- عضویت
- 7/11/23
- ارسال ها
- 68
- امتیاز واکنش
- 371
- امتیاز
- 113
- سن
- 42
- زمان حضور
- 11 روز 22 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سی و ششم:
حنا به من،من افتاد و گفت:
- یعنی ممکنه که همسر منم...!
مامور اسکله حرف حنا را قطع کرد و گفت:
- ببینید خانم محترم. هنوز هیچی معلوم نیست. شاید این دو نفر هم مثل اون بیست و نه نفر دیگه، خودشونو به وسیلهای نجات داده و در جای دیگری باشند. ما نباید امید خودمونو از دست بدیم. شاید اونا راه برگشت رو اشتباه رفته و به بندرهای...
حنا به من،من افتاد و گفت:
- یعنی ممکنه که همسر منم...!
مامور اسکله حرف حنا را قطع کرد و گفت:
- ببینید خانم محترم. هنوز هیچی معلوم نیست. شاید این دو نفر هم مثل اون بیست و نه نفر دیگه، خودشونو به وسیلهای نجات داده و در جای دیگری باشند. ما نباید امید خودمونو از دست بدیم. شاید اونا راه برگشت رو اشتباه رفته و به بندرهای...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ برزخهای مادرانه | حسینعلی مبینی کشه کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com