۴۴۲: همه شب در دلم آن کافر خونخوار می‌گردد

شماره ۴۴۳: کسی کش چون تویی در دل همه شب تا سحر گردد

شماره ۴۴۴: سپهر هفتمین کانجا بسی برج روان گردد

شماره ۴۴۵: دلم را گاه آن آمد که کام از عیش برگیرد

شماره ۴۴۶: بسند است آنکه زلف بناگوشت علم گیرد


اشعار امیر خسرو دهلوی

 
  • تشکر
Reactions: daryam1، YeGaNeH، MaRjAn و یک کاربر دیگر

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,631
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 22 ساعت 7 دقیقه
نویسنده این موضوع
شماره ۴۴۷: خوشم کاب دو چشم من همه روی زمین گیرد

شماره ۴۴۸: سوار چابک من باز عزم لشکری دارد

شماره ۴۴۹: مه روزه رسید و آفتابم روزه می دارد

شماره ۴۵۰: اگر آن جادوی خونخواره نرگس در فسون آرد

شماره ۴۵۱: میا غمزه زنان بیرون که هویی در جهان افتد

شماره ۴۵۲: به روی چون گلت هر گه که این چشم ترم افتد

شماره ۴۵۳: چو زلفش فتنه شد بر جان، دلم آباد کی ماند

شماره ۴۵۴: مهش گویم، و لیکن مه سخن گفتن نمی داند

شماره ۴۵۵: چه پوشی پرده بر رویی که آن پنهان نمی‌ماند

شماره ۴۵۶: زهی از درد خود یک چشم را بینم نمی بیند

شماره ۴۵۷: بت محمل نشین من مگر حالم نمی داند

شماره ۴۵۸: چو جان عاشقان آن ماه را سلطان و خان سازد

شماره ۴۵۹: دمی نبود که آن غمزه جهانی خون نمی سازد

شماره ۴۶۰: زمانی نیست کز دست تو جان من نمی‌سوزد

شماره ۴۶۱: همه سرخوشی خلق از ساغر و پیمانه می‌خیزد

شماره ۴۶۲: هوایی می رسد کز سر گریبان چاک خواهم زد

شماره ۴۶۳: دلت هر لحظه می‌گردد کجا روی وفا روید؟

شماره ۴۶۴: مشو پنهان برون آ، عالمی را جان بیاساید

شماره ۴۶۵: رخی داری که وصف آن به خاطر درنمی‌گنجد

شماره ۴۶۶: چو ترک سرخوش من هر لحظه ای سوی دگر غلتد

شماره ۴۶۷: چه خوش صبحی دمید امشب مرا از روی یار خود

شماره ۴۶۸: دروغ و راستی کان غمزه غماز پیوندد

شماره ۴۶۹: بتی کو هر دمم دشنامهای شکرین بخشد

شماره ۴۷۰: دلم برون شد از غمت، غمت ز دل برون نشد


اشعار امیر خسرو دهلوی

 
  • تشکر
Reactions: daryam1، YeGaNeH، MaRjAn و یک کاربر دیگر

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,631
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 22 ساعت 7 دقیقه
نویسنده این موضوع
شماره ۴۷۱: دل باز به جوش آمد، جانان که می آید

شماره ۴۷۲: ما را تو صنم باشی، دیگر به چه کار آید

شماره ۴۷۳: شمع من اگر یک شب از خانه برون آید

شماره ۴۷۴: از شیفتگان چون من، سر باز برون ناید

شماره ۴۷۵: گفتم که ترا آخر دل خانه نمی یابد

شماره ۴۷۶: آن دل به چه کار آید کان خانه تو نبود

شماره ۴۷۷: چشمت گهی از غمزه هشیار نخواهد شد

شماره ۴۷۸: آن را که سر و کاری با چون تو نگار افتد

شماره ۴۷۹: دردا که دگر ما را آن یار نمی پرسد

شماره ۴۸۰: ماهی که به سوی خود صد دل نگران بیند

شماره ۴۸۱: چون بهر خرامیدن بارم ز زمین خیزد

شماره ۴۸۲: دولت نه به زور است و به زاری چه توان کرد

شماره ۴۸۳: حاصل اگر از زلف تو یک بار توان کرد

شماره ۴۸۴: تا غمزه خون ریز تو قصد دل ما کرد

شماره ۴۸۵: زلفین تو سرگشته چو باد سحرم کرد

شماره ۴۸۶: یک دل به سر کوی تو آباد نیابند

شماره ۴۸۷: عشاق حیات از لـ*ـب خندان تو یابند

شماره ۴۸۸: شب دلشدگان دیده بیدار نبندند

شماره ۴۸۹: صد جان به یکی دانگ به بازار فروشند

شماره ۴۹۰: من بنده آن روی که دیدن نگذارند

شماره ۴۹۱: ماییم درون سوخته، بیرون شده ای چند

شماره ۴۹۲: ای کز رخ تو دیده، همه جان و جهان دید

شماره ۴۹۳: هندوی مرا کشتن ترکانه ببیند

شماره ۴۹۴: باد آمد و بویی زنگارم نرسانید

شماره ۴۹۵: بویی ز سر زلف نگارین به من آرید

شماره ۴۹۶: باد آمد و زان سرو خرامان خبر آورد

شماره ۴۹۷: یک خنده بزن، زان لـ*ـب لعل شکرآلود

شماره ۴۹۸: ای هم نفسان، یک نفسم باز گذارید

شماره ۴۹۹: دل رفت به سوی تو، همان سوی که شد ماند


اشعار امیر خسرو دهلوی

 
  • تشکر
Reactions: daryam1، YeGaNeH، MaRjAn و یک کاربر دیگر

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,631
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 22 ساعت 7 دقیقه
نویسنده این موضوع
شماره ۵۰۰: ای زلف تو دام دل دانا و خردمند

شماره ۵۰۱: عاقل ندهد عاشق دل سوخته را پند

شماره ۵۰۲: روزی مگر این بسته در ما بگشایند

شماره ۵۰۳: آن سرو خرامنده که جستم، به بر آمد

شماره ۵۰۴: هر سر که به سودای تو از پای در آمد

شماره ۵۰۵: ترسم که از اطراف جهان دود برآید

شماره ۵۰۶: گر بار دگر ماه من از بام برآید

شماره ۵۰۷: سروی چو تو در خلخ و نوشاد نباشد

شماره ۵۰۸: یک روز به عمری ز منت یاد نیاید

شماره ۵۰۹: بر آب رخت یک گل سیراب نیاید

شماره ۵۱۰: روزی اگر آن ماه به مهمان من آید

شماره ۵۱۱: گر چشم من از صورت تو دور نباشد

شماره ۵۱۲: سروی چو تو در اچه و در تته نباشد

شماره ۵۱۳: بی نرگس تو خواب ندانم که چه باشد

شماره ۵۱۴: دل بسته بالای یکی تنگ قبا شد

شماره ۵۱۵: تا جان مرا از لـ*ـب لعل تو خبر شد

شماره ۵۱۶: آباد نشد دل که خراب پسران شد

شماره ۵۱۷: آن کودک نورسته که سیمین بدنی شد

شماره ۵۱۸: ما را غم آن شوخ، اگر بنده نسازد

شماره ۵۱۹: جانا، اگرم درد تو دیوانه نسازد

شماره ۵۲۰: جان تشنگی از شربت عناب تو دارد

شماره ۵۲۱: دیوانه دلم زلف پریشان که دارد

شماره ۵۲۲: رویی که تو داری گل سیراب ندارد

شماره ۵۲۳: دل نیست که در وی غم دلدار نگنجد

شماره ۵۲۴: چون مرغ سحر از غم گلزار بنالد

شماره ۵۲۵: یارم چو به خنده شکر بسته گشاید

شماره ۵۲۶: جایی گذرت، ای بت چالاک، نیفتد

شماره ۵۲۷: آن را که غمی باشد و گفتن نتواند

شماره ۵۲۸: من سرو ندیدم که به بالای تو ماند

شماره ۵۲۹: هر کس که تقرب ز وصال تو نجوید

شماره ۵۳۰: کجا بودی، بگو، ای سرو آزاد؟

شماره ۵۳۱: ندانم تا ترا در دل چه افتاد؟

شماره ۵۳۲: برفت آن دل که با صبر آشنا بود

شماره ۵۳۳: مرا با تو که شب بیداریی بود

شماره ۵۳۴: شکر پیش لـ*ـبت شیرین نگویند


اشعار امیر خسرو دهلوی

 
  • تشکر
Reactions: daryam1، YeGaNeH، MaRjAn و یک کاربر دیگر

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
1,247
امتیاز واکنش
4,631
امتیاز
153
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
56 روز 22 ساعت 7 دقیقه
نویسنده این موضوع
شماره ۵۳۵: سخن پیش رخش زیبا مگویید

شماره ۵۳۶: رخ آن شوخ پنهانی ببینید

شماره ۵۳۷: لـ*ـب از تو وز شکر پیمانه ای چند

شماره ۵۳۸: ز اهل عقل نپسندد خردمند

شماره ۵۳۹: مرا تا با تو افتاده ست پیوند

شماره ۵۴۰: از آن اهل نظر در غم اسیرند

شماره ۵۴۱: لـ*ـبت را جان توان خواندن، ولیکن

شماره ۵۴۲: چو نقش صورتش در آب و گل ماند

شماره ۵۴۳: به هر درد و غمی دل مبتلا شد

شماره ۵۴۴: دلم زینسان که زار و مبتلا شد

شماره ۵۴۵: چو ماه روزه از اوج سما شد

شماره ۵۴۶: به ملک فتنه تا زلفش علم شد

شماره ۵۴۷: دل عاشق چرا شیدا نباشد

شماره ۵۴۸: دل ما را شکیب از جان نباشد

شماره ۵۴۹: وفا در نیکوان چندان نباشد

شماره ۵۵۰: کسی کز عاشقی بیزار باشد

شماره ۵۵۱: بتا، مانند تو مهوش نباشد

شماره ۵۵۲: چمن را رنگ و بو چندین نباشد

شماره ۵۵۳: دلی دارم که جز جانان نخواهد

شماره ۵۵۴: دلم بی وصل جانان جان نخواهد

شماره ۵۵۵: از آن سنبل که گل سر بار دارد

شماره ۵۵۶: سوار من که ره در سـ*ـینه دارد

شماره ۵۵۷: فلک با کس دل یکتا ندارد

شماره ۵۵۸: بتی کز دیدنش جان سرخوش گردد

شماره ۵۵۹: جفا کن بو که این دل بازگردد

شماره ۵۶۰: زهر تن چشم او جان را بدزدد

شماره ۵۶۱: زمانه چون تو دلجویی ندارد

شماره ۵۶۲: دلی کو چون تو دلداری ندارد

شماره ۵۶۳: دل من خون شد و جانان نداند

شماره ۵۶۴: دلم جز کوی تو مسکن نداند

شماره ۵۶۵: اگر چشم تو روزی بر مه افتد

شماره ۵۶۶: مهی چون او به دست من نیفتد

شماره ۵۶۷: گر او بی یاد ما در می نیفتد

شماره ۵۶۸: خطی از لعل جانان می برآید


اشعار امیر خسرو دهلوی

 
  • تشکر
Reactions: daryam1، YeGaNeH، MaRjAn و یک کاربر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا