سه دختر حوا | الیف شافاک

MaRjAn · 11/2/24

همیشه مجذوب کسانی می‌شد که در گذشته، سختی‌های زیادی کشیده بودند، آن کسانی که می‌شد اندوه را از چهره‌شان دید و پی برد که روح‌شان در عذاب است. پری حاضر بود تمام زمانش را با عشق و تعهدی وصف‌ناپذیر، صرف این آشنایان و دوستان گلچین‌شده کند. اگر از کسی خوشش نمی‌آمد، که اکثریت اطرافیانش هم همین طور بودند، سعی می‌کرد از او دوری بجوید و حتی ممکن بود حس انزجار پیدا کند. او وقتی در این شرایط قرار می‌گرفت و گرفتار حرف‌های تکراری می‌شد، فقط دلش می‌خواست فرار کند.
منبع: طاقچه

MaRjAn · 11/2/24

اگر صرفاً به آثار نویسندگان هم‌عقیدهٔ خود معطوف شوید، چیزی بر دانش‌تان افزوده نخواهد شد.
منبع: طاقچه

MaRjAn · 11/2/24

شک، یه سعادته. ما اون رو گرامی می‌شماریم.
منبع: طاقچه

MaRjAn · 11/2/24

من یه قانون طلایی دارم. به تو هم پیشنهاد می‌کنی پیش خودت داشته باشیش. تا وقتی با چشمات ندیدی و با گوشات نشنیدی، با دستات لمس نکردی و وقتی می‌بینی چیزی با عقل آمیزاد جور درنمیاد، اصلاً باورش نکن.
منبع: طاقچه

MaRjAn · 11/2/24

«توی کشوری که دموکراسی باشه، وقتی مس.ت کنی، با خودت می‌گی چه بلایی سر معشـ*ـوقه‌ام اومد. اما اگه تو یه کشوری مس.ت کنی که دموکراسی نداره، با گریه می‌گی سر کشور خوبم چه بلایی آوردن؟»
منبع: طاقچه

MaRjAn · 11/2/24

اگر نامت را اشتباه صدا بزنند می‌آیی؟ سال‌ها گریستم چون او را در آ*غو*شم نداشتم یک شب، رازی به من گفته شد شاید آن نفری که خدا خطابش می‌کنی واقعاً او نیست و تنها یک نام مستعار است قرن هشتم، عراق: ربیع، اولین زن قدیس
منبع: طاقچه

MaRjAn · 11/2/24

«من خیلی عاشقت بودم. وقتی عاشق یکی هستی، اون معشـ*ـوقه رو تا مرز خدا بودن، واسهٔ خودت بالا می‌بری. اون موقعی هم که می‌بینی نمی‌تونی بهش برسی، هرچی که از خدا واسهٔ خودت ساختی، از بین می‌بری. عشق خیلی به ایمان‌داشتن شباهت داره. توی هر دوتاشون، وقتی بیش از حد غوطه‌ور بشی، دیگه چشم‌وگوشت بسته میشه و حرف‌هایی می‌زنی و کارایی می‌کنه که می‌تونه حکم نابودیت رو امضاء کنه. اگه دوست داشتن از حد خودش بگذره، می‌تونه آسیب‌های زیادی بهت بزنه. وقتی این شرایط پیش بیاد، مطمئن باش خدایی که واسه خودمون ساختیم، میشه فرشتهٔ عذاب‌مون.»
منبع: طاقچه

MaRjAn · 11/2/24

او واقعاً گیر کرده بود بین خدایی که مادرش با ترس و تواضع صدایش می‌زد، و همان خدایی که پدرش از او بابت بی‌توجهی‌هایش گله‌مند بود.
منبع: طاقچه

MaRjAn · 11/2/24

خیلی سخت است که یک رابـ*ـطهٔ معمولی با کسی داشته باشی که قبلاً عاشقش بودی،
منبع: طاقچه

MaRjAn · 11/2/24

«حالا می‌خوای بدونی چرا خیلی با بهشت حال نمی‌کنم؟» پری با اشتیاق گفت: «اوهوم.» «اونجا آدم‌هایی هستن که تمام تکالیف شرعی خودشون رو انجام دادن. ولی هر غلطی توی دنیا بوده، انجام دادن، از غیبت و رشوه گرفته تا ربا. گاهی وقتا از خودم می‌پرسم اگه قراره برم بهشت، با اینا تو یه جا هستم؟ بعدش می‌گم هرگز. حاضرم برم جهنم و کلی عذاب بکشم، ولی بین یه مشت آدم ریاکار نباشم.»
منبع: طاقچه

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

مدیر ارشد رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین