خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

طنز این رمان را می‌پسندید؟

  • بله

  • خیر


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
در زدند. نسترن با ذوق از جاش بلند شد‌. کیف پولم رو برداشتم و خواستم از جام بلند شم که دست جذبه روی دستم قرار گرفت. با تعجب نگاهش کردم که سرش رو به نشونه‌ی نه تکون داد و خودش بلند شد و بیرون رفت.
ابروهام رو بالا انداختم. یعنی الان خواسته من دست توی جیبم نکنم؟ پسرِ چه جو گیر بوده!
دو نفری غذا به دست وارد شدند. غذا رو با سر و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان تکِ عشق | دختر بازیگوش کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، *ELNAZ* و 18 نفر دیگر

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
درِ لامبورگينی شکلاتی بابا رو باز کردم. ترنم شروع به مسخره بازی کرد:
_جوون، عروسک!
شکلی براش درآوردم و سوار ماشین شدم. ترنم و ترلان با زور سهيلا رو سوار ماشین کردند. از این همه اجبار لبخند غلیظی زدم. سهيلا نميخواست بياد و بیشتر از هرچیزی ساکت بود که با روحیه‌ی من جور در نمی‌آمد پس مجبورش کردیم!
پام رو روی گاز فشار دادم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان تکِ عشق | دختر بازیگوش کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، *ELNAZ* و 17 نفر دیگر

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
پس اسمش امید بود. بالاخره بعد چند روز ما اسم این جذبه رو هم یافتیم. فکر نمی‌کردم چنین اسمی داشته باشه. به قیافه‌ی غول بیابونیش نمی‌اومد!
_آهای کیا!
خرمگس‌های معرکه باز هم من رو از فکرهام بیرون آوردند. بهشون توپیدم:
_چتونه؟
ترنم خندید:
_به گرد غبارهای رفته‌ی یار زل زدی چرا؟ ربع ساعته اونا رفتن!
اوه، چه سوتی عظیمی! به خودم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان تکِ عشق | دختر بازیگوش کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، *ELNAZ* و 17 نفر دیگر

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
به سرعت ماشین افزودم. از دو ماشین دیگر هم سبقت گرفتم.
_ایول ایوله!
ترنم با این حرف ترلان یک صدا داد زد:
_ایول
_کیا کله خره..
_ایول!
_ایول ایوله.
_ایول...
_کیا کی...
با رسیدن به ایستگاه پام رو محکم روی ترمز گذاشتم و ترلان از ترس خفه شد.
_ترلان...
ترلان که از ترس دست و پاش رو گم کرده بود فقط در ماشین رو باز کرد و خودش رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان تکِ عشق | دختر بازیگوش کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، *ELNAZ* و 17 نفر دیگر

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
موهام رو زیر شالم مرتب کرد و دست به کمر لـ*ـب زدم:
_ اولاً به من نگو جوجه بدم مياد. ثانياً چه شرط بندی؟
لبخند محوی روی لـ*ـبش قرار گرفت.
_ این مسابقه رو، اگه تو بردی هر چی گفتی، تاکید می‌کنم؛ هر چی گفتی قبول می‌کنم.
ابروهام بالا پرید:
_خب؟ چیز بدی به نظر نمیاد.
خواستم به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان تکِ عشق | دختر بازیگوش کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، *ELNAZ* و 17 نفر دیگر

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
از من جدا شد و به طرف ماشینش حرکت کرد. قبل از این که بتونه سوار بشه و با جلو بودن ماشینش کار رو برای من سخت کنه سوار ماشینم شدم. یه دنده عقب ریز رفتم و بعد پام رو روی گاز گذاشتم و از ماشینش جلو زدم. لبخند روی لـ*ـباش رو دیدم. سرعتم رو کم کردم تا اون هم سوار شه. این جوری بازی عادلانه بود. با حرکت ماشینش من هم تا می‌تونستم گاز...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان تکِ عشق | دختر بازیگوش کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، *ELNAZ* و 17 نفر دیگر

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
صدای زنگ گوشیم بلند شد. با بدبختی سعی کردم چشم‌هام رو باز کنم اما امکان نداشت. سعی کردم بدون باز کردن چشم‌هام گوشی رو پیدا کنم. صدای گوشیم هر لحظه بیش‌تر روی اعصابم بود.
_مرگ بگیری این قدر زنگ نزن.
بالاخره گوشیم رو ساعت را نگاه کردم. لای چشم‌هام رو باز کردم و به ساعت نگاه کردم. لعنتی، پنج صبح بود! با اخم و فریاد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان تکِ عشق | دختر بازیگوش کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، *ELNAZ* و 17 نفر دیگر

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
چشم‌هام رو باز کردم. خمیازه‌ای کشیدم و به ساعت اتاقم زل زدم‌. ساعت 7 صبح بود. سحر خيز شدم. خودم هم تعجب کردم. چند روزی بود که فقط توی خونه خوابیده بودم و هیچ جا نرفته بودم. عجیب تونسته بودم دخترها رو هم بپیچونم! هنوز هم به حرف‌های بابام فکر کردم. وقتی اون می‌گفت که خواستگارت هيچ عيبی هم نداره یعنی، واقعاً هیچ...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان تکِ عشق | دختر بازیگوش کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، *ELNAZ* و 16 نفر دیگر

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
با رسیدن به هتل بچه‌ها بالاخره ساکت شدند. ماشین رو پارک کردم و وارد شدیم. بدون هیچ توجه و حوصله‌ای روی اولین میز نشستم که داد بچه‌ها بلند شد:
_من میز قبلی خودمون رو می‌خوام.
_مگه بچه‌ای ترلان؟
_همین که گفتم!
_باشه بریم اون جا...
ترنم تازه از ماجرا با خبرم کرد.
_اون جا پره!
اون قدر توی فکر بودم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان تکِ عشق | دختر بازیگوش کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، *ELNAZ* و 16 نفر دیگر

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,620
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
داشتيم می‌رفتيم که یک دفعه دیدم يک بنز شکلاتی جلومون پيچيد. حوصله‌ی مزاحم نداشتم و آدمی‌ هم نبودم که توی رانندگی از کسی کم بیارم. سريع دنده عقب گرفتم و با حرکتی سريع از کنارش رد شدم. اما، بيخيال نشد و هم چنان سپر به سپر، در کنارم می‌اومد. خواستم به داخل ماشینش نگاهی کنم تا ببينم حداقل چند نفرند که اگه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان تکِ عشق | دختر بازیگوش کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، *ELNAZ* و 16 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا