خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,446
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
از حرف‌های اسلاگ‌هورن دو نکته می‌توان دریافت که باید زیر ذره‌بین قرار دهیم. نکته‌ی اول این است که برای این‌که بتوان روح را به قطعات کوچک‌تر تقسیم کرد، باید عملی به‌شدت پلید انجام داد. نکته‌ی دوم این است که از این راه به روح آسیب وارد می‌شود و ثبات خود را از دست می‌دهد. این نکته‌ای است که هرماینی نیز پس از خواندن کتاب «رازهای تاریک‌ترین جادو» (Secrets of the Darkest Art) – کتابی که پس از مرگ دامبلدور به همراه یک سری کتاب دیگر درباره‌ی جادوی سیاه از دفترش بازیابی کرده بود – به آن اشاره می‌کند: «هرچی بیشتر درباره‌ی [جان‌پیچ‌ها] خوندم، در نظرم وحشتناک‌تر به نظر رسیدن. و باورش برام سخته که [ولدمورت] تونسته شیش‌تاشون رو بسازه. توی این کتاب هشدار داده شده که جدا کردن بخشی از روحت تا چه حد بقیه‌ی قسمت‌ها رو بی‌ثباث می‌کنه؛ و این فقط درباره‌ی درست کردن یه دونه جان‌پیچه!»‌
اسلاگ‌هورن و کتاب «رازهای تاریک‌ترین جادو» به‌وضوح به این اشاره می‌کنند که تقسیم کردن روح به آن آسیب می‌زند، ولی به این اشاره نمی‌شود که آسیب به روح چگونه تاثیرش را روی شخص نشان می‌دهد. به‌هرحال، در طول داستان به نظر نمی‌رسد که قابلیت‌های ذهنی یا جادویی ولدمورت ضعیف‌تر شده باشند.


‹ مفهوم روح در مجموعه‌ی هری پاتر؛ جان‌پیچ‌ها، دیوانه‌سازها و اشباح (تحلیل فلسفی هری پاتر) ›

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,446
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
در واقع، دامبلدور به هری هشدار می‌دهد: «هیچ‌وقت فراموش نکن؛ با این‌که شاید روحش به‌طور بازگشت‌ناپذیری آسیب دیده باشه، ولی مغز و قدرت‌های جادوییش هیچ آسیبی ندیدن. برای کشتن جادوگری مثل ولدمورت، حتی بدون جان‌پیچ‌هاش، قدرت و مهارت فوق‌العاده زیادی لازمه.»

این بیانیه دیدگاه دکارتی –دیدگاهی که روح را منشأ تمام افکار متعالی می‌داند – به‌کل رد می‌کند. اگر در دنیای دکارت روح شخص به‌شدت آسیب ببیند، افکار، مهارت‌ها و قدرت‌های جادویی او نیز آسیب خواهند دید، ولی ولدمورت از این لحاظ هیچ آسیبی ندیده است. غیر از این، با وجود این‌که روح ولدمورت آسیب دیده، حواس پنج‌گانه‌ی او نیز دست‌نخورده باقی مانده‌اند، بنابراین دیدگاه «روح به‌عنوان منشأ هوشمندی» نیز رد می‌شود.
بنابراین نزدیک‌ترین دیدگاه رولینگ نسبت به روح دیدگاه عامیانه (یا سانتی‌مانتال) است؛ دیدگاهی که روح را به انسانیت ما، به قابلیت ما در عشق ورزیدن و وجدان اخلاقی ما نسبت می‌دهد. با توجه به این‌که برای تقسیم کردن و‌ متعاقباً آسیب زدن به روح باید عمل شنیع قتل را انجام داد، این نسبت به‌وضوح مورد اشاره قرار می‌گیرد. اگر روح به انسانیت و خوبی ما وابسته باشد، بنابراین منطق شاعرانه حکم می‌کند که روح ما به‌خاطر انجام دادن عمل شنیع قتل آسیب ببیند. آن چیزی که ولدمورت پس از آسیب زدن به روحش از دست داد نه قابلیت‌های متعالی ذهنش، بلکه انسانیتش بود. دامبلدور به هری می‌گوید:
بین مردم این باور وجود دارد که هرچه روح یک نفر تاریک‌تر و چرک‌تر باشد، ظاهرش زشت‌تر می‌شود. در دنیای هری پاتر حد نهایت این باور به تصویر کشیده می‌شود. تام ریدل در جوانی مردی خوش‌قیافه و کاریزماتیک بود که قابلیت بالایی در جذب دیگران به خود داشت، ولی با چندپاره کردن روح خود او تبدیل به موجودی کریه‌المنظر شد که تنها راهش برای تاثیرگذاری روی دیگران ایجاد ترس و قدرت‌نمایی بود.


‹ مفهوم روح در مجموعه‌ی هری پاتر؛ جان‌پیچ‌ها، دیوانه‌سازها و اشباح (تحلیل فلسفی هری پاتر) ›

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,446
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
«طی گذر سال‌ها انسانیت لرد ولدمورت کمتر شده و در نظر من تغییراتش رو فقط با یه دلیل می‌شه توضیح داد و اون هم اینه که روحش اونقدر آسیب دیده که از محدوده‌ی «پلیدی معمول» فراتر رفته.»
تام ریدل جوان و خوش‌تیپ پس از پاره‌پاره کردن روحش و درست کردن جان‌پیچ‌ها دچار تغییر ظاهری شدیدی می‌شود. تعداد کمی از انسان‌ها هستند که با افزایش سن ظاهرشان بهتر شود، ولی برای ریدل/ولدمورت این تغییر بسیار شدید است. در جام آتش، وقتی ولدمورت بدنش را به‌طور کامل در گورستان بازیابی می‌کند، این‌گونه توصیف می‌شود: «سفیدتر از جمجمه، با چشم‌های عریض، خروشان و سرخ و دماغی به پهنی دماغ مار که سوراخ‌های آن دو شکاف باریک بود.

تغییر ظاهری ولدمورت استعاره‌ی رولینگ برای توصیف تغییری بود که ولدمورت داشت به‌طور عمقی در سطح احساسی و اخلاقی تجربه می‌کرد. البته تام ریدل از دوران کودکی که در یتیم‌خانه بود، شخصیت تاریکی داشت و هیچ مدرکی مبنی بر این‌که او در زندگی‌اش کسی را عمیقاً دوست داشت وجود ندارد، ولی در دوران جوانی‌اش در هاگوارتز حداقل از قابلیت جذب افراد برخوردار بود. بین هم‌دوره‌ای‌هایش و حتی بین سال‌بالایی‌ها به او به چشم رهبر نگاه می‌شد و او از راه شخصیتش و نه ایجاد ترس توانست این حس را در اطرافیانش ایجاد کند. او موفق شد پروفسور اسلاگ‌هورن را به خود جذب کند، شخصی که پیش‌بینی کرد او روزی وزیر جادو شود و اسلاگ‌هورن را متقاعد کرد با او درباره‌ی جان‌پیچ‌ها حرف بزند،


‹ مفهوم روح در مجموعه‌ی هری پاتر؛ جان‌پیچ‌ها، دیوانه‌سازها و اشباح (تحلیل فلسفی هری پاتر) ›

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,446
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
موضوعی که صحبت کردن درباره‌ی آن در هاگوارتز قدغن شده بود. وقتی ریدل در قالب لرد ولدمورت حکومت وحشتش را آغاز می‌کند، همه‌ی نشانه‌ها حاکی از این است که مرگ‌خوارها (Death Eaters) به جای تعلق خاطر، از روی ترس او را دنبال می‌کنند. حتی بلاتریکس لسترنج (Bellatrix Lestrange)، وفادارترین پیروی ولدمورت تا آخر، بیشتر بنده‌ی قدرت اوست تا جذابیت او. به نظر می‌رسد جذابیت (یا Charm) ریدل، که انسانی‌ترین ویژگی او بود، پس از تقسیم شدن روحش به هفت قسمت (اگر هری را به‌عنوان جان‌پیچ هفتم حساب کنیم، هشت قسمت)، به‌طور کامل از بین رفت.


‹ مفهوم روح در مجموعه‌ی هری پاتر؛ جان‌پیچ‌ها، دیوانه‌سازها و اشباح (تحلیل فلسفی هری پاتر) ›

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,446
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
شاید ولدمورت می‌توانست روح آسیب‌دیده‌اش را درمان کند، ولی نه با استفاده از معجون یا طلسم جادویی (نه حتی با ابرچوب‌دستی (Elder Wand)). طبق آنچه در کتاب رازهای تاریک‌ترین جادو آمده است، روح تقسیم‌شده از راه پشیمانی قابل‌درمان است. همان‌طور که هرماینی می‌گوید: «باید کاری رو که کردی با عمق وجودت حس کنی.» در هیچ‌یک از دیدگاه‌های مربوط به روح، هیچ دلیلی ندارد تا حسی خاص مثل حس پشیمانی تاثیر خاصی روی روح داشته باشد. ولی طبق دیدگاه عامیانه، روح با احساسات عمیق و وجدان اخلاقی ما ارتباط نزدیکی دارد. هرگاه که کاری پلید انجام می‌دهیم، خوش‌طینتی و انسانیت ما آسیب می‌بیند، ولی اگر از ته دل احساس پشیمانی کنیم، می‌توانیم خوبی و انسانیت از دست‌رفته را بازیابی کنیم. در نقطه‌ی اوج داستان، هری به ولدمورت می‌گوید که «مرد باشد» و احساس پشیمانی کند. ولی با توجه به این‌که ولدمورت از محدوده «پلیدی معمول» فراتر رفته، هیچ تمایلی برای احساس پیشمانی کردن ندارد. در نهایت، او به سمت هری طلسم کشنده را پرتاب می‌کند، ولی طلسم او به طلسم اکسپلیارموس (Expelliarmus) هری که از ابرچوب‌دستی بیرون آمده برخورد می‌کند، به سمت خودش برمی‌گردد و در نهایت ولدمورت با طلسم خودش می‌میرد.


‹ مفهوم روح در مجموعه‌ی هری پاتر؛ جان‌پیچ‌ها، دیوانه‌سازها و اشباح (تحلیل فلسفی هری پاتر) ›

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,446
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
تصویری از جان‌پیچ‌های ولدمورت. هری قرار نبود در این فهرست باشد و در نهایت نقشه‌ی ولدمورت را خراب کرد. درسی که از این داستان یاد می‌گیریم این است که هیچ‌وقت بخشی از روح خود را در بدن شخصی دیگر جا نگذارید.

آیا دیدگاه رولینگ با عقل جور است؟
اگر فرض را بر این بگیریم که رولینگ از دیدگاه عامیانه درباره‌ی روح استفاده کرده است، تغییری جالب در آن ایجاد کرده است. دیدگاه عامیانه نظریه‌ای فلسفی نیست که متخصصان الهیات و فیلسوف‌ها آن را توسعه داده باشند، بلکه صرفاً چکیده‌ای از کاربردهای مختلف واژه‌ی روح است. استفاده‌های عامیانه از این واژه ممکن است جنبه‌ی استعاری داشته باشند و لزوماً این معنا را منتقل نمی‌کنند که موجودی غیرمادی و مستقل از کالبد فیزیکی وجود دارد که پیوندهای عاطفی عمیق و وجدان اخلاقی ما به آن وابسته است. ولی در دنیای هری پاتر، رولینگ دیدگاهی متافیزیک نیز درباره‌ی روح مطرح می‌کند: این‌که روح مستقل از بدن وجود دارد، حوادث و سوانح فیزیکی به آن آسیب وارد نمی‌کنند و پس از نابودی بدن به وجود خود ادامه می‌دهد. به‌عبارت دیگر، رولینگ تصویر متافیزیکی‌ای را که معمولاً به دیدگاه‌های فلسفی‌تر درباره‌ی روح نسبت داده می‌شود (خصوصاً دیدگاه دکارتی و دیدگاه روح به‌عنوان منشأ هوشمندی) با تصویری که دیدگاه عامیانه ترسیم کرده ترکیب کرده است.


‹ مفهوم روح در مجموعه‌ی هری پاتر؛ جان‌پیچ‌ها، دیوانه‌سازها و اشباح (تحلیل فلسفی هری پاتر) ›

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,446
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
سوال اینجاست که آیا رولینگ نظریه‌ای را درباره‌ی روح مطرح کرده که احتمال بالایی برای درست بودن داشته باشد؟ احتمالاً خیر، ولی موارد زیادی برای بحث وجود دارد. اولاً بسیاری از فیلسوف‌ها و دانشمندان بر این باورند که هیچ مدرکی دال بر حقیقت داشتن روح (یا هر عامل غیرمادی دیگری) وجود ندارد که ساز و کار بدن یا ذهن انسان را شرح دهد؛ البته ممکن است روزی به چنین مدرکی دست پیدا کنیم. اگر روزی عصب‌شناسان فعل و انفعالاتی را در مغز انسان مشاهده کنند که هیچ علت فیزیکی قابل‌مشاهده‌ای نداشته باشد، این حداقل نشانه‌ای از احتمال وجود علتی غیرمادی خواهد بود. ولی تا به امروز چنین فعل و انفعالاتی مشاهده نشده است.

غیر از این، قرن‌هاست که فیلسوف‌ها به این مسئله اشاره کرده‌اند که برای روحی غیرمادی، برقراری هرگونه ارتباطی با بدنی کاملاً مادی بسیار سخت است. اگر روح از ماده ساخته نشده باشد و هیچ‌گونه جنبه‌ی فیزیکی نداشته باشد،


‹ مفهوم روح در مجموعه‌ی هری پاتر؛ جان‌پیچ‌ها، دیوانه‌سازها و اشباح (تحلیل فلسفی هری پاتر) ›

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,446
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
نمی‌توان توضیح داد که چطور ممکن است باعث شود بدن انسان حرکت کند یا اتفاقات دنیای مادی روی آن اثر بگذارد. این نوع دوگانگی ذهن و بدن فراتر از هر چیزی خواهد بود که تاکنون تجربه‌اش را داشته‌ایم. این دوگانگی غیرمنسجم نیست و این امکان وجود دارد که صحت داشته باشد، ولی برای اثبات درستی آن با موانع زیادی روبرو هستیم.

در نهایت، ترکیب دیدگاه متافیزیکی دور از تصور با دیدگاه عامیانه درباره‌ی روح احتمالاً به جای راحت‌تر کردن مسئله آن را بغرنج‌تر می‌کند. یکی از چالش‌هایی که این دیدگاه پیش روی ما می‌گذارد این است که بعید است وجود ما بخش غیرمادی‌ای داشته باشد که فقط احساسات عمیق و اخلاقیات ما از آن سرچشمه می‌گیرد، ولی بقیه‌ی توانایی‌های روانی ما تاثیری روی آن ندارند.
شاید در نظر ما این ویژگی‌ها به هم مربوط به نظر می‌رسند، چون بیشتر از هر ویژگی دیگری ما را انسانی جلوه می‌دهند، ولی از نگاه روان‌شناسی، احساسات عمیق و اخلاقیات جنبه‌ی خاصی ندارند که باعث بشود از کارکردهای روانی دیگر متفاوت به نظر برسند. بنابراین نیازی نیست تا برای توضیح آن‌ها به پدیده‌ای غیر از خود مغز انسان رجوع کنیم. همچنین همان‌طور که اشاره شد، در خود داستان هری پاتر هم گاهی روح پس از مرگ در زمین باقی می‌ماند، آن هم در حالی‌که تا حدی از قدرت و حضور فیزیکی برخوردار است. این قدرت و حضور فیزیکی به این بستگی دارد که آیا روح به‌عنوان شبح در دنیا ظاهر شده، یا به‌عنوان موجودی که سنگ


‹ مفهوم روح در مجموعه‌ی هری پاتر؛ جان‌پیچ‌ها، دیوانه‌سازها و اشباح (تحلیل فلسفی هری پاتر) ›

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,446
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 32 دقیقه
نویسنده این موضوع
رستاخیز احیایش کرده، یا این‌که صرفاً روحی خشک‌وخالی است که جان‌پیچ از نابودی کامل نجاتش داده است. همان‌طور که گفته شد، توضیح این‌که روحی غیرمادی چگونه می‌تواند با دنیای فیزیکی ارتباط برقرار کند سخت است، ولی سخت‌تر از آن توضیح این است که چرا بسته به این‌که کدام طلسم جادویی در حال استفاده شدن است، روح قابلیت‌های فیزیکی متفاوتی خواهد داشت.

البته اشاره به دور از تصور بودن تصویر متافیزیکی‌ای که رولینگ به تصویر می‌کشد به معنای انتقاد از اثر او نیست. به‌هرحال، وجود ساحره‌ها، جادوگران و جادو در دنیای واقعی نیز همه دور از تصور هستند. غیر از این، تصور رولینگ از روح باعث می‌شود آنچه را که به آن اهمیت می‌دهیم، یا آنچه امیدواریم به آن اهمیت بدهیم، در نظرمان برجسته جلوه کند. از همه مهم‌تر، روح، جان‌پیچ‌ها، دیوانه‌سازها و جادو همه عناصری مناسب برای تعریف کردن داستانی فوق‌العاده هستند. همین دلیل به‌تنهایی کافی است.
منبع: The Ultimate Harry Potter and Philosophy: Hogwarts for Muggles


‹ مفهوم روح در مجموعه‌ی هری پاتر؛ جان‌پیچ‌ها، دیوانه‌سازها و اشباح (تحلیل فلسفی هری پاتر) ›

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا