![220 Messages](/styles/XENTR/ReputationSystem/fullstar-2.png)
- عضویت
- 5/9/23
- ارسال ها
- 220
- امتیاز واکنش
- 1,638
- امتیاز
- 133
- سن
- 22
- محل سکونت
- همدان
- زمان حضور
- 4 روز 7 ساعت 13 دقیقه
![حالت: رمان نودهشتی](/data/addonflare/moods/uploads/84.gif?1598644157)
نویسنده این موضوع
با دستمال مرطوب آرایش اولیهای که داشتم رو پاک کردم. کیان با ظرافت خاصی کانسیلر رو آورد بالا:
- این چی هست؟
من و هانیه خندیدیم. تا اومدم جواب بدم کسری اجازه نداد:
- بزن داداش پنککه!
خندههای من و هانیه شدت گرفت. کیان کانسیلر بیچاره رو روی تموم صورتم کشید. جیغم در اومد:
- وای کیان تمومش کردی، این کانسیلره...
- این چی هست؟
من و هانیه خندیدیم. تا اومدم جواب بدم کسری اجازه نداد:
- بزن داداش پنککه!
خندههای من و هانیه شدت گرفت. کیان کانسیلر بیچاره رو روی تموم صورتم کشید. جیغم در اومد:
- وای کیان تمومش کردی، این کانسیلره...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان سرگیجه | فاطمه بختیاری کاربر انجمن رمان ۹۸
![forum.roman98.com](https://forum.roman98.com/styles/default/xenforo/Roman98.png)
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
![roman98.com](https://roman98.com/wp-content/uploads/34.png)
آخرین ویرایش توسط مدیر: