- عضویت
- 5/9/23
- ارسال ها
- 223
- امتیاز واکنش
- 1,643
- امتیاز
- 153
- سن
- 22
- محل سکونت
- همدان
- زمان حضور
- 4 روز 7 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
وای نه! داره با این وضعیت بسـ*ـتریم میکنه.
کاش، نمیگفتم حالم بده. بهتره زنگ بزنم تا منتقلم کنن بیمارستان خودمون. اینطوری هانیه تا صبح بالای سرم میموند، اما...
با یاد اینکه هانیه قراره امشب رو توی زندان سپری کنه به هم ریختم. از اینهمه اتفاق بد خسته شدم. همه چیز به هم ریخته؛ من اگه بعد از فوت مامان یهکم...
کاش، نمیگفتم حالم بده. بهتره زنگ بزنم تا منتقلم کنن بیمارستان خودمون. اینطوری هانیه تا صبح بالای سرم میموند، اما...
با یاد اینکه هانیه قراره امشب رو توی زندان سپری کنه به هم ریختم. از اینهمه اتفاق بد خسته شدم. همه چیز به هم ریخته؛ من اگه بعد از فوت مامان یهکم...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان سرگیجه | فاطمه بختیاری کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: