- عضویت
- 7/11/23
- ارسال ها
- 68
- امتیاز واکنش
- 371
- امتیاز
- 113
- سن
- 42
- زمان حضور
- 11 روز 22 ساعت 31 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت بیست و ششم:
او مردم را در گوشه و کنار خیابانها میدید که مضطرب و نگران، درباره موضوعی صحبت میکنند!
پنی با دیدن این اوضاع، به اضطرابش افزوده شد و سریعتر به سمت اِسکله میدوید. گویی از همه چیز خبر داشت، اما خود نمیدانست که چرا به اسکله میرود. او هر چه به اسکله نزدیکتر میشد، ازدحام مردم را بیشتر از پیش می دید.
او اینقدر رفت...
او مردم را در گوشه و کنار خیابانها میدید که مضطرب و نگران، درباره موضوعی صحبت میکنند!
پنی با دیدن این اوضاع، به اضطرابش افزوده شد و سریعتر به سمت اِسکله میدوید. گویی از همه چیز خبر داشت، اما خود نمیدانست که چرا به اسکله میرود. او هر چه به اسکله نزدیکتر میشد، ازدحام مردم را بیشتر از پیش می دید.
او اینقدر رفت...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ برزخهای مادرانه | حسینعلی مبینی کشه کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com