- عضویت
- 31/10/18
- ارسال ها
- 996
- امتیاز واکنش
- 9,620
- امتیاز
- 233
- محل سکونت
- مرز جنون
- زمان حضور
- 10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
_ کيانا...
بی اعتنا به صداش به راهم ادامه دادم. پسر خیلی پرو بود. من حتی نمیذاشتم بابام بهم بگه بالای چشمم ابرو هست.
يه دفعه يکی از پشت بازوم رو گرفت. خواستم از دستش خلاص بشم؛ ولی، آن چنان فشاری داد که ناخواسته برای جلو گيری از فريادم لـ*ـبم رو محکم دندون گرفتم و به ثانيه نکشيد که مزه خون را در دهنم حس کردم...
بی اعتنا به صداش به راهم ادامه دادم. پسر خیلی پرو بود. من حتی نمیذاشتم بابام بهم بگه بالای چشمم ابرو هست.
يه دفعه يکی از پشت بازوم رو گرفت. خواستم از دستش خلاص بشم؛ ولی، آن چنان فشاری داد که ناخواسته برای جلو گيری از فريادم لـ*ـبم رو محکم دندون گرفتم و به ثانيه نکشيد که مزه خون را در دهنم حس کردم...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان تکِ عشق | دختر بازیگوش کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: