نویسنده این موضوع
#پارت379
دستان عرق کردهام را محکم در یکدیگر جفت کرده و قلبم با ریتم تند میزند. نگاهم را حتی نیم سانت نیز بالا نیاورده و تمام آن ده دقیقهای که بر روی آن مبل کرمی نشستهام، نگاهم به قالی زیر پایم است. آنها از هر دری حرف میزنند و من از استرس و اضطراب فقط عرق میریزم. اردلان کنارم نشسته و تمام مدت با حرفهایش...
دستان عرق کردهام را محکم در یکدیگر جفت کرده و قلبم با ریتم تند میزند. نگاهم را حتی نیم سانت نیز بالا نیاورده و تمام آن ده دقیقهای که بر روی آن مبل کرمی نشستهام، نگاهم به قالی زیر پایم است. آنها از هر دری حرف میزنند و من از استرس و اضطراب فقط عرق میریزم. اردلان کنارم نشسته و تمام مدت با حرفهایش...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com