✿سودایِ دل✿

M O B I N A · 6/10/23

برایِ شناختنِ آدم‌ها...
ان‌قدر عجله نداشته‌ باش!
روزگار، ذاتِ تک‌تکِ آدم‌ها را به تو نشان می‌دهد!
و تو می‌رنجی از خودت و قضاوت‌هایِ عجولانه‌یِ زود هنگامت!
یک روز به آدم‌ها نگاه می‌کنی و می‌بینی.. آدم‌هایی که فکر می‌کردی بد هستند، برایت بزرگ‌ترین کارها را کرده‌اند!
و آن‌ها که دوستشان داشتی و فکر می‌کردی همیشه دستت را برایِ بلند شدنت از زمین می‌گیرند؛ زمینت زده‌اند.
آن‌قدر محکم که صدایِ خورد شدنِ استخوان‌هایت را با تمام وجود شنیده‌ای!
آدم‌ها را قضاوت نکن!
روزگار بهترین قاضی است! :)

M O B I N A · 6/10/23

توی سریال خاتون یه دیالوگ بود که می‌گفت:
- زن‌ها تا لحظه‌ی آخر می‌جنگن؛ ولی وقتی یه‌چیزی براشون تموم می‌شه، دیگه تموم شده!
و همه‌یِ ما فقط یک‌بار از یکی با تمومِ قلب و غرورمون می‌خوایم بمونه، فقط یک‌بار با تمومِ قلبمون!
برایِ یه چیزی و یا خواسته‌مون می‌جنگیم؛ ولی وقتی ارزشش رو برامون از دست می‌ده.. وقتی اگر دو دستی هم بهمون بدنِش، دیگه نمی‌خوایمش :)

M O B I N A · 6/10/23

زمین گرد است!
حرف‌هایم برایت فهمیدنشان سخت است.
نه فقط برایِ تو، برای خیلی‌ها!
دل‌تنگی،
تنهایی،
خاطرات،
رفاقت،
واژه‌هایی که اشک مرا در میاورند، شاید برایِ تو خنده‌دار باشند!
شاید به خیالِ خودت روشن‌فکر‌تر از این حرف‌ها باشی؛ ولی حرف‌هایم را به‌خاطر داشته‌ باش!
روزگاری تو هم در میانه‌یِ شب‌هایِ خاموش، زمانی که تنها همدمت، تنهایی خواهد بود... حرف‌هایِ مرا دوره خواهی کرد!
خاطراتت، جهنمی برایت خواهند بود که بغض گلویت را فشار خواهد داد.
زمین گرد است و می‌چرخد!

ZaHRa · 6/10/23

‹ سودرسانی به انسان‌ها؛ خاتمه می‌یابد و عده‌ای را الک می‌کند.
ولیکن؛ رفاقت تا ابد پابرجاست! ›
_ توماس جین

M O B I N A · 6/10/23

گاهی هم باید نبخشید!
کسی را که بارها او را بخشیده‌ای و نفهمید...
تا این‌بار در آرزویِ بخششِ تو باشد؛
گاهی نباید صبر کرد، باید رها کرد!
و رفت... تا بداند اگر ماندی؛ رفتن هم بلد بودی!

M O B I N A · 6/10/23

لا به لایِ بازی‌هاتون...
یه نگاه به اون آدمی که از همه‌چیزش زده و پایِ شما وایساده، بکنید!
شاید اندکی... فقط اندکی خجالت بکشید!

ZaHRa · 6/10/23

‌
گوش هایم را می‌گیرم!
چشم هایم را می‌بندم!
زبانم را گاز می‌گیرم!
ولی حریفِ افکارم نمی‌شوم!
چقدر دردناک است فهمیدن.
خوش‌بحال عروسکِ آویزان به آینه‌ی ماشین،
تمام پستی بلندی زندگیش را فقط می‌رقصد.
کاش زندگی از آخر به اول بود، پیر بدنیا می‌آمدیم.
آن‌گاه در رخداد یک عشق؛ جوان می‌شدیم، سپس کودکی معصوم می‌شدیم و در نیمه‌شبی با نوازش‌های مادر آرام می‌مردیم.
- وحید کمالی
تقدیم به: YeGaNeH - Z.a.H.r.A☆
‌

ZaHRa · 7/10/23

‹ اون لحظه‌ای که یه نفر اون‌قدر بهت نزدیکه که هر اتفاقی که برات می افته؛ چه خوب و چه بد بهش زنگ می‌زنی و با جزئیات براش تعریف میکنی یعنی واقعا خوشبختی... .›
@همه کسایی که دوستشون دارم!
@

MēLįKąღ · 7/10/23

یک نفر دستش خورد، قهوه را روی تقویم ریخت و همه روزها تلخ شد
اما قرار نبود خاطره‌ای تلخ باشیم!

M O B I N A · 8/10/23

بعضی‌ آدم‌ها ناخواسته، همیشه متهم‌اند!
همیشه مقصرند..
به‌خاطر سکوتشان،
مهربانیشان،
گذشتشان،
بی‌کینه بودنشان،
کمک نخواستنشان،
بی‌آزار بودنشان،
و از همه بدتر این‌که...
خوبی‌هایشان زود فراموش می‌شود.. :))

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

سرپرست بخش جهانی دیگر

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

سرپرست بخش جهانی دیگر

سرپرست بخش جهانی دیگر

حامی انجمن رمان ۹۸

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین