خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

MINERVA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/12/23
ارسال ها
174
امتیاز واکنش
1,102
امتیاز
138
زمان حضور
1 روز 16 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
الکساندرا قدمی به جلو برداشت و به پاکت روی زمین، خیره شد. حالا که هوش و حواسش سرجایش آمده بود، می‌توانست بفهمد که هیچ‌‌چیز واقعی‌تر از شانس نیست و در حقیقت، سه مرد روبه‌رویش به هیچ‌وجه خوش‌شانس نبودند؛ حالا دفتر وکیل تبدیل به یک فضای بی‌انتها شده بود؛ هزارتویی از احساسات پیچیده و غیرقابل پیش‌بینی که بوی تعفن می‌دادند....

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان کاراکال | MINERVA کاربر انجمن رمان ۹۸

 

MINERVA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/12/23
ارسال ها
174
امتیاز واکنش
1,102
امتیاز
138
زمان حضور
1 روز 16 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
الکساندرا، نگاهش را پایین کشید و دو مرتبه، به پاکت درون دست او، زل زد. با خود گمان می‌کرد که اوضاع آن‌قدرها هم به دور از میلش پیش نرفته است. میگل با وجود تمام گزاره‌های پلیدش در مقابل او، یاروش را در آخرین دقایق زندگی‌ به تنظیم یک وصیت‌نامه‌‌ی جعلی اما ممتاز برای خانواده سوورف وادار کرد و حالا نام آن دختر به کلی از داخل سند، پاک...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان کاراکال | MINERVA کاربر انجمن رمان ۹۸

 

MINERVA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/12/23
ارسال ها
174
امتیاز واکنش
1,102
امتیاز
138
زمان حضور
1 روز 16 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
هنوز آخرین کلمات از دهان کولجا خارج نشده بودند که به یک‌باره، پشتش لرزید و چهره‌اش، درهم فرو رفت. با فرض آن که سرمای باران با گذر از سد نامرئی گیلاس‌های نوشیدنی تا مغز استخوانش راه یافته باشد، به آرامی یقه‌ی بارانی‌اش را کنار زد و دستش را داخل جیبش فرو برد.
- پس آخرش به این‌جا رسیدی؛ فراری شدن!
این را هم‌زمان با بیرون کشیدن پاکت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان کاراکال | MINERVA کاربر انجمن رمان ۹۸

 

MINERVA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/12/23
ارسال ها
174
امتیاز واکنش
1,102
امتیاز
138
زمان حضور
1 روز 16 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
باران دوباره شروع شده بود. دانه‌هایش نرم و بی‌صدا، روی شیشه‌ی ترک‌خورده‌ی وانت فرو می‌ریخت و خطوط مات و لرزانی را روی سطح آن می‌ساخت. میگل، یک دستش را روی فرمان و دست دیگرش را زیر چانه‌اش گذاشته بود؛ در حالی که نگاهش، میان نورهای محو خیابان و عقربه‌های ساعت روی داشبورد، در گردش بود. ده و ده دقیقه‌‌ی شب! دقیقاً همان‌طور که انتظار...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان کاراکال | MINERVA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:

MINERVA

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/12/23
ارسال ها
174
امتیاز واکنش
1,102
امتیاز
138
زمان حضور
1 روز 16 ساعت 22 دقیقه
نویسنده این موضوع
میگل، انگشتانش را روی جعبه فشرد. بیست و شش سال پیش؟ یعنی نزدیک به همان زمانی که مادر لعنتی‌اش، آن‌ها را ترک کرد تا با زابکوف، به روسیه بیاید. بعد از آن، زیاد طول نکشید تا پدرش را از دست بدهد و برای همیشه، رویاهایش را فراموش کند. این عدد و زمان، برای او نحس بود و مانند یک زندانی، هرروزش را بر روی دیوار چوب‌‌خط می‌کشید.
پیرمرد چند...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



بـــــــرگزیده رمان کاراکال | MINERVA کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا