خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,469
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 4 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
روح‌ها نقش مهمی در مجموعه‌ی هری پاتر دارند. در قسمت‌هایی مختلف از هفت‌گانه، هری، سیریوس بلک (Sirius Black) و دادلی درسلی (Dudley Dursely) هرکدام در یک قدمی مکیده شدن روح‌شان از جانب یک دیوانه‌ساز (Demntor) قرار می‌گیرند؛ بارتی کراوچ جونیور (Barty Crouch Jr.) در حدی خوش‌شانس نیست که بتواند از این سرنوشت شوم فرار کند. غیر از این، لرد ولدمورت شش جان‌پیچ (Horcrux) به وجود می‌آورد و به‌طور تصادفی هری را به جان‌پیچ هفتم تبدیل می‌کند و بدین ترتیب روح خود را به هشت قسمت تبدیل می‌کند. برای این‌که ولدمورت بمیرد، هر ۸ قسمت روح او باید نابود شوند.
سوال اینجاست که روح (Soul) چیست؟ در دنیای هری، انسان‌ها روح دارند و روح‌شان پس از مرگ بدن‌شان به وجود خود ادامه می‌دهد. طی گذر قرن‌ها، فیلسوف‌ها و متخصصان الهیات درباره‌ی روح بحث کرده‌اند و تفسیرهای مختلفی از آن ارائه داده‌اند.


‹ مفهوم روح در مجموعه‌ی هری پاتر؛ جان‌پیچ‌ها، دیوانه‌سازها و اشباح (تحلیل فلسفی هری پاتر) ›

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,469
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 4 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
در این مطلب، در ابتدا به دیدگاه‌های مختلف درباره‌ی مفهوم روح می‌پردازیم و سپس به این سوال می‌پردازیم که روح‌ها در کتاب‌های جی.کی. رولینگ چه کارکردی دارند و این‌که آیا تصور رولینگ از روح باورپذیر است یا نه

فرضیه‌های فلسفی از مفهوم روح
با این‌که تعداد فرضیه‌های موجود درباره‌ی روح بسیار زیاد است، ما اینجا روی پنج فرضیه‌ی فلسفی معروف‌تر تمرکز می‌کنیم:
روح به‌عنوان منشأ حیات
در نظر برخی از فیلسوف‌های یونان باستان، روح خود زندگی است. طبق این نظر، تفاوت اساسی بین موجودات زنده و غیرزنده این است که موجودات زنده روح دارند و موجودات غیرزنده ندارند. با این حال، با وجود این‌که حیوانات و حتی گیاهان نیز به‌نوعی زنده هستند، این بدین معناست که حیوانات و گیاهان نیز روح دارند. طبق این نظر حتی جهنده‌ی دم‌انفجاری (Blast-Ended Skrewts) و علف آبشش‌زا (Gillyweed) نیز روح دارند. این روزها این دیدگاه چندان بین عموم مردم پذیرفته‌شده نیست.


‹ مفهوم روح در مجموعه‌ی هری پاتر؛ جان‌پیچ‌ها، دیوانه‌سازها و اشباح (تحلیل فلسفی هری پاتر) ›

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,469
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 4 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
روح به‌عنوان منشأ هوشمندی
طبق فرضیه‌ی دوم، روح چیزی است که به موجود «هوشمندی» (Sentience) می‌بخشد. به‌لطف هوشمندی موجودات می‌توانند لـ*ـذت و درد را تجربه کنند و درکی از دنیای اطرافشان داشته باشد. اگر موجودی از محیط اطرافش آگاهی داشته باشد، آن موجود از قابلیت «حس کردن» و «تجربه کردن» برخوردار است. طبق فرضیه‌ی هوشمندی، منشأ هوشمندی و افکار بلندمرتبه روح است. طبق این فرضیه، گیاهان از آگاهی هوشمندانه برخوردار نیستند و بنابراین روح ندارند. (البته در دنیای هری پاتر، بعضی از گیاهان جادویی مثل بید کتک‌زن (Whomping Willow) درک مستقیمی از دنیای اطراف‌شان دارند و در نتیجه روح دارند.)
دیدگاه دکارتی
دیدگاه سوم درباره‌ی روح تعداد موجودات دارای روح را محدودتر در نظر می‌گیرد. طبق این نظریه، که معمولاً به رنه دکارت (۱۶۵۰-۱۵۹۶)، فیلسوف فرانسوی، نسبت داده می‌شود،


‹ مفهوم روح در مجموعه‌ی هری پاتر؛ جان‌پیچ‌ها، دیوانه‌سازها و اشباح (تحلیل فلسفی هری پاتر) ›

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,469
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 4 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
منشأ احساسات و آگاهی روح نیست. در نظر دکارت این ویژگی‌های ذهنی را می‌توان با دلایل کاملاً مادی توضیح داد. با این حال، او بر این باور بود که دلایل مادی نمی‌توانند قابلیت ما در استفاده از زبان و شکل دادن افکار پیچیده را توضیح دهند. برای توضیح دادن این پدیده‌ها، به مفهوم روح نیاز داریم. بنابراین در نظر دکارت قابلیت‌های ذهنی متعالی ما مثل باورها، خواسته‌ها و خصوصاً قابلیت ما در استفاده از زبان از روح سرچشمه می‌گیرند.
یکی از نتایج برگرفته از دیدگاه دکارت این است که موجودات غیرانسان روح ندارند، حداقل اگر این حیوانات از قابلیت استفاده از زبان و تفکر در سطح متعالی برخوردار نباشند. دکارت این نتیجه را پذیرفته بود و خودش هم بر این باور بود که موجودات غیرانسان کاملاً بی‌روح هستند. در دنیای هری پاتر ممکن است بعضی از موجودات جادویی برای این دیدگاه چالش ایجاد کنند. به‌عنوان مثال، در این دنیا جغدها می‌توانند زبان انسان را بفهمند، ولی خودشان نمی‌توانند حرف بزنند و حیوانات خانگی مثل کروکشنکس (Crookshanks) از گربه‌های معمولی به‌مراتب باهوش‌ترند.


‹ مفهوم روح در مجموعه‌ی هری پاتر؛ جان‌پیچ‌ها، دیوانه‌سازها و اشباح (تحلیل فلسفی هری پاتر) ›

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,469
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 4 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
طبق فرضیه‌های منشأ حیات، منشأ هوشمندی و دکارتی، روح به‌عنوان پدیده‌ای غیرمادی در نظر گرفته می‌شود، چیزی که از ماده به وجود نیامده، ولی به‌نحوی با کالبد مادی/فیزیکی هر شخص ارتباط دارد. اگر روح واقعاً چنین ماهیتی داشته باشد، در نتیجه امکانش وجود دارد که پس از مرگ کالبد فیزیکی شخص به وجود خود ادامه دهد. با این حال، اگر فرض را بر این بگیریم که روح چیزی است که مستقل از مغز و بدن وجود دارد، بسیاری از فیلسوف‌ها و دانشمندان وجود آن را رد خواهند کرد. برای همین می‌رسیم به چهارمین فرضیه: فرضیه‌ی مادی‌گرایانه.
دیدگاه مادی‌گرایانه
مادی‌گرایان بر این باورند که در دنیا چیزی جز ماده و نیروهای فیزیکی وجود ندارند. همه‌ی قابلیت های ذهنی، من‌جمله قابلیت استفاده از زبان و احساسات، بخشی از فعل‌وانفعالات فیزیکی مغز هستند و هیچ پدیده‌ای فراتر از مغز وجود ندارد. لازم به ذکر نیست که طبق دیدگاه مادی، زندگی پس از مرگ نیز وجود ندارد. پس از مرگ بدن، فرآیندهایی که باعث تمدید حیات ذهنی و احساسی ما می‌شوند از کار می‌افتند و وجودیت ما در هر شکلی به پایان می‌رسد.


‹ مفهوم روح در مجموعه‌ی هری پاتر؛ جان‌پیچ‌ها، دیوانه‌سازها و اشباح (تحلیل فلسفی هری پاتر) ›

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,469
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 4 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
دیدگاه عامیانه (یا سانتی‌مانتال)
در گفتگوی روزمره، واژه‌ی «روح» به شکلی استفاده می‌شود که به‌طور کامل با هیچ‌کدام از دیدگاه‌های انتزاعی اشاره‌شده همسو نیست. در یکی از ترانه‌های هوگی کارمایکل (Hoagy Carmichael)، ترانه‌نویس آمریکایی، آمده است: «[از اعماق] قلب و روح، من عاشق تو شدم/[از اعماق] قلب و روح، مثل یه احمق، دیوانه‌وار.»

یکی دیگر از کاربردهای عامیانه‌ی آن واژه‌ی Soulmate یا نیمه‌ی گمشده است، یعنی کسی که قرار است ما را کامل کند. گاهی در توصیف بعضی آدم‌ها می‌گوییم روح پاک و لطیفی دارد. ممکن است در توصیف موسیقی و هنر بگوییم «باروح» یا «بی‌روح» است.

(پاورقی: در ابتدا ایده‌ی Soulmate با تصوری که امروزه ازش داریم متفاوت داریم. طبق آنچه در بعضی اساطیر گفته می‌شود، روح‌های ما به دو نیم تقسیم شدند و پیدا کردن Soulmate به به معنای پیدا کردن نیمه‌ی گمشده‌یمان است. ولی در کاربرد روزمره‌یمان از این واژه تصویری تا این حد متافیزیکی مدنظر نیست.)


‹ مفهوم روح در مجموعه‌ی هری پاتر؛ جان‌پیچ‌ها، دیوانه‌سازها و اشباح (تحلیل فلسفی هری پاتر) ›

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,469
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 4 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
کاربردهای عامیانه و روزمره از واژه‌ی «روح» را نباید به هیچ‌کدام از دیدگاه‌های متافیزیکی و فلسفی نسبت داد. منظور این است که این کاربردها به هیچ‌یک از دیدگاه‌هایی که روح را پدیده‌ای واقعی می‌پندارند که مستقل از کالبد فیزیکی وجود دارد، قابل نسبت داده شدن نیستند. مثلاً اگر بگوییم: «برخلاف کارهای بعدی‌اش، نقاشی‌های اولیه‌ی هنرمند بی‌روح بودند»، منظورمان این نیست که هنرمند قبلاً فاقد روح غیرمادی بود و بعداً به‌نحوی آن را به دست آورد و به کارهایش تزریق کرد. منظور از این جمله این است که کارهای اولیه‌ی هنرمند کسل‌کننده یا فاقد عمق

احساسی بودند. مثلاً اگر من نوعی بگویم که فلانی را قلباً و روحاً دوست دارم، یا این‌که فلانی Soulmate من است، دارم عمق احساسی پیوند و رابـ*ـطه‌یمان را توصیف می‌کنم. اگر بگوییم که کسی روحش را پیش کسی بی پوشش کرده (To Bare One’s Soul)، منظورمان این است که نقاب اجتماعی سطحی‌اش را پیش او درآورده و به او اجازه داده که ببیند واقعاً چه چیزهایی برایش اهمیت دارند. کاربردهای عامیانه‌ی واژه‌ی روح اساساً روش‌های استعاری برای صحبت کردن درباره‌ی چیزهایی هستند که انسانیت ما بهشان بستگی دارد و به زندگی غنا می‌بخشند:


‹ مفهوم روح در مجموعه‌ی هری پاتر؛ جان‌پیچ‌ها، دیوانه‌سازها و اشباح (تحلیل فلسفی هری پاتر) ›

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,469
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 4 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
چیزهایی مثل احساسات عمیق، توانایی ما برای عشق ورزیدن، وجدان اخلاقی. اگر نزد فیلسوفی مادی‌گرا واژه‌ی روح را به معنای عامیانه‌اش به کار ببرید، او نیازی نمی‌بیند که حرف شما را تصحیح کند یا مثلاً ترانه‌ی هوگی کارمایکل را به‌شکلی بازنویسی کند که به رساله‌ای درباره‌ی کارکرد مغز تبدیل شود («وقتی عصب‌های رشته‌ی C جرقه زدن، من عاشق تو شدم…»)
حال که این دیدگاه‌های متفاوت را شرح دادیم، آماده‌ایم تا روی هری پاتر تمرکز کنیم و به جایگاه روح در داستان بپردازیم. در ادامه به این نتیجه خواهیم رسید که چرا تصویری که رولینگ از روح به تصویر می‌کشد، ترکیب جالبی از همه‌ی این دیدگاه‌هاست. از بعضی لحاظ، به نظر می‌رسد که تصور او از روح نزدیک‌ترین شباهت را به دیدگاه عامیانه دارد، ولی او این دیدگاه را با نگرشی متافیزیک ترکیب می‌کند که شامل جنبه‌هایی از دیدگاه‌های دکارتی و روح به‌عنوان منشأ هوشمندی نیز می‌شود.


‹ مفهوم روح در مجموعه‌ی هری پاتر؛ جان‌پیچ‌ها، دیوانه‌سازها و اشباح (تحلیل فلسفی هری پاتر) ›

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,469
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 4 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
اشباح و «راهی شدن»
در دنیای امروز، دیدگاه مادی‌گرایانه، دیدگاه رایج بین فیلسوف‌ها و دانشمندان است. ولی در دنیای هری پاتر مادی‌گرایی دیدگاهی بی‌معنی است، چون در این دنیا روح‌ها پس از مرگ بدن به وجود خود ادامه می‌دهند. در ادامه توضیح هرماینی گرنجر (Hermione Granger) از مفهوم روح آورده شده است:

هرماینی گفت: «رون، اگه من الان یه شمشیر بردارم و تو بدنت فرو کنم، اصلاً به روحت آسیب نمی‌زنم.»

رون گفت: «اوف، خیالم راحت شد.» هری خندید.

هرماینی گفت: «خیالت باید هم راحت بشه! ولی منظورم اینه که هر بلایی سر بدنت بیاد، روحت بدون این‌که یه خراش روش بیفته زنده می‌مونه.»

از این گفتگو می‌توانیم مطمئن باشیم که در دنیای رولینگ روح پس از نابودی بدن باقی می‌ماند. از مسئله‌ی زنده ماندن که بگذریم، به‌طور دقیق مشخص نیست که پس از مرگ فرد، چه به سر روح او می‌آید. در محفل ققنوس (Order of the Phoenix)، در اتاقی در وزارت جادو که در آن سیریوس می‌میرد، گذرگاهی به نام پرده (Veil) وجود دارد. هم هری و هم لونا لاوگود (Luna Lovegood) از آن سوی پرده صداهایی می‌شنوند. تفسیر لونا این است که فرای پرده افراد مرده وجود دارند و ما دوباره آن‌ها را ملاقات خواهیم کرد.


‹ مفهوم روح در مجموعه‌ی هری پاتر؛ جان‌پیچ‌ها، دیوانه‌سازها و اشباح (تحلیل فلسفی هری پاتر) ›

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-

ZaHRa

سرپرست بخش جهانی دیگر
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
ویراستار انجمن
  
عضویت
12/5/21
ارسال ها
1,726
امتیاز واکنش
20,469
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
83 روز 4 ساعت 5 دقیقه
نویسنده این موضوع
بعداً نیک تقریباً بی‌سر (Nearly Headless Nick) به هری می‌گوید که سیریوسی که اخیراً کشته شده، «راهی خواهد شد»، ولی سرنخ دیگری درباره‌ی مسئله در اختیار هری قرار نمی‌دهد. البته نیک یک شبح است و به هری توضیح می‌دهد که جادوگران می‌توانند با فرو رفتن در جلد شبحی به شکل خود گذشته‌یشان، از «راهی شدن» خود جلوگیری کنند. او می‌گوید که جادوگران کمی این راه را انتخاب می‌کنند و احتمالاً درک چرایی این مسئله چندان سخت نیست. نیک به‌نوعی با تقلید از بدنی که می‌تواند ببیند و دیده شود، بشنود و شنیده شود، به زندگی ادامه می‌دهد، ولی بدن تقلیدی او می‌تواند از دیوارها رد شود و اثر فیزیکی ناچیزی در دنیای مادی دارد. مثلاً در طول داستان اشاره می‌شود اشخاصی که از میان شبح‌ها رد می‌شوند، حس سرما پیدا می‌کنند و میرتل گریان (Moaning Myrtle) نیز به‌نحوی موفق می‌شود در توالت باعث پاشیده شدن آب شود، ولی فراتر از مثال‌های این‌چنینی، به نظر می‌رسد که آن‌ها جنبه‌ی فیزیکی ندارند. اگر ولدمورت می‌خواست، می‌توانست در قالب یک شبح به جاودانگی برسد، ولی این شکل از جاودانگی فاقد ارتباط فیزیکی و از آن مهم‌تر (حداقل برای ولدمورت)، قدرت است.


‹ مفهوم روح در مجموعه‌ی هری پاتر؛ جان‌پیچ‌ها، دیوانه‌سازها و اشباح (تحلیل فلسفی هری پاتر) ›

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا