خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
68
امتیاز واکنش
371
امتیاز
113
سن
42
زمان حضور
11 روز 22 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت ششم:
و با لبخندی سرد و غمگین، سعی می‌کرد تا خود و عروسکش را، مانند روزهای قبل که پشت ویترین می‌آمد، دوباره راهی سرزمین خیالات و آرزوها کند!
او همین‌طور که به صورت عروسکش خیره شده بود، ناگهان متوجه لبخند معناداری در چهره‌ی عروسک شد!! اما لبخند زدن عروسکی بی‌جان، برای پنی اصلا تعجب‌آور که نبود هیچ، بلکه برای او خیلی هم خوش‌حال...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ برزخ‌های مادرانه | حسینعلی مبینی‌ کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 3 نفر دیگر

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
68
امتیاز واکنش
371
امتیاز
113
سن
42
زمان حضور
11 روز 22 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هفتم:
- ملکه پنی،، اگر اجازه بدهید، دیگه می‌خوام از حضورتون مرخص بشم.
پنی که هنوز گیج و منگ بود، گفت:
- مرخص بشی! می‌خوای بری؟
و بعد از کمی مکث، ادامه داد:
- با کی هستی؟ با من بودی!
عروسک خندید و گفت:
- بله ملکه، با شما بودم. مگه من بجز شما، "پری"ِ آرزوهای کس دیگه‌ای هم هستم؟
پنی که از تعجب، انگشت حیرت به لـ*ـب گرفته بود، با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ برزخ‌های مادرانه | حسینعلی مبینی‌ کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 3 نفر دیگر

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
68
امتیاز واکنش
371
امتیاز
113
سن
42
زمان حضور
11 روز 22 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هشتم:
با رفتن پری، پنی ناقوس را در میان دو دستش گرفت ودر حالی که آن را به سـ*ـینه‌اش چسبانده بود، محو رفتن پری شد.
پری به سمت غروب زیبای خورشید پر زد و رفت. رفت و رفت، تا از نظر ناپدید شد.
آ‌ه‌ه‌ه که در لحظات کوتاهِ با پری بودن، چه‌قدر همه چیز زیبا بود. اما وقتی که او رفت، دیگر نه منظره‌ی باغ زیبا به‌نظر می‌رسید، نه منظره‌ی دور دست...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ برزخ‌های مادرانه | حسینعلی مبینی‌ کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 3 نفر دیگر

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
68
امتیاز واکنش
371
امتیاز
113
سن
42
زمان حضور
11 روز 22 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت نهم:
چشمانش هم‌چنان بسته بودند، اما گوش‌هایش خوب می‌شنیدند.
- وااای خدای من؛ چه صدای زیبائی! این ناقوس کوچک، عجب ملودی زیبا و طنین دل‌نشینی داره!
ملودی ناقوس طوری بود که گویی هزاران ناقوس کوچک مانند آن در طاق آسمان بسته شده و همراه و هماهنگ با ناقوس پنی، به آواز درآمده بودند. اما این ملودی با همه‌ی زیبایی‌هایش دنیایی از شک و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ برزخ‌های مادرانه | حسینعلی مبینی‌ کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 3 نفر دیگر

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
68
امتیاز واکنش
371
امتیاز
113
سن
42
زمان حضور
11 روز 22 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت دهم:
پنی با تعجب گفت:
- نه! من که مثل تو بال ندارم تا پرواز کنم.
پری با رویی گشاده و لبانی خندان، ولی با حالتی که انگار به‌خاطر این کم‌سعادتی، برای پنی تاسف می‌خورد، گفت:
- وااای، چقدر بد شد! اگه بدونی پرواز کردن چقدر لـ*ـذت بخشه. خیلی حیف شد که تا حالا پرواز رو تجربه نکردی.
با شنیدن حرف‌های پری، پنی هم خیلی افسوس می‌خورد که چرا مثل...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ برزخ‌های مادرانه | حسینعلی مبینی‌ کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تشویق
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 3 نفر دیگر

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
68
امتیاز واکنش
371
امتیاز
113
سن
42
زمان حضور
11 روز 22 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت یازدهم:
پنی که تازه منظور پری رو فهمیده بود، دوباره به خاطر این فرصت پیش اومده برای پرواز، خوش‌حال شد. او می‌دانست که حتما پری، با آن قدرت جادوئی‌اش، دو بال زیبا هم برای او حاضر کرده. پس خوش‌حال از این‌که او هم مثل پری بال درآورده، به پشت خود نگاه کرد تا بال‌های زیبایش را ببیند. اما وقتی برگشت، با تعجب دید که از بال خبری نیست! پس...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ برزخ‌های مادرانه | حسینعلی مبینی‌ کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 3 نفر دیگر

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
68
امتیاز واکنش
371
امتیاز
113
سن
42
زمان حضور
11 روز 22 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت دوازدهم:
وداع با پری؛
آری. چه‌قدر منظره‌ی آسمان، با آن ابرهای متاثر از غروبِ خورشیدش، از این بالا زیباتر دیده می‌شد. ابرهای سفید و پرحجم، هر یک به شکلی؛ فرشی یک‌پارچه، اما ناصاف و ناهموار را در زیر پای پری و پنی پهن کرده بودند. برخی به شکل کوه‌های کوچک و بزرگ؛ برخی به شکل رمه‌های گوسفند!؛ برخی به شکل بستنی و برخی به شکلِ... .
در...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ برزخ‌های مادرانه | حسینعلی مبینی‌ کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 3 نفر دیگر

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
68
امتیاز واکنش
371
امتیاز
113
سن
42
زمان حضور
11 روز 22 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت سیزدهم:
پنی هم‌چنان با وحشت به پری نگاه می‌کرد که با محو شدنِ تدریجیِ آن مناظرِ زیبا، آرام‌آرام کنارِ پری، تصویر زنی پدیدار می‌شد که با دست بزرگش، گردن پری را گرفته بود و به دخترکی که کنارش راه می‌رفت، می‌گفت:
- دخترِ خوبم؛ باید به نجار بسپارم تا برای عروسک خوشکلت، یک تـ*ـخت‌خواب زیبا هم درست کنه.
پنی که هنوز در شوکی وحشت‌آلود به سر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ برزخ‌های مادرانه | حسینعلی مبینی‌ کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 3 نفر دیگر

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
68
امتیاز واکنش
371
امتیاز
113
سن
42
زمان حضور
11 روز 22 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت چهاردهم:
پس پنی بی‌حوصله، از راهی باریک و خاکی که از پیاده‌رو تا درب خانه، و از لابلای مثل چمن‌کاری‌ها می‌گذشت، رفت تا به درب خانه رسید. درب را باز کرد و وارد شد. پدر هنوز نیامده بود. مادر هم در آشپزخانه؛ فضای کوچکی در سمت راست و درست در پشت راه‌پله‌هائی که به طبقه‌ی بالا می‌رفتند، مشغول تهیه غذا برای شام بود که با دیدن پنی، اخمِ...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ برزخ‌های مادرانه | حسینعلی مبینی‌ کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 3 نفر دیگر

حسینعلی مبینی کشه

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
7/11/23
ارسال ها
68
امتیاز واکنش
371
امتیاز
113
سن
42
زمان حضور
11 روز 22 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت پانزدهم:
پنی که مادر را هم‌دردِ خود می‌دید، دلش برای او سوخت و کمی آرام گرفت. مادر هم که می‌دید با این ترفند موفق شده، حال و هوای پنی را کمی تغییر دهد، حالا باید می‌فهمید که چرا دخترکش ناراحت است. پس ادامه داد:
- ببینم؛ الان اگر بابا بیاد خونه و دخترِ خوشکلش رو این‌جوری ناراحت ببینه و با غصه بره سفر، به نظرت خوبه؟
اما پنی که فکر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ برزخ‌های مادرانه | حسینعلی مبینی‌ کشه کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: YeGaNeH، *NiLOOFaR*، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 3 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا